مذاکره کنندگان احیای برجام، هفته گذشته پس از یک دور نشست، ادامه مذاکرات را به اواخر ماە دسامبر و یا اوایل ماە ژانویه سال آینده موکول نمودند. طرف های ذینفع دلایل متفاوتی را برای این وقفه اعلام کردند، اما آنچه که منطقی به نظر می آید این است که انتظارات و خواسته های طرفیق تفاوت زیادی با هم داشته و آنها مجبورند برای هماهنگی خواسته های خود با طرف های مقابل، با سیاست گذاران خارجی کشورشان به مشورت نشسته و استراتژی و خواست خود را هماهنگ نمایند. آنچه از اخبار منتشره در این دور می شود به آن اشاره کرد این است که آیا باید به برجام ١٩٩۴ برگشت، و یا اینکه آن توافق دیگر اعتباری هم به لحاظ میزان پیشرفت تکنولوژی اتمی ایران و صرف مبالغ میلیاردی و توان غنی سازی ۶٠ درصدی و هم به این لحاظ که طرف امریکایی بطور یک جانبه از برجام خارج و علاوه بر آن اقدام به تحریم های طاقت فرسا علیه ایران نموده، تحریم هایی که فشار اصلی آن بر دوش زحمت کشان و مزد بگیران کشور است، ندارد و باید با شرایط امروز و ویژگی آن مذاکرات را پی گرفت؟ در چنین شرایطی، مذاکره کنندگان در دو طرف افراط و تفریط قرار دارند و انتظار نتیجه مثبت از آن ضعیف. سیاست های افراطی جمهوری اسلامی در منطقه چه بصورت نظامی و تامین مالی نظامی گروه های نیابتی و چه بصورت افزایش میزان غنی سازی و در مواقعی عدم همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی، و نیز سیاست های دولت های غربی و خصوصا امریکا در پر کردن زرادحانەهای کشورهای منطقه حاشیه خلیج فارس با مدرن ترین سلاح ها وهم چنین تحریم های کمرشکن علیه ایران و تهدیدهای دیگر، دو سوی این افراط و تفریط اند که بدون حل آن و بدون یافتن راه حل مشترک، نمی توان امیدی به مذاکرات داشت.