نتانیاهو و دولتاش با حمایت بیچونوچرای امپریالیسم و امریکا تاکنون از خطهای قرمز زیادی در ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت در غزه و اینک در لبنان عبور کرده است. کشتن و زخمی کردن هزاران انسان از طریق دستگاههای مخابراتی و ریختن بیش از ۸۰ تن بمب بر روی بیروت، اعمالی غیرانسانی بودند که بسیاری از شهروندان عادی و حتی کودکان را به کام مرگ کشاند و بسیاری دیگر را زخمی کرد.
شدت جنایات جنگی اسراییل طی ماههای گذشته، نه تنها در میان برخی حامیان غربیاش غیرقابل دفاع بود که حتی شهروندان اسراییلی را نیز به اعتراض واداشته است. یکی از اهداف تلاشهای دولت نتانیاهو برای کشاندن پای ایران به واکنش نظامی و رویارویی مستقیم ایران و امریکا، از زیر ضرب خارج کردن دولت و شخص خود اوست که سرنوشتاش با سرنوشت این جنگ گره خورده است.
از سوی دیگر، به ویژه در پی هدف قرار دادن اسماعیل هنیه در تهران و سپس کشتن حسن نصرالله، نیروهای دستراستی و جنگطلب در درون جمهوری اسلامی همصدا با نتانیاهو و طرفداران دستراستی او بر طبل انتقامجویی و اقدام متقابل میکوبند. سازمان ما بارها در این زمینه به جمهوری اسلامی ایران هشدار داده است که تنها راه مقابله با چنین اقدامات تحریکآمیزی به میدان آمدن دیپلماسی و اقدام از طریق اتحادهای منطقهای و جهانی و مجامع دیپلماتیک بینالمللی علیه جنگ و علیه تجاوز اسراییل است.
مردم ایران که هنوز از آثار هشت سال تجربۀ جنگی خانمانسوز با عراق در رنجاند و بسیاری از مناطق جنگی آن تراژدی به طور کامل بازسازی نشدهاند، به هیچ قیمتی طالب جنگ دیگری نیستند، مردم ما تنها به دنبال صلح و تعامل و همزیستی مسالمتآمیز با تمام کشورهای جهاناند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند و به جای هر اقدام نظامی، به مراجع بینالمللی مراجعه کرده و از طریق سازمان ملل و کشورهای منطقه تلاش همهجانبهای را پیش گیرد تا جنگافروزی اسراییل را متوقف و عفریت جنگ را از سر ایران دور نماید. مردم ما و مردم جنگزده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمیق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتشبس به کار گیرد.
اما شاید مهمترین راه توقف جنگ، افکار عمومی جهان و صدای بلند صلحطلبی در سراسر دنیاست. دولت نتانیاهو رسماً در دادگاه لاهه به نسلکشی در غزه محکوم شده است، اما بسیاری دولتهای جهانی یا از اسراییل حمایت میکنند، یا در برابر جنایات نتانیاهو سکوت تاییدآمیز اختیار میکنند و در بهترین حالت به محکومیت و هشداری نرم بسنده میکنند؛ شرایطی که دست نتانیاهو را در ارتکاب جنایات جنگی بیش از پیش باز گذاشته است.
جهان ملتهب و پرآشوب امروز ما به نهضت و مقاومت دیگری از جنس ندای یکپارچۀ شهروندان جهان علیه جنگ ویتنام نیاز دارد . امروز روزی است که شهروندان جهانی دست در دست هم با صدای بلند بر طبل اعتراض به جنگ بکوبند و دولتها و مجامع بینالمللی را وادار کنند گامهای سریع و فوری در راه توقف جنگ در غزه و لبنان و توقف خطر کشتار بیشتر و آسیبرسانی گسترده تر به هزاران هزار انسان بیگناه بردارند.
ایران ما در ملتهبترین نقاط جهان قرار دارد و آشوبهای دمافزون میهن و مردم ما را تهدید میکنند. برای پیشگیری از نتیجهبخش بودن این تهدیدها توسل حاکمیت جمهوری اسلامی بر تعامل در کلیت خود از ضروریات است. در این میان روندهایی که متضمن صبر و شکیبایی و فضا دادن به کاهش آتشافروزی و تشنجآفرینی باشد، با حمایت صلحدوستان جهان میتواند مردم ما و کشور را از این مقطع خطرناک عبور دهد.
1 Comment
رفقا! به نظر من این بیانیه می توانست نخست خطابیه تندی به سازمان ملل متحد باشد که چرا کوچکترین اظهار وجودی در برابر این جنایات هفتاد و پنج ساله ندارد؛ و دوم هشدار به دولت ایران که به هوش باشد و راههای سرایت مقاصد جنگ طلبان جهان را به سیاست های خود ببندد. اینکه اپوزیسیون کشوری که مورد تعرض هیولایی مانند اسرائیل قرار گرفته، به این بهانه که او با تجاوز مکرر میخواهد ما را به جنگ بکشد،نباید این چنین معصومانه خواهان بی عملی کشورش باشد. زیرا که در آنصورت چه دلیلی دارد که گستاخی همچون اسرائیل متوقف شود؟
چرا که تمام تاریخ بویژه سی ساله اخیر بعد از فروپاشی شوروی نشان می دهد که وقتی کشوری مورد تعرض قرار می گیرد، اگر سر تسلیم فرود آورد نه تنها متعرض را گستاختر می کند، سوای آسیب های جانی و مادی، اعتبار و استقلال ملت را خدشه دار می کند. سرشکستگی تسلیم نه فقط برای نسل حاضر که برای نسلهای بعد باقی می ماند و مثل زخمی که حتا اگر دیگر خونین نیست ولی لکه آن در دل صفحات تاریخ آن سرزمین می نشیند و همواره شرم شکست را به آزادگان آن سرزمین یادآوری کرده اعتماد به نفس آنان را آسیب می رساند. هر چه زمان هم بگذرد نسل های آتی بابت چالدران، ترکمانچای، بخشیدن بحرین و آرارات، گذشتگان خویش را مذمت می کنند.
ایراد دیگر، یعنی اینکه چرا ما تصمیم و تشخیص خود را در مقام خواست و اراده ۹۰ میلیون ایرانی می نشانیم، ضعفی نیست که صرفاً در این بیانیه خود را نشان میدهد، فقط هم رسم سازمان ما نیست این زاویه نگاه اپوزیسیون ایرانی است. در حالیکه فقط به یک نگاه به فضای مجازی در ایران می توانید ببینید که چقدر جوان تحصیلکرده از سکولار تا مذهبی چقدر اساتید و تحلیلگران سیاسی خونشان از بی عملی حکومت خونشان به تنگ آمده و شما همه آنان را جنگ طلبان می خوانید، همچنانکه آنان شما را تسلیم طلب!
باور دارم که یک سازمان سیاسی موظف است آنچه را که درست می داند تبلیغ و ترویج کند؛ بویژه در مسائل خاص که ایدئولوژیک نیستند. برای این برخورد سرانجام ما باید بپذیریم که هر موضعگیری و تشخیص خود را به نام مردم ایران مهر نزنیم از این دست که: «مردم ایران ….به هیچ قیمتی طالب جنگ دیگری نیستند، مردم ما تنها به دنبال صلح و تعامل و همزیستی مسالمتآمیز با تمام کشورهای جهاناند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشانند»
نکته دیگر اینکه رفقا!وقتی شما از دیپلماسی در برابر جنایات ۷۵ ساله اسرائیل صحبت می کنید، دقیقاً چه حرکت یا نقشه ای را پیشنهاد می کنید؟ به قول خودتان این مرد از جانب دادگاه کیفری بین المللی حکم جلب دارد. فکر می کنید هر کس دیگری با چنین حکمی می توانست در سازملل حاضر شده و نطق کند و سرتاپای سازمان ملل را به سخره و تحقیر بگیرد؟ شما یک مورد را در تاریخ سراغ دارید این حکومت جعلی قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل را به زباله دان نینداخته باشد؟ بگذریم که آمریکا مسئول وتو کردن هر حکمی است که شورای امنیت در محکومیت اسرائیل تهیه کرده وحتا آتش بسی که اخیراً ۱۲۴ دولت جهان به آن رأی دادند. رفقا خیلی از دور و به نظر من بر بستر ذهنیات نیکوی خودتان ممکنات را تَیین کرده اید. چرا نفهمیدم از ویتنام مثال آوردید؟ آمریکا در ویتنام شکست خود. ۵۰ هزار کشته و بیش از ۱۵۰ هزار نفر مجروح و معلول تحویل جامعه آمریکا داد. والا تظاهرات هر روزه در حمایت ویتنام در جهان، به قدرت و وسعت اعتراضات امروز در حمایت از فلسطین و علیه اسرائیل نبود.