دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۱:۵۵
غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بیاحترامی به او یا دیگر چهرههای فرهنگی، بیاعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفهای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین میکند.
نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.
رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذرهای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. بهزبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشارهای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان میگوید.
همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست بهگریباناند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.
تاریخی که با خون دل نوشتیم، اکنون در معرض تهدید جدی قرار دارد. آیا باز هم شاهد تکرار فجایع گذشته خواهیم بود؟ یا اینکه این بار، با آگاهی و مسئولیتپذیری ، جلوی این روند خطرناک را خواهیم گرفت؟ و سرنوشت دیگری رقم خواهیم زد؟
بهجاست بر این نکته انگشت تاکید بگذاریم که علیالعموم هیچ زبانی در تضاد و تعارض با زبان عمومی و رسمی یا همان زبان میانجی و مشترک ِ زبانهای گوناگون در یک سرزمین نبوده و نیست بل این تنوع و تکثر بر غنا و بالندگی هرچهبیشتر زبانها و تعامل و تفاهم میان گویشوران آنها میافزاید…
بیدارم مکن,
با قلبِ سردم,
در کنار ستاره ها,
خاموش بخواب می روم,
ستاره سرخی از میان کهکشانها,
خطی بر آسمان انداخت,
پایان زمستان نزدیک است,
فرض کنیم تمامی مطالب مطرحشده در نوشتهی آقای بهزاد کریمی با عنوان «در مونیخ چه گذشت»، که در سایت به پیش متعلق به حزب چپ ایران منتشر شده، با تمام تخفیفاتی که میتواند شامل مخالفتهای ما باشد، پذیرفتنی باشد. با این حال، یک مسئلهی مهم بهعنوان چالش مطرح میشود: در برابر رویدادها و اتفاقاتی که شاهد آن هستیم، چه باید کرد؟
ایران با بحران عمیق روانی، اجتماعی و اقتصادی روبهرو است که یکی از پیامدهای نگرانکننده آن، افزایش نرخ خودکشی است. زنان خانهدار، کارگران، دانشآموزان و دانشجویان بیشترین آسیبپذیری را در این بحران دارند. در سه تا چهار سال اخیر، نرخ خودکشی در ایران سالانه ۱۰ درصد افزایش یافته است.
کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.
ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور و تمرکز کنشگری خود در این تلاش همگرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهندوست و ترقیخواه ایران در راه گذار به جمهوریای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه میکنیم.
روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاهوچهارمین سالگرد بنیانگذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلابهاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس میداریم و روند شکلگیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی مینشینیم
ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور و تمرکز کنشگری خود در این تلاش همگرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهندوست و ترقیخواه ایران در راه گذار به جمهوریای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه میکنیم.