سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) با تاکید بر اصول جهانشمول حقوق بشر، نسبت به سیاست مدون و اینک در حال اجرایی شدن بیرون راندن اجباری و خشونتآمیز شهروندان افغانستانی تحت عنوان «اتباع غیرمجاز»، هشدار داده، آن را روندی ضدانسانی و ناقض حقوق فردی و گروهی بخشی از مردمان مقیم سرزمین ایران دانسته و به شدت محکوم میکند.
و حال، ترامپ، به اصطلاح رئیس جمهور ابرقدرت جهان بر سر دو راهی است. شیر یا خط بیندازد؟ نه! در انتظار باد دو هفته خواهد ایستاد. تا کدام سو رانده شود.
حمله به ایران را نمیتوان جدا از تحولات جاری در غزه فهمید. اسرائیل سالهاست خاورمیانه را به آزمایشگاهی برای پروژههای امنیتی و نظامی خود بدل کرده است. در غزه، شاهد سیاستهای سیستماتیک حذف فیزیکی، تخریب زیرساختها و نابودی اراده جمعی مردم هستیم؛ همان منطقی که اکنون در ایران نیز دنبال میشود.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
در بحبوحه جنگ غزه، رئیس جمهور فرانسه به رسمیت شناختن کشور فلسطین را اعلام میکند. او عمداً به نخست وزیر بریتانیا، کییر استارمر، فشار میآورد و به دنبال یک دومینوی دیپلماتیک است. ماکرون در نامهای به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، مسئولیت این امر را به عهده میگیرد.
همهی این پرسشها و تردیدها و ابهامها همچون بختکی بر سرم هوار شده بود و مدام این پرسش در ذهنام تکرار میشد که چرا برای این گروههای گوناگونِ هموطنام، خاک و مرز و شهرونداناش که در یک «خانهی مشترک» هستند معنایی «عملی و قابل لمس» در همسرنوشتی پیدا نمیکند؟
در سکوتی ابدی
/ ماه میخرامَد:
/ – آرام!
/ در بستر آب.
/ ذهن من اما،
/ بیتاب از وزشِ شوقِ نگاهت،
/ به شعف میخندد.
ریاکاری کشورهای غربی نه یک ضعف فردی، بلکه یک سیاست ساختاری است. بیانیههایی که بدون توقف محاصره، بدون تعلیق کمک نظامی، و بدون ارجاع جنایتکاران به دادگاه کیفری بینالمللی صادر میشوند، فقط پوششیاند برای مشروعیتبخشی به استمرار نسلکشی. وجدان جمعی بشریت دیر یا زود، حقیقت این ریاکاری سازمانیافته را بهنام خواهد شناخت.
در شرایط فعلی کشور که بیش از همیشه نیازمند همبستگی و وفاق هستیم و آزادی زندانیان سیاسی و محصورین میتواند نقش مهمی بر تحکیم همبستگی ملی ایفا کند. .. در شرایط فعلی، آزادی زندانیان سیاسی، بخصوص افرادی که از حق قانونی خود برای انتقاد از حاکمیت استفاده کردهاند یک ضرورت است. این افراد از ابتدا نیز نباید تحت تعقیب و بازداشت قرار میگرفتند.
این موفقیت، تنها یک افتخار ورزشی نیست، بلکه تجلی امید، اراده و مقاومت زن ایرانی در برابر محدودیتها و نابرابریهاست. افتخاری که پیام روشنی به مردم ایران دارد: دختران این سرزمین، حتی در سختترین شرایط نیز میدرخشند و جهانیان را به تحسین وامیدارند.
در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بودهایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هماینک نیز با توجه به روبهرو شدن کشور با یک تجاوز نظامی میتوان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، میتوانند در پایداری خواستهای مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.
مردم صاحبان اصلی این سرزمیناند و باید فرصت تعیین سرنوشت ونحوهٔ ادارهٔ کشورخود را داشته باشند.
آنچه در لحظهٔ کنونی در بین خواستههای مردم برای حفظ تمامیت ارضی ودفاع از کشور در برابر متجاوزان اولویت دارد، توقف سرکوب و بگیروببندها، آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی و محصوران در بند خانگی است، که میتوانند با ایجاد اتحاد و همبستگی مردم در مقابل دشمنان خارجی به حل بحرانهای داخلی نیز، یاری رسانند.
در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بودهایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هماینک نیز با توجه به روبهرو شدن کشور با یک تجاوز نظامی میتوان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، میتوانند در پایداری خواستهای مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.