یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۵
ما عمیقاً باور داریم که نجات ایران و گذر از این پیچ خطرناک تنها از مسیر صلح، آشتی ملی، گفتوگوی آزاد، و مشارکت همۀ نیروهای دلسوز در داخل و خارج کشور امکان پذیر است. اکنون زمان تصمیمهای بزرگ، شجاعانه و مسئولانه است.
در شرایط کنونی، نشانههایی چون پیروزی چهرهای چون پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری، افزایش تمایل به مذاکره، و تغییر نسبی در لحن مقامات، توجهبرانگیز است. با اینحال، این تغییرات، اگر با اصلاحات بنیادین همراه نباشند، از جمله بازنگری در قانونگذاری بهویژه در حوزههایی چون حجاب، توقف برخوردهای سلیقهای و امنیتی با جامعه مدنی، گشایش در عرصههای فرهنگی، احترام به آزادیهای دموکراتیک و اصلاح رویههای پلیسی، نمیتوان از آنها بهعنوان نشانهای از بلوغ سیاسی یا اجتماعی یاد کرد.
نهفقط بازنشستگان، که همهٔ مردم ایران پریدن از آتش را بلدند. سالهاست که هر روز از آتش فقر و بیداد، سانسور و نابرابری، شلاق و زندان گذشتهاند؛ از میان هزاران شعلهٔ سوزان.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
وقت آن فرا رسیده است که حاکمان از این فرصت تاریخی و سرمایه به دست آمده برای تحقق وفاق واقعی ملی و در جهت کاهش فاصله با مردم، بازسازی کشور و بازآفرینی اقتدار و شکوه ایران عزیز استفاده کنند. … «آتشبس خارجی» و دستیابی به صلح، تنها در صورتی پایدار خواهد بود و خیال تجاوز را از ذهن دشمنان خواهد زدود که با «آتشبس داخلی» در معنای شنیدن صدای معترضان، وفاق ملی، تحقق حقوق اساسی و حاکمیت ملت همراه …
خیرخواهانه متذکر می شویم که راه علاج مشکلات روزافزون کشور، نه افزایش بگیر و ببندهای بی ضابطه و تشدید رویکردهای امنیتی و تحدید و تضییع حقوق شهروندی (ولو با حفظ ظواهر قانونی)، بلکه تمرکز دولت بر اهتمام به بازگشت آرامش به جامعه و گشایش فضای عمومی و توسعه آزادی های قانونی و فراهم نمودن امکان مشارکت مدنی همگی شهروندان و انجام دیگر وظایف اصلی دولت مانند تأمین و تضمین حقوق …
از چند روز، قبل از حمله یکی از اکانتهای مرتبط با رژیم اسرائیل، این پیام را گذاشته بود که زدن سردر اوین، منتفی نیست. مسئلهای که نگرانیهای ما را دوچندان کرد. چرا که انجام چنین اقداماتی از سوی آن رژیم بعید نبود و از آن برمیآمد که برای گرفتن پویایی و ایجاد حس ناامنی و ناتوانی برای کل جامعه ما دست به حمله به زندان بزند و شد، آنچه شد!
این شعار نهتنها فراگیر نبوده، بلکه هم از نظر تعداد موارد وقوع و هم از نظر عمق پذیرش در میان تودههای معترض، شعاری حاشیهای و ناپایدار بهشمار میآید. با وجود این، جریان سلطنتطلب با بزرگنمایی رسانهای و بازنشر مکرر همان چند ویدیو، میکوشد آن را چونان صدای غالب و اصیل جنبش معرفی کند.
مردم نشان دادند که وطن خود را دوست دارند و حاضرند برای بقای میهن، حتی از جان خود نیز بگذرند و با تمام مشکلات بسازند ولی با دشمن و خائنان به وطن همکاری نکنند. ولی آیا میتوان پذیرفت که برای همیشه میشود بدون توجه به خواستههایشان در زمینههای مختلف، آنها را در مقام حامیان خود در تقابل با دشمن دید؟
آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناکترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعهی بینالمللی میخواهیم که با برداشتن گامهای فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنیسازی، و هر دوطرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساختهای حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.
در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایتکارانهٔ حکومت نژادپرست و نسلکش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هممیهنانمان در جایجای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروریست که در جریان دقاع از میهنمان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.
ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایهداری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بیپناه نباشد، اگر چپ در خیابانها، کارخانهها، اردوگاهها و مناطق جنگزده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه میکنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.
در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایتکارانهٔ حکومت نژادپرست و نسلکش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هممیهنانمان در جایجای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروریست که در جریان دقاع از میهنمان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.