پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۴
غلبه بر فاشیسم به عنوان دستاوردی بزرگ در تاریخ بشر ثبت شده است. ما فداییان خلق ایران به عنوان نیرویی عمیقاً صلحدوست، در راه ریشهکن کردن جنگ به عنوان پلیدترین بروز سیاست سلطهجویانه، توسعهطلبانه و غیرانسانی مبارزه میکنیم.
درست بە همان اندازەای کە سربرآوردن فاشیسم دمکراسی های غربی را دچار شگفتی نمود، ظهور جمهوری اسلامی هم بعنوان پدیدەای نو و بی بدیل در قرن تسلط ایدئولوژیهای مدرن، یعنی قرن بیستم، شگفتی دیگری بود کە جهان را با حضور خود دچار شوک کرد. این پدیدە نشان داد کە تا چە حد مسیر تحولات می توانند ناشناختە باشند، و تا چە اندازە پدیدەهائی شکل بگیرند کە با انتظارات اکثریت ما، و یا منطق روندهای تاریخی ناهمخوانی داشتە باشند.
شکست عباس میرزا از لشکریان روس، تحمیل قراردادهای گلستان و ترکمانچای بە ایران، وضعیت نیمە استعماری ایران در زمان قاجاریە، کودتای سید ضیاء ـ رضاخانی با پشتیبانی انگلیس کە منجر بە ساقط شدن قاجاریە شد، ورود متفقین بە ایران در سال ١٣٢٠، کودتای ٣٢ با پشتیبانی انگلیس و آمریکا، تماسهای نزدیک رژیم شاە با آمریکا، نقش ژاندارمی آن در منطقە و قرارداد مشهور کاپیتولاسیون، مردم ایران را کە زمانی یکی از امپراطوری ها و قدرتهای مطرح در سطح جهان بودند را با یک نوع حقارت تاریخی روبروکرد کە هنوز کە هنوز است در روانشناسی این ملت خود
در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سختتر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محلهای کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمعهای اعتراضی میزنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …
اگر در دور اول “نه” به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود را بر جا گذاشت، این بار هم نامزد مورد نظر نظام با رای “نه” اکثریت شرکت کنندگان روبرو، و به شکل دیگری، ظرفیت و قدرت مردم را تجربه خواهد کرد.
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار میگیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترکاند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق جناحی و طیف حامیان و خصوصیات شخصی و کارنامه گذشته، تفاوتهای بارزی دارند. آقای جلیلی مورد حمایت جبهه پایداری است که از زمان تشکیل آن در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد تاکنون، روز به روز بر قدرت و نفوذش در ارکان حاکمیت جمهوری اسلامی افزوده شده است.
در ارتباط با چرایی عدم استقبال تودهها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را میتوان شمرد ولی بدون شک تمامیتطلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی را در این رابطه ایفا کرده است
عدم شرکت در این دوره میتواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی اینچنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته یکی از اصلیترین پیامدهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» بر حاکمیت بوده است، در چنین شرایطی، دوستان و عزیزانی که با عدم شرکت موافقند باید توضیح دهند برای بعد از تحریم و عدم مشارکت چه برنامهای دارند.
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمیشود از این بهتر کرد اما میشود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد و بدتر معقول است؟ بد اندر بدتر در وضع کنونی ریاست جمهوری جلیلی است و بهترین بد همانا دفع جلیلی است.
مردم از «روزنهگشایی» و اصلاحات معنادار در درون ساختار عملاً موجود عبور کردهاند و به آن امیدی ندارند. جامعه در مرحلۀ تحولطلبی و ایجاد تغییرات اساسی در ساختار موجود قراردارد…
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهرههای متحجر و تاریکاندیش جمهوری اسلامی و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمنتراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بینالمللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامهدهندۀ حتی افراطیتر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.
رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کمتوقع داشت. بیادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایماش آرامبخش جمع رفقایاش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق بهمعنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمانمان، سازمان البرز و ما!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهرههای متحجر و تاریکاندیش جمهوری اسلامی و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمنتراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بینالمللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامهدهندۀ حتی افراطیتر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.