دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۴
در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بودهایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هماینک نیز با توجه به روبهرو شدن کشور با یک تجاوز نظامی میتوان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، میتوانند در پایداری خواستهای مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.
چگونه کسانی که خود را مدافع این مردم میدانند، میتوانند بر این خواست آشکار چشم ببندند؟ مگر نشنیدهاند فریادهای پیدرپی: «نه به جنگ»، «نه به سلطهی بیگانه»، «نه به دخالت خارجی» و «آری به حاکمیت ملی» را؟ این صدای نسلی است که دیگر فریب نمیخورد و کوتاه نمیآید؛ نسلی که میخواهد خود، سرنوشت خویش را بنویسد.
فیلم لحظهٔ اصابت پرتابهٔ متجاوزان به میدان قدس در حین تکاپوی روزمرّهٔ زندگی هممیهنان ما، نشانهٔ مستند دیگری از جنایات جنگی اسراییل و جنایات آنان علیه بشریّت است. هرگونه حمایت از تجاوز اسراییل به سرزمین کهن ما، مایهٔ سرافنکدگی و شرمساری است، به ویژه آنگاه که زادهٔ این آبوخاک باشی. هر گونه جانبداری یا سکوت حمایتگرانهٔ غرب عیانگر پوچی ادعای پایبندی به قانونیّت در تنظیم روابط جهانی و متعهّد بودن به حقوق جهانشمول بشر است.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
بیتردید چنین لایحهای نهتنها از منظر حقوقی و اجتماعی قابل دفاع نیست، بلکه تصویب آن، نقطه عطفی منفی در تاریخ آزادیهای مدنی و رسانهای کشور خواهد بود. بهویژه آنکه برای نخستینبار، در متنی قانونی، سانسور بهصراحت مجاز و حتی تکلیف شده است.
بیانیۀ میرحسین پیشنهاد و بیان یک راهبرد استرانژیک و دعوت از اندیشمندان و گروهها و جریانهای سیاسی مردمگرا جهت تدوین چگونگی دستیابی به آن است. انعطاف حداکثری برای اتحاد نظر و عمل حول این راهبرد، همراه با احترام به نظرات و باورهای فردی و گروهی،خواستۀ عاجل جنبش برای همبستگی بیشتر در مرحلۀ کنونیست.
در روزها و ماههای آینده سه وضعیت محتمل در انتظار ایران است: ۱) شروع مجدد جنگ و تخریب زیر ساختهای حیاتی کشور، ۲) ادامه وضعیت نه جنگ و نه صلح و محاصره کامل سیاسی اقتصادی و انزوای کامل ایران و ۳) تجدید نظر در سیاستهای گذشته و اتخاذ راهبرد توسعه همه جانبه و تعامل سازنده با جهان به جای راهبرد ستیز و بقا. وضعیت سوم برای ایران به هیچ وجه دور از دسترس نیست. لازمه چنین انتخابی چنان که گفتیم بازنگری در رویههای گذشته و اتخاذ سیاستها و تصمیمات …
چگونه کسانی که خود را مدافع این مردم میدانند، میتوانند بر این خواست آشکار چشم ببندند؟ مگر نشنیدهاند فریادهای پیدرپی: «نه به جنگ»، «نه به سلطهی بیگانه»، «نه به دخالت خارجی» و «آری به حاکمیت ملی» را؟ این صدای نسلی است که دیگر فریب نمیخورد و کوتاه نمیآید؛ نسلی که میخواهد خود، سرنوشت خویش را بنویسد.
میگویند وقتی تواناییِ دیدن و روایت کردنِ رنج ازمیان برود؛ راه بر تکرارِ خشونت هموار میشود واین پیش درآمدیست برای ویرانی… این را او با همهی وجودش حس و درک کرده بود. این روزها زندگیِ «ایرانخانم» “صدایِ خوبِ نهراسیدن است، مُهری دلنشین بر ادامهدار بودن و حس زیبای تغییر”^^…
این موفقیت، تنها یک افتخار ورزشی نیست، بلکه تجلی امید، اراده و مقاومت زن ایرانی در برابر محدودیتها و نابرابریهاست. افتخاری که پیام روشنی به مردم ایران دارد: دختران این سرزمین، حتی در سختترین شرایط نیز میدرخشند و جهانیان را به تحسین وامیدارند.
در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بودهایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هماینک نیز با توجه به روبهرو شدن کشور با یک تجاوز نظامی میتوان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، میتوانند در پایداری خواستهای مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.
مردم صاحبان اصلی این سرزمیناند و باید فرصت تعیین سرنوشت ونحوهٔ ادارهٔ کشورخود را داشته باشند.
آنچه در لحظهٔ کنونی در بین خواستههای مردم برای حفظ تمامیت ارضی ودفاع از کشور در برابر متجاوزان اولویت دارد، توقف سرکوب و بگیروببندها، آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی و محصوران در بند خانگی است، که میتوانند با ایجاد اتحاد و همبستگی مردم در مقابل دشمنان خارجی به حل بحرانهای داخلی نیز، یاری رسانند.
در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بودهایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هماینک نیز با توجه به روبهرو شدن کشور با یک تجاوز نظامی میتوان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، میتوانند در پایداری خواستهای مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.