شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۶:۱۵
این آتش بس دستآوردی بزرگ برای مردم ستمدیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادیخواه و صلحدوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلحدوست اسراییل است. تضمین پایبندی دولت اسراییل به قرارداد آتشبس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل میتواند از ساعات باقیمانده تا آغاز آتشبس برای ادامهٔ نسلکشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دستیابی به تبادل گروگانهای اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.
صاحبان نامهای بیرونآمده از دودکش شورای نگهبان هر کدام بیانیهای خواندند و از چنین میکنیم و چنان، گفتند. و از اصلاح امور و پیشرفت. تو گویی تا بهامروز جنها بر ایران حاکم بودهاند. و از برابری زن و مرد هم گفتند. و هیچ یک اما از شورای نگهبان در همین ادعای برابری زن و مرد، نپرسید، چرا برای خالی نبودن عریضه هم که شده، نام زنی را بیرون نداده است!
در ایران شعله تنوری بهنام انتخابات روشن شده است. در یک چشم بههم زدن هشتاد نفر خود را نامزد جایگاه نفر دوم حکومت کردند. زان میان آقای احمدینژاد و تنی چند از دستیارانش. و، هشت ماه است که اسرائیل به کشتار فلسطینیان میتازد. اسرائیل نتانیاهو در این هشت ماه با فلسطینیان و غزه آن کرده است که روزی، ۷۹ سال پیشتر؛ امریکا با هیروشیما و ناکازاکی کرد.
همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست بهگریباناند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.
اعدام ۹ زندانی سیاسی در تپههای اوین در سال ۱۳۵۵، از جمله بیژن جزنی، که همگی حکم داشتند سؤالی تاریخی را زنده میکند: چرا؟
سالها بعد، در ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی بار دیگر زندانیانی را که حکم داشتند، اعدام کرد.
این دو واقعه، با همه تفاوتها، در ماهیت بیقانونی و خشونت ساختاری، به هم شبیهاند.
اینها را نه برای انتقام، که برای اصلاح …
درست ۵۰ سال پیش و در همین ساعات عصر جمعه ۹ زندانی سیاسی را با دستها و چشمهای بسته به تپههای اوین بردند و اعدام کردند و روز بعد در روزنامه ها نوشتند: «در حال فرار کشته شدند!»؛ مشهورترینشان بیژن جزنی بود.
بگذار از ترنم باران و شرجی سخن بگویم،
بگذار از هم بگوئیم،
بگذار دوباره از گنو و پنجه بگویم.
از آن عزیزانی که رفتند …
در آن دوره جنبش چپ آزادیخواه و عدالتطلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از همبستگی و رشد جریانهای مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپسگرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بیامان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.
بیژن نه برای جان، که برای معنا میجنگید. او آخرین متن دفاعیهی جزنی را خوانده بود و سطری از آن را هیچگاه فراموش نمیکرد: “آزادی را نمیشود خاموش کرد؛ حتی اگر ما خاموش شویم.”
کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.
در آن دوره جنبش چپ آزادیخواه و عدالتطلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از همبستگی و رشد جریانهای مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپسگرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بیامان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.
با کمال تاسف رویکرد سیاسی مقابله با ایران از سوی برخی کشورهای ذینفوذ در جهان در کنار تحریمهای غیرقانونی و ظالمانه علیه کشور ما، مانعی عمده در برابر برگزاری دیدارهای دوستانه در مقابل تیمهای قوی جهان، حتی امکان برگزاری اردوهای آمادگی، و وجود تجربهٔ بازی در این سطح برای ملّیپوشان ایران است.
در آن دوره جنبش چپ آزادیخواه و عدالتطلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از همبستگی و رشد جریانهای مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپسگرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بیامان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.