جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۸
در آن دوره جنبش چپ آزادیخواه و عدالتطلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از همبستگی و رشد جریانهای مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپسگرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بیامان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.
بهعنوان یک اروپایی، من فقط میتوانم از بیکفایتی و سادهدلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصتها و انگیزههایی که برای انجام این کار وجود داشت، ابتدا خود را با آن سازگار نکردند. آنها احمقانه ترجیح دادند به نقش خود به عنوان شریک کوچک آمریکا بچسبند، حتی در شرایطی که این مشارکت به طور فزاینده ای علیه منافع آنها بود!
جمهوری اسلامی تا کنون توانسته است که در عرصه ی داخلی با مهندسی انتخابات با ریاست جمهوری پزشکیان کنار بیاید، ف ا ت ف را از بایگانی مجمع تشخیص مصلحت نظام برای بررسی در بیاورد و در سیاست خارجی مذاکره ی مستقیم با آمریکا را در دستور کار خود قرار دهد. تمام این اقدامات عقب نشینی از مواضع تا کنونی ج. ا. است، می ماند اینکه معلوم شود است که برای حصول توافق چقدر عقب نشینی و نرمش بیشتر صورت خواهد گرفت.
همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست بهگریباناند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.
اکنون پرسشی تلخ و دردناک پیش میآید: آیا تجربهی تاریخی یهودیان اروپا، که در حافظه جمعی بشریت به عنوان نماد «تکینگی شر» ثبت شده، اکنون خود به ابزاری برای توجیه شکل تازهای از نابودی یک ملت دیگر بدل شده است؟ آیا هولوکاست، بهجای آنکه درسی اخلاقی و تعهدی جمعی علیه تکرار فاجعه باشد، به پوششی برای یک جنایت نوین تبدیل شده است؟
تا هنگامی که هر جنبش و هر مبارزی، از نخستین گام تا فرجامِ راه، زیر نظارت دقیق مردم، قانون، و ساختاری دموکراتیک و پاسخگو قرار نگیرد، سرنوشت همگان یکسان خواهد بود: آنچه با شور و امید آغاز میشود، با استبداد و سرکوب پایان میگیرد.
حق تشکلیابی و آزادی احزاب سیاسی یکی از ارکان اساسی حقوق انسانی و کارگری است. در شرایطی که این حقوق در ایران نادیده گرفته میشود، کارگران از ابراز نظر و دفاع از حقوق خود محروم هستند. تنها با ایجاد اتحادیههای کارگری مستقل، آزادی در تشکیل تشکلها، و تضمین آزادی احزاب سیاسی میتوان شرایط بهتری برای کارگران ایران فراهم کرد.
امروزه، مشارکت بالای زنان در بازار کار، فرآیندهای تصمیمگیری سیاسی و ساختارهای صنفی در کشورهای نوردیک، برآمده از تلاشها و مبارزات نسلی از زنان کارگر است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، راه را برای یک مدل اجتماعی نوین گشودند؛ مدلی که عدالت اجتماعی، برابری جنسیتی و مشارکت فعال را به هستهی مرکزی خود بدل کرده است.
گفت و گو با میهن جزنی و سیاگزار برلیان و گفت و گوی فرناز قاضی زاده با پرویز نویدی و پیمان وهاب زاده در باره کشته شدن بیژن جزنی و ۸ زندانی سیاسی دیگر در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴
کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.
هر چه در سالهای اخیر از عمل مستقل و حضور مستقل نیروی کار و زحمت در ایران دیدهایم، چیزی نیست جز دفاع از منافع طبقاتی خود، عمل و حضور مستقلی که بسیار چشمگیر است. وظیفۀ اصلی مدافعان کارگران و زحمتکشان ایران، تقویت همین عمل و حضور مستقل است.
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهنمان، به شهروندان بندرعباس و خانوادههای داغدار و آسیبدیده تسلیت میگوید. ما در این لحظات سخت همراه و همدوش مردم بندرعباس سوگوارِ جانهای از دست رفته و نگران و چشمبه راه بهبود زخمیهای این حادثهایم.
هر چه در سالهای اخیر از عمل مستقل و حضور مستقل نیروی کار و زحمت در ایران دیدهایم، چیزی نیست جز دفاع از منافع طبقاتی خود، عمل و حضور مستقلی که بسیار چشمگیر است. وظیفۀ اصلی مدافعان کارگران و زحمتکشان ایران، تقویت همین عمل و حضور مستقل است.