واقعیت این است کە بر سر حفظ برجام، جهان بە دو بخش تقسیم شدە است. در یک بخش، از جملە کشورهای مهمی مانند فرانسە، انگلستان، آلمان، روسیە و چین قرار دارند، و در بخش دیگر کشورهائی مانند ایالات متحدە همراە با متحدین خود عربستان سعودی و اسرائیل. با نزدیک شدن بیست و دوم اردیبهشت ماە کە در آن قرار است ترامپ در صورت عدم تصحیح برجام، عدم پایبندی ایالات متحدە را بە آن اعلام نماید، تحرکات دیپلماتیک شدت گرفتەاند کە آخرین مورد آن سفر مکرون، رئیس جمهور فرانسە بە ایالات متحدە و گفتگو با شخص ترامپ است. سفری کە در آن طبق آخرین دادەها، ترامپ سخنان همیشگی خود در مورد جمهوری اسلامی و برجام را تکرار کرد، و علیرغم اینکە دقیقا نگفت می خواهد چکار کند، اما از آمادگی کشورش برای توافقی محکمتر با ایران گفت. و ظاهرا مکرون نیز از اعلام آمادگی کشورش و هماهنگی در این رابطە با ترامپ گفتە است. از طرفی دیگر، طرف ایرانی نیز بیکار ننشستە و با ارسال پیامها، تویت ها و سخنرانی های متفاوت از گزینەهای ایران در صورت خروج ایالات متحدە از برجام می گوید. پیامها و سخنرانی هائی کە بوی تهدید دارند و ظاهرا از گزینەهای متعدد جمهوری اسلامی، از جملە خروج از ‘ان، پی، تی’ می گویند. محم جواد ظریف هم ضمن اعلام پایبندی ایران بە برجام، اما تاکید کرد کە دولت متبوعش نمی تواند بطور یکجانبە بە تعهداتش پایبند باشد.
تا جائیکە بە نگاە ایالات متحدە و متحدینش برمی گردد، نگرانی اساسی این کشور از قدرت گیری شدید ایران در پی بروز بحرانهای منطقەای است کە در تمامی این سالها بویژە بعد از شروع جنگ علیە عراق درگرفتە است. بحرانهائی کە منجر بە قدرت گیری شدید ایران شدەاند، و علی الظاهر ایالات متحدە نمی خواهد کە از طریق برجام، شاهد قدرت گیری باز بیشتر ایران در منطقە و پیشبرد برنامەهایش بویژە علیە اسرائیل، متحد استراتژیک آمریکا باشد. ترامپ بە برجام بە مانند شاهراە تنفسی اقتصاد ایران و از این طریق تقویت کنندە تحرکات نظامی و سیاسی آن می نگرد، شاهراهی کە امکان مالی و اقتصادی برنامەهای جمهوری اسلامی را در منطقە فراهم می آورد. سخنان ترامپ در مورد ‘نقض روح برجام’ از طرف ایران، اساسا متوجە این بعد قضیە است. آنان نمی خواهند کشوری نیرومند شود کە از لحاظ استراتژیک با ایالات متحدە و متحدینش در منطقە مشکل جدی دارد، و حضور آنان را بە چالش می کشد.
اما از طرفی دیگر، کشورهای اروپائی نیز کە درست همین دغدغەها را دارند، راە مقابلە با ایران را تشدید محاصرە اقتصادی نمی دانند، زیرا کە در این صورت جمهوری اسلامی وارد فاز شدید فعالیتهای هستەای شدە، امکان جنگ در منطقە افزایش یافتە و در صورت بروز هر بحران شدیدی در منطقە، بفرض جنگ و یا فروپاشی کشور، امنیت اروپا بشدت مورد خطر قرار می گیرد. اروپا می داند کە آلترناتیو برجام، تشدید شرایط بحرانی در منطقە است و در نبود یک نیروی سیاسی آلترناتیو در کشور، بشدت منافع این قارە در ایران مورد مخاطرە می گیرد. ترس از جنگ و هرج و مرج، اروپا را فراگرفتە است.
از طرف دیگر چین و روسیە در شرایط رقابت سخت جهانی با آمریکا، تضعیف ایران را تضعیف خود و پیشروی رقیب ارزیابی می کنند، و بهمین جهت در مورد نقض برجام بە ایالات متحدە هشدار دادەاند. البتە نباید فراموش کرد کە چگونگی دفاع روسیە و چین از برجام، با چگونگی دفاع اروپا متفاوت است و در این خصوص تا کنون این دو کشور هیچگونە هماهنگی ای با نگرانی ایالات متحدە در مورد برنامەهای موشکی ایران نشان ندادەاند.
تا جائی کە بە ارزیابی آرایش این دو نیروی ناهمگون جهانی برمی گردد، باید گفت کە طرف هوادار حفظ برجام از امکانات معینی برای فشار آوردن بر ایالات متحدە برای حفظ برجام برخودار است. از جملە علیرغم اتخاذ سیاستهای ناسیونالیستی از طرف ترامپ در مورد اقتصاد، محیط زیست و غیرە، هنوز کماکان اروپا متحد استراتژیک ایالات متحدە بحساب می آید. مورد اخیر هماهنگی سە کشور غربی در حملە موشکی بە سوریە، بخوبی موید این قضیە است. یا اینکە چین بعنوان بزرگترین طرف اقتصادی آمریکا، و روسیە بعنوان بزرگترین رقیب سیاسی و نظامی آمریکا در بحران خاورمیانە، از لحاظ رئال پولیتیک وضعیتی را بە ایالات متحدە تحمیل می کنند کە نمی تواند مد نظر قرار ندهد. اگرچە این هم حدی دارد و در صورت مد نظر قرار ندادن نگرانی های ایالات متحدە و عدم کسب یک سری امتیاز در مورد بحران خاورمیانە، محال است کە این کشور، در بدترین حالت، بە برجام متعهد بماند و، در بهترین حالت، دست بە اجرای تعهدات خود در مورد آن بزند.
واقعیت این است کە در مناسبات میان ایران و آمریکا، جهان و منطقە در شرایطی قرار گرفتە اند کە باید فصل نوینی در آن گشودە شود. نمی توان با همین منطق کنونی بە ادامە این مناسبات امید داشت. ایران و آمریکا باید در مسیر گفتگوی سیاسی قدم برداشتە و بە حل معضلات میان خود از این طریق اقدام کنند. وگرنە آلترناتیو این وضعیت، تشدید بحران و امکان شروع جنگی ناخواستە در منطقە است.
البتە هستند بسیاری کە نمونە کرە شمالی را در مورد ایران مطرح می کنند، و امید دارند کە مسیر حوادث میان آمریکا و ایران نیز بدان سمت برود. اما باید گفت کە تفاوتهائی میان این دو تجربە وجود دارد. کرە شمالی بر خلاف ایران نە در رقابتهای منطقەای حضور و نیرو دارد، نە فاقد سلاح اتمی و هستەای است و نە از آنچنان استقلال رای برخوردار است کشوری مانند چین نتواند بر تصامیم مهم آن در سر بزنگاهها تاثیر نگذارد. بر خلاف کرە جنوبی، ایران درگیر یک سری جنگها و رقابت های شدیدی منطقەای است کە برایش نقش حیاتی دارند. واقعیت این است کە جمهوری اسلامی، ادامە حیات خود را در گرو آنها گذاشتە است. برای همین بە احتمال قوی تا آخر خط خواهد رفت. ولی بهرحال ادامە همین رقابتها هم بە امکانات اقتصادی و مالی نیاز دارد و برجام آن کانالی است کە این امکانات را فراهم می کند. پیشروی بە سوی هدف، بە همکاری ایالات متحدە بستگی دارد!
حال وقت آن رسیدە است کە جمهوری اسلامی بنوعی انتخاب کند: هماهنگی بیشتر با خواستەهای جهانی در خصوص پذیرش عقب نشینی هائی برای حفظ منافع استراتژیک آمریکا در منطقە، و یا وارد شدن در شرایطی کە باعث دشوارتر شدن وضعیت وخیم اقتصادی و معیشتی مردم در داخل کشور خواهد شد. جمهوری اسلامی نمی تواند بە فرض حفظ منافع اقتصادی ایالات متحدە از طریق برجام، بە منافع سیاسی آمریکا در منطقە بی توجە باشد. آنان خوب می دانند کە اقتصاد سیاسی نقش بی بدیلی در منطق روابط اقتصادی دارد.
نهایتا تا جائیکە بە شخص رهبر نظام هم برمی گردد، باید گفت کە سکوت شخص خامنەای در این مورد معنادار است. آنان از عمق فاجعە خبر دارند. چە خروج آمریکا از برجام و چە حفظ و ماندگاری وضع موجود، موقعیت هائی اساسا غیر قابل پذیرش اند. جمهوری اسلامی بدون امتیازدادن، نە قادر بە حفظ برجام است و، نە قادر بە وادارکردن آمریکا برای اجرای آن. ظاهرا وقت آن رسیدە است کە جمهوری اسلامی بە بازنگری در استراتژی خود و سیاست خارجی اش در منطقە بپردازد و بە هماهنگی بیشتری با کشورهای غربی تن دردهد.