با نگاهی بە بافت افراد ثبت نام کردە در انتخابات پیش رو ریاست جمهوری، بە فرض تائید نامزدهای موجود و گذشتن عناصر اصلی از فیلتر شورای نگهبان، بطورکلی چهار گزینە محتمل است: یا یک اصولگرای میانەرو پیروز می شود، یک تندرو، یک نظامی و یا یک اصلاح طلب.
کاندیدای تندرو و نظامی با حداقل مشارکت مردم در انتخابات پیروز خواهد شد، و کاندیدای میانەرو و اصلاح طلب در صورت مشارکت بیشتر رای دهندگان. و این بدان معنی است کە بهرحال روند انتخابات پیش خواهد رفت و نظام فرد لازم را در پاستور خواهد یافت. کاملا واضح است کە با پیروزی هر کدام، فضای کشور بە تناسب فرد راە یافتە بە مقام ریاست جمهوری، بە نسبت متفاوت خواهد بود.
اما از طرف دیگر اگر سردی جو عمومی را نسبت بە انتخابات، کە طیف وسیعی از نیروهای درون و پیرامون حاکمیت بە آن اذعان دارند را در نظر بگیریم، و این سردی عملا بە تحریم گستردە صندوق رای منجر شود، کاملا عیان است کە حتی در صورت پیروزی یک کاندیدا با رای حداقلی، نظام در فردای پس از انتخابات با تعمیق بیشتر شکاف دولت ـ ملت روبرو خواهد بود کە پایە اساسی روند تحولات در آیندە را رقم خواهدزد. و بە نظر می رسد کە نظام بنوعی خود را برای چنین شرایطی هم آمادەکردە است.
گمانی در این نیست کە جامعە ما با عدم یک جنبش یکپارچە و از لحاظ برنامەای تعریف شدە، برای برون رفت از وضعیت بحرانی موجود روبروست؛ و شاید با توجە بە بیزاری ای کە مردم از وضعیت موجود دارند، انتخابات مثل همیشە فرصتی باشد برای ابراز ارادە عمومی، حداقل در نفی تداوم وضعیت موجود. نظام می داند کە نمی شود شرایط موجود را ادامە داد و برای آن برنامە و یا جواب مشخصی کە بتواند مستقیما بر زندگی مردم تاثیرگذار باشد را نداشتەباشد. اما از طرف دیگر می داند کە آلترناتیوی با توجە بە وضعیت نیروهای سیاسی مخالف وجود ندارد، و همین امکان تداوم آن را امکان پذیر می سازد.
بە بیانی دگر، نظام شاید برای بر سر کارآوردن یک رئیس جمهور حداقلی برنامە داشتە باشد، اما رئیس جمهور حداقلی برای حل مشکلات کشور برنامە نخواهد داشت، بنابراین علیرغم پیروزی چنین شخصی ما در بطن برنامە با بی برنامگی مواجە خواهیم بود.
پس اگر ما در آیندە با ملغمەای از “برنامە ـ بی برنامەای” روبرو هستیم، باید گفت کە همین منطق بە سراپای جامعە هم منتقل می شود و در چنین شرایطی کشور بیشتر بە مسیر هرج و مرج گرایش خواهد داشت، هرج و مرجی کە بە تقویت منطق استفادە از نیروی نظامی و امنیتی منجر خواهد شد.
اما آیا این بمنزلە پاکستانیزە کردن ایران نخواهد بود؟ می توان گفت در وجوهی آری، اما اگر پاکستانیزە شدن در کشوری مانند پاکستان می تواند دهەهای متمادی عامل وحدت کشور و ماندگاری اصل حاکمیت باشد، در ایران چنین چیزی امکان پذیر نیست؛ آن هم بە این دلیل سادە کە مدل دمکراسی اسلامی ایران بسیار پائین تر از مدل پاکستانی در زمینە دمکراسی است، و این فارغ از آن ارتباط چند وجهی کە این کشور با جهان خارج از خود و قدرتهای جهانی دارد.
با توجە بە وضعیت موجود، انتخابات ریاست جمهوری امسال از اهمیت بزرگ و بی سابقەای برخوردار است. چگونگی منش و واکنش مردم بە آن، حال در هر جهتی، مسیر آیندە را، کە آیندەای بسیار نزدیک خواهدبود را تا حدود زیادی تعیین خواهد کرد.