سرانجام، در ساعات نخست امروز یکشنبه ۲۴ نوامبر، چندین دور مذاکرات میان ایران و کشورهای ۱+۵ بر سر پروندۀ اتمی جمهوری اسلامی ایران به توافق موقتی انجامیدند. در نخستین واکنش نسبت به این توافق باید آن را امری مبارک و مثبت، مبین غلبه نسبی بر نیروی جنگ و خشونت، و دریچه ای محتمل برای برخی گشایشهای آتی در وضع جمهوری اسلامی ایران در روابط خارجی اش دانست. سوای این واقعیت که در یک سالۀ اخیر طرفهای گوناگون در این پرونده من حیث مجموع عزمی برای تفاهم نشان داده اند، بدون شک موقتی بودن این توافق حصول آن را میسر کرده است و بنابراین به همین دلیل می تواند آبستن کشاکشهای آتی نیز باشد.
در آخرین ساعات جمعه شب، ۲۲ نوامبر، وقتی خبر داده شد که همۀ وزرای امور خارجۀ کشورهای ۱+۵ برای پیوستن به مذاکرات راهی ژنو اند، دیگر تردید بسیار کمی می توانست داشت که مذاکره میان جواد ظریف و خانم اشتون، به آستانۀ تفاهم رسیده است؛ به خصوص اگر در نظر آوریم که ساعاتی قبل از اعلام سفر جان کری، سخنگوی او سفر وی به ژنو را نامحتمل دانسته و گفته بود که “این نوع گفتگوها به سرعت به تفاهم نمی رسد”. در همان ساعات مذاکره کنندگان ایرانی نیز ضمن تأئید پیشرفت مذاکرات و احتمال نیل به توافق از باقی بودن بعضی مسائل اصلی خبر داده بودند. پس قاعدتاً مذاکره میان اشتون و ظریف در ساعات پس از این اظهارات می بایست پیشرفتهای محسوسی داشته بوده باشد، که وزرای خارجه کشورهای ۱+۵ را به شتافتن به ژنو تشویق کند.
به علاوه، و مهمتر این که، مذاکره دور قبل حول اختلافات کاملاً مشخصی به بن بست رسیده بود: آیا در متن توافقنامه “حق غنی سازی” ایران تصریح خواهد شد یا نه، آیا کار ساختن تأسیسات آب سنگین اراک ادامه خواهد یافت یا نه، و از این دست. البته دیگر ابهامی باقی نمانده که مسبب اصلی بن بست مذاکرات در دور قبل فرانسه بوده است. انتقاد برخی از سیاستمداران فرانسوی از سیاست فرانسه در این باره، به کفایت به این مورد روشنی بخشید و اقدامات دستگاه سیاست رسمی فرانسه را برای این که ایران مسبب بی نیتجه ماندن آن دور مذاکرات شناخته شود، متوقف کرد. اما همچنین جمعه شب، دلیل سفر کری به ژنو “کمک به کاستن اختلافات و تسریع در رسیدن به توافق” اعلام شد. سفری برای “کمک به کاستن اختلافات و تسریع در رسیدن به توافق” این را تداعی می کند که گویا کری، یعنی امریکا، خود طرفی از اختلاف باقی مانده نیست و نه نقش مطالبه گر بلکه نقش میانجی را خواهد داشت. اما اظهارات مقامات ایران و امریکا در فاصلۀ دو دور مذاکرات، آشکار کرده اند که امریکا نه فقط به عنوان میانجی بلکه به عنوان مطالبه گر در این مذاکرات حضور دارد و به علاوه موضوع مرکزی میان ایران و امریکا را نیز به دست داده اند. گوشه هائی از برخی از اظهارات مورد نظر:
– در فردای مذاکرات بی نتیجۀ قبلی، روحانی اعلام کرد که خط قرمز ایران غنی سازی است؛
– کری پاسخ گفت که غنی سازی حق بدیهی امضاکنندگان پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی نیست؛
– سپس خامنه ای در سخنانی برای بسیجیان تصریح کرد که خط قرمزهای مذاکره کنندگان ایرانی مشخص اند و آنان باید این خطوط را رعایت کنند و “یک قدم از حقوق هستهای ملت نباید عقبنشینی بشود”؛
– عراقچی، معاون وزیر امور خارجه و مذاکره کنندۀ ارشد جمهوری اسلامی، غنی سازی را غیرقابل مذاکره اما میزان، شکل و محل آن را قابل مذاکره اعلام کرده است؛
– و خبرگزاری ایرنا در میانه روز سوم مذاکرات فعلی، یعنی در همان روز جمعه، “به نقل از یک مقام آگاه” خبر داد “که اگر حق غنیسازی در داخل ایران هم در متن قرارداد و هم در عمل لحاظ نشود، ایران توافق را نخواهد پذیرفت”.
وقتی این مجموعه اظهارات را در کنار یک واقعیت قبلی بگذاریم، یعنی این واقعیت که در دور قبل ایران سرانجام با پیش نویس ارائه شده توسط امریکا به توافق رسید، تشخیص موضوع مرکزی میان ایران و امریکا و رئوس اصلی توافقی که امروز در ژنو حاصل آمده است، دشوار نخواهد بود. موضوع مرکزی میان ایران و امریکا نحوۀ فرمولاسیون امکان ایران برای غنی سازی محدود بوده است. توافق حاصله در این باره، چنان که در متن انگلیسی انتشار یافته اعلام شده، بدون تصریح “حق غنی سازی”، بر حق کامل ایران برای برخورداری از انرژی صلح آمیز هسته ای تأکید می کند و ادامۀ غنی سازی اورانیوم تا ۵ درصد را هم می پذیرد.
اما نکتۀ به مراتب مهمتر از نحوۀ فرمولاسیون امکان ایران برای ادامۀ غنی سازی اورانیوم با غنای محدود و تحت نظارت اکیدتر آژانس، این واقعیت است که توافق حاضر یک توافق موقت است. موقتی بودن این توافق می تواند برخی گره های کار را تحت الشعاع قرار داده باشد؛ از جمله می تواند فرانسه را به عدول موقت از مواضع متخذه اش در دور پیشین ترغیب یا حتی مجبور کرده باشد، می تواند ایران را به توقف غنی سازی برای جلب اعتماد، که در نامۀ سرگشادۀ ۱۳ تن از وزرای امورخارجۀ پیشین کشورهای مختلف نیز از ایران خواسته شده است، راضی کرده باشد، می تواند بریتانیا را که در اظهارات وزیر امورخارجه اش، ویلیام هیگ، در ورود به ژنو مواضعی به شباهت با مواضع فرانسه در نوبت پیش را بر زبان آورد، از پافشاری بر این مواضع فعلاً منصرف کرده باشد و … بنابراین می تواند محملی برای تعویق مسائل باشد. پس بروز کشمکشهای بعدی ابداً منتفی نیست. با این حال اولاً بسیار بعید است که تعویق مسائل به آینده در اثر این توافق، برای مواجهه با آن مسائل در شرایطی دشوارتر از شرایط امروز باشد، یا حداقل قصد مذاکره کنندگان این بوده باشد، و ثانیاً قابل انتظار است که فرصت حاصل از این توافق، واقعاً فرصتی برای تفاهمات بعدی باشد.
توافق ژنو حاوی مواردی برای تخفیفِ، البته اندکِ، تحریمها نیز هست. در شرایط بسیار دشواری که معیشت و حیات روزمرۀ مردم ما با آن توأم است، می توان و باید از این بابت خشنود بود. به علاوه امید به حصول به توافق نهائی، امید به رفع کل تحریمها نیز هست. این همچنین امیدی است برای آن که مسائل مردم و جامعۀ ما در مواجهه با جمهوری اسلامی در مجرای واقعی شان قرار گیرند.