اسفندیار رحیم مشایی، «مرد هزار چهره» و پر رمز و راز است. او شاید در عمر سی و یک ساله حکومت اسلامی در ردیف نادرترین مقامات دولتی است که تقریبا هرچه که خواسته را تا به امروز بر زبان آورده است، اما هیچ قدرتی توانایی برکناری یا راضی کردن او به استعفاء و کناره گیری از پستهای دولتی را نداشته است. هم چنین مشایی یکی از معدود افرادی است که حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان، علیه او بسیار قلم زده است. بر این اساس واقعیتها نشان می دهند که احمدی نژاد، در هر شرایطی پشتیبان او بوده است.
مردی که همه فن حریف است و در مورد همه چیز نظر دارد. از هر دری سخن می گوید. از علم ریاضیات، فیزیک، نجوم، تاریخ تا فنون نظامی، دیانت، امامت، ایرانیت، ظهور امام زمان، چگونه می توان به بهشت رفت و… هر بار که به او نقدی وارد شود اغلب پاسخ می دهد که شما نفهمیدید و یا منظورم این نبوده است که شما می گویید. اما او خوب می داند که منظورش چیست.
او سخنان حیرات انگیز می زند و خودش هم آنها را حیرت انگیز می نامد. برای مثال، مشایی در پنجمین همایش ملی، فرهنگی و گردشگری خلیج فارس در جزیره کیش، خلیج فارس را دارای قدمت ٣٠ میلیون ساله دانست و یک بار دیگر ثابت کرد سخنانش تا چه اندازه می تواند حیرت انگیز جلوه کند. او در این مراسم گفت: «فارسی بودن خلیج فارس به قدری روشن است که نیاز به تحقیق اندیشمندان ندارد، زیرا در اسناد علمی و تاریخی حوزه جغرافیا سابقه خلیج فارس بر همگان روشن و قطعی است. نام خلیج فارس و دریای پارسی از ٣٠ میلیون سال پیش به موازات شکلگیری تمدنهای انسانی در منطقه موجودیت یافته است. او در نظریه پردازی در عرصه «اقوام ایرانی» نیز گفته است: «آذربایجان غربی، ایلام و کرمانشاه متعلق به کردستان است و این قوم از برترین قومهای ایرانی است.» و یا این که گفته است: «ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند.»، «ما مردم آمریکا را از برترین ملتهای دنیا می دانیم.» و…
حمل قرآن با حرکات ریتمیک دف هم از جمله اقداماتی بود که با موضع گیری تند روحانیونی چون آیت الله گلپایگانی و آیت الله مکارم شیرازی مواجه شد.
او با سوپر استارهای سینما و خوانندگان پاپ دیدار کرد و در این میان دیدار او از نمایشگاه عکس هدیه تهرانی و کمک میلیونی او به این بازیگر حاشیه ساز شد. او شانه به شانه با هدیه تهرانی عکس گرفت. اما هنگامی که با حمله اصولگرایان مواجه شد گفت ما کنار هم نبودیم، با کامپیوتر ما را به هم نزدیک کرده اند.
موضع گیریهای او، همواره سر و صدای چهره های شاخص اصولگرایان در مجلس و حوزه ها و حتا خامنه ای رهبر حکومت اسلامی را درآورده است. موضعگیریهای او از جمله تفسیر جدید از دین و قرآن را شامل می شود، که تاکنون جزء تخصص آیت الله ها و مراجع تقلید بوده است.
مردی که تا چند سال پیش آن قدرها جلب توجه نمی کرد، اکنون در پنج سال اخیر، مرد شماره یک خبرساز مطبوعات شده است. او در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، به واسطه پیشینه آشنایی و فامیلی که داشت، مسئولیتهای حساس فرهنگی ـ سیاسی حساسی چون رییس دفتر رییس جمهوری، ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری، مسئولیت انتصاب مدیر عامل صندوق مهر امام رضا، رییس کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی، عضویت در شورای فرهنگی دولت با حکم رییس جمهور، رییس مرکز مطالعات جهانی شدن و… را در کارنامه خود دارد. به تازگی نیز از سوی احمدی نژاد به عنوان نماینده ویژه رییس جمهور در امور خاورمیانه گمارده شده است.
در دولت نهم رحیم مشایی، با عنوان معاون رییس جمهور، سرپرست سازمان گردشگری و میراث فرهنگی بود. تلاش قبلی احمدی نژاد برای قرار دادن او در منصب معاون اول رییس جمهور با اعتراض گستره چهره های شاخص اصولگرایان و دخالت مستقیم آیت الله خامنه ای بی نتیجه ماند. از این رو اسفندیار رحیم مشائی هم چنان با نفوذ ترین مهره دولت دهم بشمار می رود.
در سال گذشته با اوجگیری اعتراضات علیه رحیم مشایی، خامنه ای در نامه ای خطاب به احمدی نژاد، نوشت:
«بسمه تعالی
جناب آقای دکتر احمدی نژاد، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران با سلام و تحیت
انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رییس جمهور بر خلاف مصلحت جناب عالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است.
لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد.
سیدعلی خامنهای، ۲۷/۴/۸۸»
در نهایت با افزایش فشارها بر سازمان میراث فرهنگی مهدی جهانگیری، معاون سرمایه گذاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، به عنوان برگزارکننده این همایش در ٢۵ آبان ماه استعفاء کرد؛ تا آبها از آسیاب بیافتد و مشایی هم چنان در پست خود باقی بماند.
اخیرا نیز سخنان او در همایش ایرانیان خارج کشور در تهران به یک جنجال تازه ای در میان اصول گرایان تبدیل شده است.
خبرگزاری فارس در خبری اعلام کرد آقای مشایی در جمع ایرانیان خارج از کشور با بیان این که برخیها از من خرده می گیرند که چرا نمی گویی مکتب اسلام و می گویی مکتب ایران، گفت: «از مکتب اسلام دریافت های متنوعی وجود دارد، اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلام، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم.» منتقدان بارها به رییس دفتر رییس جمهور هشدار داده بودند که در مواردی که تخصص ندارد وارد نشود.
در واکنش به سخنان مشایی، تعداد زیادی از روحانیون سرشناس اصولگرا چون احمد خاتمی، محمد یزدی و… و نمایندگان اصولگرا در مجلس چون علی مطهری و احمد توکلی که رییس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی نیز هست به او تاخته و از سخنانش انتقاد کردند. احمد توکلی از رییس جمهور اسلامی خواست تکلیف خود را با رییس دفترش روشن کند و علی مطهری خواستار برکناری رحیم مشایی شد.
اما تندترین حمله را سردار فیروزآبادی رییس ستاد نیروهای مسلح آغاز کرد. او، رحیم مشایی را «افسار گسیخته» خواند و اظهاراتش را جرمی علیه امنیت ملی نامید. فیروز آبادی گفت: «علما فریاد می زنند اما مثل این که، ایشان افسار گسیخته است، یک بار می گوید با علم ریاضی می شود رفت به بهشت. کدام عالم الهی در طول تاریخ چنین حرفی را زده و یا کدام یکی از آیات قرآن و روایات اهل بیت معصومین دلالت براین دارد، مگر از بهشت و مسیرهای نیل به آن به جز اولیاء حق کسی می تواند تعبیری ارائه کند و تازه آن هم الهام الهی است، یک آقایی می آید در جمع ریاضی دان ها می گوید ریاضی دان ها بهتر بهشت را می فهمند، یعنی خوب بالاخره لازمه رسیدن به بهشت فهم ریاضی است، شهید دستغیب می فرمودند: آدم باش تا شفاعتت کنند، حیوان را نمی شود شفاعت کرد. باید آدم باشی تا به بهشت بروی، با خوی حیوانی نمی توانی خود را به بهشت ببری.»
اما احمدی نژاد در برابر این حمله نیز عقب نشینی نکرد و با تاکید بر اعتماد خود به مشایی، گفته های او را نظر دولت خواند. او، روز چهارشنبه ۲۰ مرداد ۸۹، گفت «آقای مشایی رییس دفتر رییس جمهور است و من به ایشان اعتماد کامل دارم.» احمدی نژاد، اضافه کرد: «مشایی مومن به اصول است و حرف دولت را می زند.»
نشریه پرتو سخن، نوشت، قائم مقام موسسه امام خمینی حجت الاسلام و المسلمین محمود رجبی، می گوید: «سخنان جنجال برانگیز آقای مشایی پوچ است و جز تبعات نامناسب برای نظام نتیجهای درپی ندارد»
نشریه پرتوسخن که «هفته نامه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) متعلق به آیتالله مصباح یزدی است هم چنین در یادداشتی به شدت از مواضع اخیر مشایی و حمایت های احمدی نژاد از او ابراز نگرانی کرد. در این یادداشت با اشاره به این که «یکی از بزرگ ترین معضلات دولت های نهم و دهم حضور یک مدیر همه فن حریف (!) و در عین حال صاحب نفوذ در شخص رییس جمهور است که سخنان و مواضع پرچالش وی فضای سیاسی و فرهنگی کشور را دچار تنش مینماید»، به احمدی نژاد کرده شده است که حساب خود را از مشایی جدا کند.
بدین ترتیب، تاریخچه ۵ ساله اظهارات رحیم مشایی و مخالفت های سخت با او، احمدی نژاد را وادار عقب نشینی نکرد و هم چنان به حمایت از او در برابر منتقدان اصول گرا تاکید می ورزد. باید منتظر ماند و دید که در آینده چه جنجالی و سوژه ای توسط دولت احمدی نژاد از زبان اسفندیار رحیم مشایی جاری خواهد شد و سرنوشت این دولت به کجا خواهد رسید؟!
هنوز انتقادات به سخنان مشایی در رسانه ها ادامه دارد، احمدی نژاد پست حساسی را برای او تراشید. احمدی نژاد، روز یک شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ – ۲۲ اوت ۲۰۱۰ در حکمی با تقدیر از «دانش، شایستگی ها و تجارب» مشایی او را به این سمت منصوب کرد. بی شک این اقدام احمدی نژاد، آن هم در بحبوبه انتقادات شدید چهره های شاخص اصول گرایان در مجلس، در حوزه ها و حتا نماینده رهبر به سخنان وی در همایش ایرانیان خارج کشور در تهران، ضربه دیگری بر همه آن هاست. بر این اساس احتمالا منتقدین اصول گرای مشایی از این انتخاب دچار شوک شده اند. باید دید که در روزهای آینده این ترفیع مقام مشایی توسط احمدی نژاد، به چه جنجال تازه ای در میان اصول گرایان منجر خواهد شد؟
به گزارش منابع خبری ایران، مشایی علاوه بر ریاست دفتر رییس جمهور، پست های دیگری نظیر عضو کمیسیون اقتصادی دولت، دبیر کمیسیون فرهنگی دولت، ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و قائم مقامی رییس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور و… را در اختیار دارد که اکنون پست تازه ای نیز به آن اضافه شده است.
انتخاب این چهار نماینده ویژه از سوی محمود احمدی نژاد در امور خاورمیانه، آسیا، افغانستان و دریای خزر علاوه بر افزایش حوزه نفوذ و اختیارات اسفندیار رحیم مشایی و جوا ب دندان شکن به کلیه منتقدین او در حکومت اسلامی و به ویژه اصول گرایان و تمرکز بیش از پیش مناسبات خارجی در تیم کوچک نزدیکان احمدی نژاد است.
احمدی نژاد، در حکم خود برای مشایی قید کرده است : «با استناد به اصل ۱۲۷ قانون اساسی و نظر به تعهد، دانش و شایستگی ها و تجارب مفید جناب عالی، به عنوان نماینده ویژه رییس جمهور در امور خاورمیانه منصوب می شوید.»
صدور این احکام که با استناد به اصل ۱۲۷ قانون اساسی صورت گرفته، می تواند به کاهش مداخله وزارت خارجه در مناسبات برون مرزی و هم چنین محدود شدن حوزه نفوذ رهبر حکومت اسلامی در روابط و تصمیم گیری های بین المللی منجر شود. در اصل ۱۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: «رییس جمهور می تواند در موارد خاص، بر حسب ضرورت با تصویب هیات وزیران نماینده، یا نمایندگان ویژه با اختیارات مشخص تعیین نماید. در این موارد تصمیمات نماینده یا نمایندگان مذکور در حکم تصمیمات رییس جمهور و هیات وزیران خواهد بود.»
حمید بقایی، نماینده رییس دولت در آسیا معرفی شده است از دوستان نزدیک مشائی و همکاران سابق او در رادیو تهران است. بعد از برکناری از رادیو تهران، بقایی همراه تعدادی از دیگر همکاران برکنار شده از جمله آرش کوشا، مجید هاشمی و علی اصغر پرهیزگار به اسفندیار رحیم مشائی در شهرداری تهران پیوست و به عنوان رییس دفتر وی مشغول به کار شد. مسئولیت او در رادیو تهران اداره سایت اینترنتی این رادیو با کمک دو عضو دیگر بود. بقایی، بعد از معرفی رحیم مشائی، به عنوان معاون اول رییس جمهور در سازمان گردشگری و میراث فرهنگی جانشین او شد. نداشتن تجربه و دانش کاری حمید بقایی از ابتدای معرفی او، وسیله ای برای انتقاد از او قرار گرفت. در منصب تازه بقایی علاوه بر مسئولیت های سابق، اداره امور هند، چین و ژاپن و کره جنوبی را زیر نظر گرفته و دارای حوزه نفوذ گسترده ای خواهد بود.
ظهره وند، در منصب تازه مسئولیت محمد مهدی آخوندزاده را که در گذشته به عنوان نماینده ایران در گردهمایی های مربوط به افغانستان شرکت می جست عهده دار خواهد شد. ظهره وند در حال حاضر معاون رسانه ای سعید جلیلی در دبیر خانه شورای امنیت ملی است. در زمان وزارت خارجه کمال خرازی ظهره وند دوم خردادی ها به حساب می آمد. آخرین مسئولیت او در آن زمان معاونت محسن امین زاده معاون وزیر خارجه بود. امین زاده اخیرا به شش سال زندان محکوم شد در حالی که ظهره وند به مقام تازه ای دست یافت. بعد از تغییر دولت، ظهره وند از دوم خردادی ها کناره گرفت و به گروه احمدی نژاد نزدیک شد. او سفیر ایران در ایتالیا بود. هنگام تصدی این پست، ظهره وند به یکی از منابع خبری پیرامون گزارش ترور احمدی نژاد در رم داده بود. ظهره وند مدعی شد که هنگام شرکت احمدی نژاد در کنفرانس سالانه خواربار جهانی در رم گروهی از راه تابش اشعه ایکس قصد مسموم ساختن احمدی نژاد را داشته اند.
آخوندزاده معاون کنونی حقوقی و بین المللی وزارت خارجه از اعضاء نسبتا قدیمی وزارت خارجه و متعلق به طیف «شمالی ها» است. او پنجاه و چهار ساله و متولد رشت است. در هند معماری ساختمان خوانده و مدتی سفیر ایران در بنگلادش بود. به علاوه او هم چنین در سفارت خانه های ایران در پاکستان و هند نیز خدمت کرده است. بعد از این دوران دو سال کاردار سفارت ایران در لندن بوده است. آخوندزاده در سال ۲۰۰۳ مدیر کلی حقوق وزارت خارجه حکومت اسلامی عهده دار بود. در سال ۲۰۰۵ و پس از تغییر دولت، به عنوان سفیر ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی معرفی شد و تا پیش از انتصاب علی اصغر سلطانیه در این سمت باقی بود. آخوندزاده پیش تر سفیر ایران در برلین بوده است.
در منصب نماینده رییس دولت در امور خزر، آخوندزاده اموری را عهده دار می شود که مهدی صفری سفیر کنونی ایران در چین به مدت ۱۴ سال در اختیار داشت. صفری در طول مدت مسئولیت نمایندگی رییس دولت در امور خزر و پیش برد منافع ملی ایران توفیقی به دست نیاورد.
بی شک این انتصاب های جدید در روزهای آتی با عکس العمل منتقدین احمدی نژاد در جناح اصول گرایان منجر خواهد شد. به احتمال قوی ماموریت اصلی این تیم جدید احمدی نژاد دور زدن سیاست های رهبر و وزارت امور خارجه در امور بین المللی و به ویژه تسریع زوند مذاکرات با دولت های رقیب و در راس همه دولت آمریکاست.
مختصری درباره بیوگرافی اسفندیار رحیم مشایی
در چینن وضعتیی سئوال این است که مشایی کیست؟ چه سابقه ای دارد؟ از جمله اولین فعالیت ها و وظائف مشایی در حکومت اسلامی، فعالیت در بین نیروهای امنیتی در مبارزه علیه مخالفین حکومت در کردستان و به ویژه علیه کومه له بود.
درباره گذشته و بیوگرافی اسفندیار رحیم مشایی، بحث های زیادی مطرح شده است. اسفندیار رحیم مشایی در آبان ماه سال ۱۳۳۹ در رامسر متولد شد. در نوجوانی به خوبی قرآن را تلاوت می کرد و در هیات های مذهبی مداحی اهل بیت را می گفت. او در زمان پیروزی انقلاب ۱۸ سال داشت… برگزاری هیات مذهبی و مراسم خواندن دعای کمیل و ندبه از جمله فعالیت های او پیش و در اوایل انقلاب است. او، وارد سپاه پاسداران شد و در سرکوب مخالفین حکومت اسلامی اسلحه به دست گرفت.
با تشکیل وزارت اطلاعات، او از سپاه به این ارگان رفت و در دوران نخست وزیری موسوی که ری شهری وزیر اطلاعات بود، مسئول مناطق بحرانی وزارت اطلاعات شد. مشایی، از سوی وزارت اطلاعات مسئول قسمت امنیتی کردستان گردید و تلاش کرد که تجربیاتش در کردستان را در آن جا در قالب «استراتژی نظام حکومت اسلامی در خصوص اکراد ایرانی»، تدوین کند و سپس مسئولیت این امر را برعهده بگیرد. در همان کردستان با محمود احمدی نژاد که فرماندار خوی بود، آشنا شد. مشایی به واسطه این که عضو شورای تامین استان بود، در جلسات فرمانداران شرکت می کرد و آشنایی آغازین او با محمود احمدی نژاد از این نقطه آغاز و تا امروز ادامه پیدا کرد و سپس به خویشاوندی دو خانواده ختم شد.
مشایی با نام مستعار «مرتضی محب الاولیا» در مناطق کردنشین به اقدامات امنیتی- اطلاعاتی دست زد. او هم چنین عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی نیز بود، البته با نام اصلی اش یعنی اسفندیار رحیم مشایی. پس از تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۶۳، رحیم مشایی «مسئول تدوین استراتژی نظام جمهوری اسلامی در خصوص اکراد ایرانی» بود. در زمان تصدی «محمد محمدی ری شهری» بر وزارت اطلاعات، وی مسئولیت «مناطق بحرانی کشور» را عهده دار بود.
مشایی نیز چون دیگر همراهان احمدی نژاد، در سال های ۶۵-۶۶ دوباره به تحصیل روی آورده بود. او، پیش از تاسیس وزارت اطلاعات به سیستم اطلاعات-امنیتی که در کشور توسط نهادهایی چون سپاه راه اندازی شده بود، پیوست. رحیم مشائی در اطلاعات سپاه رامسر به فعالیت پرداخت. او، سپس به دلیل بحرانی که اوایل انقلاب علی الخصوص در سال های ۵۸ تا ۶۱ گریبان مناطق کردنشین را گرفته بود، به دعوت سردار نقدی به کردستان رفت تا در سمت معاون اطلاعات واحد کومه له اطلاعات سپاه مستقر در قرارگاه حمزه سیدالشهداء شروع به فعالیت کند. مقارن با فرمانداری احمدی نژاد در شهرستان خوی، او عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی بود. بنابراین، آشنایی مشائی با احمدی نژاد، با عضویت او در شورای تامین استان آذربایجان آغاز شد. سرانجام آن ها در ارومیه با محصولی، ثمره هاشمی، و غیره آشنا شدند. تیم آن ها در سال ۱۳۶۵، راهی کردستان شد.
احمدی نژاد به سمت معاونت استانداری کردستان و مشایی عهده دار «تدوین استراتژی نظام جمهوری اسلامی در خصوص کردهای ایرانی» گردید. بنابراین، مشائی علاوه بر رابطه خانوادگی، از دوستان دیرینه و در ردیف نزدیک ترین متحدین احمدی نژاد قرار دارد.
او هم چنین از موسسین «موسسه مطالعات علمی» (سال ۷۶) وابسته به وزارت اطلاعات است که عمده فعالیت اش تحقیق و پژوهش و ارائه راهکار در خصوص مسائل قومیت های ایرانی، شناخت بیش تر آنان و همبستگی ملی است. وی سپس به وزارت کشور رفت و در دوران تصدی علی محمد بشارتی مدیرکل اجتماعی وزارت کشور شد و از آن جا به رادیو پیام و سپس به شهرداری منتقل شد. رحیم مشایی مدیر مسئول ماهنامه «سوره» نیز هست. این نشریه با گستره توزیع بین المللی در ایران و جهان منتشر می شود. زبان آن کردی سوران است و به گویش کرمانجی نیز ده صفحه مطلب منتشر می کند که اخیرا به صورت ویژه نامه کرمانجی ضمیمه مجله می شود. هم چنین سرمقاله نشریه علاوه بر کردی به زبان فارسی هم درج می شود. مشخصا در میان بدنه وزارت اطلاعات از او به عنوان کارشناس مسائل کردستان یاد می شود.
مشایی تا سال ۷۲ به امور خود مشغول بود تا این که در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی به وزارت کشور میرود و مدیر کل امور اجتماعی وزارت کشور میشود. این زمانی بود که علی محمد بشارتی وزیر کشور بود. بدین ترتیب خروج گام به گام او از وزارت اطلاعات آغاز شد.مشایی تا سال ۷۶ در وزارت کشور ماند. بعد از آن که عبدالله نوری وزیر کشور شد و مصطفی تاج زاده معاونت سیاسی وزارت کشور را بر عهده گرفت، مشایی از این وزارت خانه رفت.
در آن سال ها، تازه «رادیو پیام» راه افتاده بود. اسفندیار رحیم مشایی از ساختمان وزارت کشور به ساختمان جام جم رفت و مدیریت رادیو پیام را که بسیاری «رادیو موسیقی» می نامیدند، بر عهده گرفت. هم زمان مدیریت رادیوی تازه تاسیس تهران را نیز برعهده گرفت و آرام آرام فعالیت های رسانه ای خود را که سال ها پیش در کردستان به نوعی دیگر (در قالب مطبوعات) انجام می داد.
۲۴ خرداد ۸۲ در خبرها آمد که مشایی، رییس سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران، انتخاب شده است. محمود احمدی نژاد، شهردار تهران بود. بدینترتیب، اسفندیار رحیم مشایی به دوست قدیمی خود پیوست و فعالیت سیاسی او در جبهه اصول گرایان آغاز شد. از این تاریخ به بعد بود که محمود احمدی نژاد او را کشف کرد و اعتقادش به مهدویت. چرا که از ابتکارات رحیم مشایی که در آن مقطع بسیاری از آن گفتند ساختن قدمگاه و مزین کردن مسیر امام زمان بود. هم زمان فرهنگسراهایی که در دوران غلامحسین کرباسچی شهردار تهران تاسیس شده بود، به مراکزی برای برنامه های مذهبی تبدیل شد. در آن دوره، رسول خادم عضو شورای شهر دوم تهران در اعتراض به مشایی خبر داد که او نه تنها هزینه یک ساله این سازمان را در ۶ ماه به اتمام رسانده، بلکه ۵ میلیارد تومان نیز به بخش خصوصی بدهکار است.
اسنفدیار رحیم مشایی با آغاز به کار دولت نهم و به دلیل آشنایی پیشین رییس جمهور با وی، در بدنه دولت جذب شد و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را عهده دار شد. او هم چون غلامحسین الهام مشاغل و مناصب یب شمار دارد؛ رییس مرکز مطالعات جهانی شدن، جانشین رییس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، عضو شورای نظارت بر صدا و سیما، عضو شورای فرهنگی دولت، نماینده رییس جمهور در شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، عضو کمیسیون های اقتصاد و فرهنگی دولت و در آخر ریاست کمیته عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران-پاکستان-هند و هم چنین عضو هیات مدیره موسسه «رایانه شهر» است. مدیرعامل این موسسه که در زمینه های مختلف علوم کامپیوتری فعالیت می کند فردی به نام «خسرو کاظمی آذربایجانی» است و مشائی در کنار افرادی چون حمید بقایی، کاظم کیاپاشا، مجیدرضا ربیعی و…، هیات مدیره آن را تشکیل می دهند. رحیم مشائی از حجاب گرفته تا مسائل اتمی صاحب نظر است. حتا گفته می شود بسیاری از اقدامات احمدی نژاد با هدایت و نظر مشائی است و دولتی ها اگر قصد اقدامی دارند پس از رییس جمهور و معاونش بهتر است او را نیز در جریان بگذارند!
گفته می شود شرکت «توسعه جهانگردی و ایرانگردی» که با مدیریت مهدی جهانگیری معاونت سابق سرمایه گذاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پس از ابلاغ اصل ۴۴ توسط خامنه ای، در یک معامله درون سازمانی و عجیب، هرچه که بود را در مالکیت خود گرفت. شرکت مادر تخصصی توسعه ایرانگردی و جهانگردی از نوع سهامی خاص و ماموریت ها و وظایف آن، برنامه ریزی و توسعه زیرساخت های صنعت گردشگری از قبیل مراکز اقامتی، اردوگاه گردشگری (کمپینگ) و حمام های آب معدنی، مجتمع های خدماتی رفاهی بین راهی، مناطق نمونه گردشگری، مجتمع های سیاحتی و تفریحی، تاسیسات و تجهیزات جابه جایی گردشگری و اجرای طرح ها و پروژه ها از طریق عقد قرارداد با پیمان کاران و مشاوران صلاحیت دار است. این شرکت جز در استان های تهران، لرستان، گلستان، آذربایجان غربی، کهگیلویه و بویر احمد و خراسان شمالی، در ۲۳ استان دیگر شعبه دارد و هتل صخره ای کندوان، شرکت توسعه فن آوری اطلاعات میراث آریا، شرکت توسعه مهمانخانه های پردیسان، شرکت هتل های بین المللی راحت، شرکت سرمایه گذاری پاد، شرکت توسعه هتل های شرق ایران، هتل بین المللی لاله تهران، هتل لاله یزد، هتل لاله چابهار، هتل بین المللی سرعین و هم چنین مجمتع آب درمانی سبلان و… را خرید و فروش کرده است.
مشایی و ماجراهایش در اوج اختلافات سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال در جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان هنگامی که دادکان، رییس فدراسیون فوتبال وقت، از عدم واگذاری بودجه به این فدراسیون در آستانه جام جهانی انتقاد می کرد، علی آبادی رییس سازمان تربیت بدنی گفته بود: «یک میلیارد تومان برای این کار به اسفندیار رحیم مشائی رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری داده ام.» هیچ کس اما نپرسید این پول کجا رفته و کجا هزینه شده است؟
نیمه مهر ۸۷، معاون رییس جمهور در مراسم افتتاحیه نخستین جشنواره برترین های صنعت گردشگری با بیان این که ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند، ادعا کرد: «پس این همه قدرت، شجاعت و جسارت از کجا می آید و این همه قلب های استوار و محکم چطور شکل گرفته اند؟ برای همان فریاد، شعر، ترانه و سرود فرشتگان است!» این سخنان او در آن دوره با واکنش برخی از شدید اصول گرایان از جمله حسین شریعتمداری روبرو شده بود.
گفته می شود که تاثیر مشایی بر احمدی نژاد و عدم واکنش احمدی نژاد نسبت به اقدامات او، سبب شد که شایعه نفوذ مشائی بر احمدی نژاد در جامعه روزبروز گسترده تر شود.
یکی از منابع نزدیک به اصول گرایان همان زمان گفته بود: «هنگامی که احمدی نژاد، اسفندیار رحیم مشایی را به ریاست سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران منصوب کرد، با اعتراض بسیاری روبرو شد. در دوران شهرداری نیز، گروهی از مشاوران جوان شهرداری تهران، دلیل مخالفت خود را مسایل فرهنگی و همگرایی رحیم مشائی با انجمن حجتیه اعلام کرده بودند که بی تفاوتی احمدی نژاد به اعتراض آنان در نهایت به استعفای جمعی گروهی از مشاوران جوان احمدی نژاد انجامید.»
در تاریخ ۹ دی ماه سال ۸۶ رییس جمهور، در حکمی رحیم مشایی را به عنوان «رییس مرکز ملی مطالعات جهانی شدن» منصوب کرد. براساس این حکم، «مرکز گفتگوی تمدن ها» با همه امکانات و نیروی انسانی در «مرکز ملی مطالعات جهانی شدن» ادغام شد و این مرکز مستقیما زیر نظر رییس جمهور فعالیت خواهد کرد. احمدی نژاد، هم چنین در پایان این حکم از همه وزارتخانه ها، سازمان ها و دستگاه ها خواست که همه گونه همکاری را با رییس «مرکز ملی مطالعات جهانی شدن» به عمل آورند.
احمدی نژاد در سال ۸۷، ریاست کمیته عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران- پاکستان-هند که از مهم ترین موضوعات مطالب مطرح شده در دولت بود را به او سپرد.
یکی از همسفرهای اصلی احمدی نژاد در سفرهای مهم اش، غیر از ثمره هاشمی و دکتر پرویز داوودی، رحیم مشایی است.
در اوایل تیر ماه ۱۳۸۵، اسفندیار رحیم مشایی در گفتگو با روزنامه «صباح» چاپ ترکیه گفته بود که «استفاده از حجاب در ایران آزاد است»؟! مشایی در پاسخ به سئوال «الیف کورپا» خبرنگار زن روزنامه صباح، که «آیا می توانم روسری ام را بردارم؟»، گفته بود: «بله! این جا ایران آزاد است.» مشایی در ادامه گفته بود: «در ایران استفاده از حجاب بدون اجبار است و هیچ فشاری از طرف حکومت در استفاده از حجاب اعمال نمی شود. این یک انتخاب کاملا شخصی است. اگر شما در ایران از روسری و حجاب استفاده نکنید هیچ مقام دولتی به شما تذکری نخواهد داد. البته شاید به شما بگویند که این کار برخلاف عرف و عادات ملی ماست و اگر استفاده کنید بهتر است. ولی باز تاکید می کنم که هیچ اجباری در کار نیست.» خبرنگار در ادامه پزسیده بود: «ایرانی هایی که به قصد تفریح به ترکیه می آیند، یعنی توریست های ایرانی در ترکیه، مشروبات الکلی استفاده می کنند و حجابی هم ندارند و در آب، خانم ها با مایو می روند. این شما را ناراحت نمی کند؟» مشایی با خنده جواب داده بود: «این مسائل شخصی شان هست و اگر دوست دارند می توانند هم مشروبات الکلی استفاده کنند و هم بی حجاب باشند و هم با مایو بگردند! درایران به خاطر دستورات دینی استفاده از مشروبات الکلی ممنوع است، به همین علت ایرانی ها می توانند در خارج از ایران از این نوشیدنی ها استفاده کنند. این یک ترجیح شخصی است، الگوی ما در صنعت توریسم، کشور ترکیه است!» وی در ادامه گفته بود: «دوره اسلام گرایی به پایان رسیده است، بشر سرعتش بالا رفته است، فهمش تیز شده و به یک حقایقی می رسد که آن را لازم نیست دیگر از دور پوسته اسلام طی کند.» خبرنگار ترکیه ای در پایان مصاحبه نوشته بود: «تاکید آقای مشایی مبنی بر این که اگر در محافل عمومی ایران بی حجاب باشید کسی حق برخورد و بازداشت شما را ندارد، برایم بسیار عجیب بود.» پس از انتشار این خبر، موج واکنش ها آغاز شد. ابتدا نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به اظهارات اسفندیار رحیم مشایی رییس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و معاون رییس جمهور واکنش نشان دادند. در عین حال دو روزنامه اصول گرای کیهان و جمهوری اسلامی نیز نسبت به اظهارات معاون رییس جمهور اعتراض کرده و آن را تقبیح کردند. محمدتقی رهبر، عضو فراکسیون اصول گرایان مجلس گفته بود: «نمی دانم چرا آقایان در دولت حرف هایی می زنند که بعدا مجبور می شوند حرف های خود را توجیه کنند.» در این باره جمهوری اسلامی نیز نوشته بود «از قم خبر می رسد اظهارات رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، از جمله موضوعات مورد بحث در جلسه مراجع عظام تقلید بوده و از چنین اظهاراتی ابراز نگرانی کرده اند.»
محمد تقی رهبر، نماینده اصفهان در مجلس وقت «هفتم» و عضو کمیسیون فرهنگی درباره اظهارات مشایی گفته بود: «اگر آقای مشایی این صحبت ها را مطرح کردند، به نظر من بسیار مصاحبه بد و اظهارنظرهای نامطلوبی بوده است. کشور ما قانون دارد، کشور ما با ترکیه، تایلند، پاریس و… فرق می کند، یک مدیر اسلامی در جایگاه مسئولیتی که دارد و معاون رییس جمهوری است و در این نظام کار می کند، این گونه حرف نمی زند. متاسفانه یک عده حساب شده حرف نمی زنند. ما به این افراد توصیه می کنیم حساب شده حرف بزنند، جامعه، نظام و مسئولیتی را که دارند، درک کنند. ما با کسی قوم و خویشی نداریم و با کسانی که هنجارشکنی یا اظهارات شان هنجارشکنی باشد، برخورد خواهیم کرد.»
ماجرای دیگر رحیم مشایی در استانبول اتفاق افتاد. اسفندیار رحیم مشایی، در چهارم آذر سال ۱۳۸۴ در افتتاحیه نمایشگاه گردشگری کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، شرکت کرد که اتحادیه بنگاه های خدمات مسافرتی ترکیه «تورساب» در شهر استانبول برگزار کرده بود. مراسم افتتاحیه با رقص و آواز زنان همراه بود و ۷ دی ماه سال ۱۳۸۵ پس از گذشت بیش از ۱۳ ماه از این مراسم، خبرگزاری ایرانیوز منتسب به قالیباف (شهردار تهران) تصویر ویدئویی از این مراسم را پخش کرد که در آن، رحیم مشایی در حال تماشای رقص زنان و کف زدن در صف نخست شرکت کنندگان مراسم دیده می شد. فیلم مربوطه، در شرایطی توسط ایرانیوز منتشر شد که خبر آن بلافاصله توسط پیامک و بلوتوث های افراد ناشناس پخش شده بود. در یکی از این پیامک- بلوتوث ها آمده بود: «ایرانیوز با هدف اصلاح منتشر کرد: فیلم حضور معاون رییس جمهور در مراسم (…) رقص و آواز.» یک روز پس از پخش این فیلم، مدیر مسئول و دبیر سیاسی سایت ایرانیوز بازداشت شدند و دو شب را در بازداشت گذراندند، اما سعید ابوطالب و عماد افروغ، دو تن از نمایندگان تهران در مجلس به دفاع از سایت ایرانیوز پرداختند و رحیم مشایی را مورد انتقاد قرار دادند. روز ۱۲ دی ماه در واکنش به انتقاد شدید دو نماینده مجلس، رحیم مشایی از سعید ابوطالب و عماد افروغ به دادستان تهران شکایت کرده و آنان را به نشر اکاذیب علیه خود متهم کرد! او فیلم را مونتاژ شده دانست و در شکوائیه ای خطاب به دادستان تهران نوشت که سعید ابوطالب و عماد افروغ مخالفت آشکار با دولت محمود احمدی نژاد دارند که وی در آن عضویت دارد و به علت آن چه که او موفقیت های سازمان تحت مدیریتش در «تحرک جدی و آشکار در توسعه صنعت گردشگری کشور» می خواند، پیوسته در جهت تضعیف عملکرد او تلاش کرده اند.
غلامحسین الهام، سخن گوی وقت دولت نیز اظهارنظر در این زمینه را به «بررسی دقیق و داوری قوه قضائیه» موکول کرده، اما تصریح کرد: «آقای رحیم مشایی پس از آن که متوجه رقص زنان در برنامه شده، جلسه را ترک کرده است.» این در حالی است که زمان فیلم مورد نظر یک ساعت و ۵ دقیقه و ۲۶ ثانیه بود. یک دقیقه و ۴۰ ثانیه پس از آغاز مراسم در این فیلم رقص زنان آغاز می شود و تا دقیقه ۱۳ و ۳۰ ثانیه، سه رقص جداگانه برگزار می شود که بر اساس فیلم موجود، در تمام این صحنه ها رحیم مشایی نیز حضور داشت. رحیم مشایی در نامه خود به «مرتضوی» نوشت که تصویر ویدئویی حضور او در مراسمی که با رقص زنان همراه بوده را سعید ابوطالب برای پخش در اختیار سایت «ایرانیوز» گذاشته تا بدین ترتیب نشان دهد که او در مراسم خصوصی رقص شرکت کرده است و به مسئول ایرانیوز نیز اطمینان داده که به هیچ وجه نگران عواقب این کار نباشد زیرا از حمایت مجلس برخوردار است و با انتشار این تصاویر فرصتی برای آقای مشایی باقی نخواهد ماند تا به دفاع از خود بپردازد. عماد افروغ که طرف شکایت رحیم مشائی قرار گرفته بود، این شکایت را «از چشمه های جوشان توهم رحیم مشایی» خوانده و گفته بود که کمیسیون فرهنگی مجلس از مدت ها قبل قصد داشته گزارشی از آن چه وی «ضعف شدید مدیریت آقای رحیم مشایی خواند» آماده کند.
در همان زمان در شهرداری تهران، مشایی متهم به بدهکاری شد. وی تا آن زمان چندین میلیارد تومان بدهی بر جای گذاشته و بودجه سالیانه سازمان متبوعش را ظرف شش ماه نخست سال به اتمام رسانده بود. منتقدان وی می گفتند با بررسی مدیر جدید این سازمان (فرهنگی و هنری شهرداری تهران) مشخص شده که نزدیک به پنجاه میلیارد تومان از بودجه این سازمان خارج از ردیف خرج شده و تکلیف هفده میلیارد تومان از اموال سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران در هاله ای از ابهام است. این همان پولی بود که بعدها گفته شد، مشایی از بیت المال برای رای آوردن احمدی نژاد هزینه کرده است. اعطای وام به جوانان، تامین سالن های رایگان برای ازدواج جوانان، کاروان های شادی در شهر، ورزش محله و اقداماتی از این دست از جمله کارهای هزینه بر مشایی در سال پایانی دولت هشتم برای یاری رساندن به احمدی نژاد بود.
۲۹ تیر سال ۱۳۸۷ اسفندیار رحیم مشایی، در همایش نوآوری و شکوفایی در صنعت گردشگری که در محل مرکز همایش های صدا و سیما برگزار شد اظهار داشت: «… ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است. هیچ ملتی در دنیا دشمن ما نیست این افتخار است، البته ما دشمن داریم و ناجوانمردانه ترین دشمنی ها در دنیا به ملت ایران صورت می گیرد. ما مردم آمریکا را از برترین ملتهای دنیا می دانیم.» پس از انتشار این سخنان مشایی، موج شدیدی از انتقادات آغاز شد. علی اردشیر لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، به عنوان اولین منتقد گفت: «ما با مردم اسرائیل دوست نیستیم.» حوزه علمیه قم اعتراض کرد. روزنامه های کیهان و جمهوری اسلامی چند سرمقاله درباره این موضوع نوشتند و مدام تکرار کردند که یا مشایی اشتباه گفته یا خبرنگار به اشتباه خبر را نقل کرده و بهتر آن است که مشائی از مردم ایران معذرت خواهی کند.
ششم مرداد ماه، معاون رییس جمهور اظهارات پیشین خود درباره «ساکنان سرزمین های اشغالی فلسطین را غیر سیاسی خواند و تاکید کرد که در بیان دوستی ملت ایران، نام ملت بر ساکنان این سرزمین ننهاده است.» چندی نگذشته بود که در اواسط مرداد ماه مشائی در کنفرانس خبری خود در کاخ گلستان با تاکید دوباره بر سخنان قبلی اش افزود: «بنده به حرف هایم افتخار می کنم و آن ها را اصلاح نمی کنم بلکه هزار مرتبه دیگر نیز تکرار می کنم که ما آحاد مردم دنیا را دوست داریم و این افتخار ماست که چون اعتقاد و آرمان هایمان انسانی است در بین توده های مردم در دنیا دشمنی نداریم. مردم ایران با مردم آمریکا فرقی ندارند. ما با همه مردم دنیا دوست هستیم حتا مردم آمریکا و اسرائیل.» این بار مجلس و اصول گرایان فشار زیادی به احمدی نژاد آوردند تا مشایی را برکنار کند، اما این فشار تاثیری نداشت. احمد توکلی گفته بود: «معتقدم آقای مشایی هم باید استعفاء دهد و برود.» علی مطهری نیز ابراز داشت: «مایه تاسف است که معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، به تازگی مطالبی را بر زبان رانده اند که عواطف همه علاقه مندان به انقلاب اسلامی را جریحه دار ساخت.» بسیج دانش جویی دانشکده حقوق دانشگاه تهران هم در بیانیه ای یادآور شد که «مشایی باید به فکر استغفار هزار باره باشد.» مجلس تا پای استیضاح رییس جمهور هم رفت، اما احمدی نژاد با قدرت تمام از معاونش حمایت کرد. حتا توصیه های رهبر نیز تاثیری نداشت.
سی و یکم مرداد ماه، مشایی در حاشیه ثبت ملی آیین های نیمه شعبان در حالی که در بین ده ها دوربین داخلی و خارجی احاطه شده بود درباره موضوع استعفای خود گفت: «خدمتگزار ملت هیچ گاه استعفاء نمی دهد!» این مساله سبب شد که آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید به ماجرای اظهارات اسفندیار رحیم مشایی و موضع گیری چند تن دیگر از مراجع قم مخصوصا آیات فاضل لنکرانی و نوری همدانی، موضع رییس جمهور برای ادامه دفاع از این مهره کلیدی دولت نهم وارد فاز تازه ای شد. در اواخر شهریور ماه سال ۱۳۸۷، احمدی نژاد درباره گفته های رحیم مشایی، محکم تر گفت: «حرف آقای مشایی حرف دولت است، ملت ما و ملت ها با مردم مشکلی ندارند، ما برای رژیم صهیونیستی نه دولت قائلیم و نه ملت. ما اصولا آن را به رسمیت نمی شناسیم. ضمن احترام به همه کسانی که اظهارنظر کردند به خصوص نمایندگان عزیز مجلس و با تشکر از حساسیتی که نشان دادند و درست هم هست، اما در این جا اظهار می کنم که رحیم مشایی مظلوم واقع شد، زیرا وی هیچ گاه واژه «ملت اسرائیل» را به کار نبرد و به کار نبرده است. رحیم مشایی، سی سال پاک، انقلابی و فداکار زندگی کرده است، اما به نظرم با این ماجرای اخیر، مظلوم واقع شد.»
سرانجام روز ۲۹ شهریور، خامنه ای در خطبه های نماز جمعه تهران در این خصوص اظهارنظر کرد و برای پایان دادن به این ماجرا گفت: «یک نفر پیدا می شود درباره مردمی که در اسرائیل زندگی می کنند یک اظهار نظری می کند، البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطی است. این که گفته شود ما با مردم اسرائیل هم مثل مردم دیگر نقاط دنیا دوستیم این حرف درستی نیست، حرف غیرمنطقی است. مردم اسرائیل مگر چه کسانی هستند؟ همان کسانی هستند که غصب خانه، غصب سرزمین، غصب مزرعه و غصب تجارت به وسیله همین ها دارد انجام می گیرد. سیاهی لشکر عناصر صهیونیست همین ها هستند. حالا کسی حرفی می زند اشتباه، عکس العمل هایی هم در مقابل آن نشان داده می شود. خوب مساله را باید تمام کرد. اینکه یک روز یک نفر از این طرف بگوید، یکی از آن طرف بگوید، یکی این جور استدلال کند، یکی از آن طرف حرف بزند، این درست نیست، این التهاب آفرینی است؛ حرفی بود گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع جمهوری اسلامی و موضع دولت جمهوری اسلامی هم این نیست.»
در واکنش به سخنان آیت الله خامنه ای، رحیم مشایی در نامه ای خطاب به او، نوشت: «با احترام به استحضار می رساند نظر به بیانات روشنگر حضرت عالی در خطبه های امروز نماز جمعه تهران که مانند همیشه فصل الخطاب بوده و خواهد بود، اینجانب ضمن اعلام تبعیت کامل خود از دیدگاه آن حضرت در موضوع مردم سرزمین های اشغالی تاکید می نماید که به عنوان سربازی کوچک در دولت خدمتگزار تمامی مساعی خود را در چارچوب سیاست های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که از سوی حضرت ولی امر مسلمین تعیین و تبیین می گردد، به کار خواهم بست. بدیهی است که موضع اینجانب در موضوع مبارزات ملت مظلوم فلسطین و رژیم غاصب و جنایت کار اشغال گر چنان که در سخن رانی ها و مصاحبه های فراوان از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، آشکارا بیان کرده ام، ادامه مبارزات حق طلبانه مردم فلسطین و بازپس گیری سرزمین های اشغالی است. اینجانب به نابودی صهیونیسم جهانی یقین دارم و آن را در دسترس می دانم و پیروزی نهایی حق طلبان را نزدیک دانسته و برای نصرت آنان و ملت شریف و مومن و انقلابی ایران در سایه سلامت و بقای عزت مند حضرت مستطاب عالی در ظل توجهات حضرت ولی عصر بهترین و خالصانه ترین ادعیه را به درگاه خدواند متعال عرضه می نمایم.»
علی مطهری نماینده تهران، روز ۲۸ مهر ماه ۸۷ پرده از راز ماجرای سخنان مشایی برداشت و یادآور شد: «سخنان مشایی درباره دوستی با مردم اسرائیل سخنان حساب شده ای بود و دولت ایران از این طریق می خواست پیام بدهد تا مشکلش را در پرونده هسته ای با آمریکا و اسرائیل حل کند.» مطهری افزود: «حداقل انتظار ما این بود که رییس جمهور به ایشان تذکر بدهد و توبیخ اش کند. همین مقدار نیز کافی بود. دیگران نیز مساله را دنبال نمی کردند. اما دیدیم که آقای احمدی نژاد آن قدر ایستادگی کرد تا این که رهبر انقلاب نیز وارد ماجرا شدند و تذکر دادند. البته ما می دانستیم که سخنان مشایی، نظر خود رییس جمهور است. علت سئوال ما نیز همین بود که ما می دانیم این، حرف آقای مشایی به تنهایی نیست. فکر می کنم سخن آقای مشائی درباره دوستی با مردم اسرائیل حرف حساب شده ای بود. دولت ایران می خواست به آمریکا و اسرائیل پیام بدهد تا مشکل شان در جای دیگری حل شود. در کجا؟ در مسائل هسته ای.»
این ماجرا دامه با موضع گیری آیت الله صافی گلپایگانی، آیت الله مکارم شیرازی و دیگر روحانیون با نفوذی چون وحید خراسانی، نوری همدانی ادامه یافت.
در چنین شرایطی، در «دومین همایش فرصت های سرمایه گذاری در صنعت گردشگری ایران» به تاریخ ۱۸ آبان ماه ۱۳۸۷، در حضور اسفندیار رحیم مشائی رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، هنگام شروع مراسم و قبل از تلاوت قرآن، ۱۲ خانم با لباس محلی دف زنان به همراه یکی از خوانندگان کرد کشور، روی سن آمده و در حالی که قرآن را در سینی گذاشته بودند با حالات ریتمیک، آن را به قاری تحویل داده و سن را ترک کردند و سپس قاری مراسم، کریم منصوری شروع به تلاوت قرآن کرد. پس از پایان تلاوت قرآن، دوباره این افراد به همان صورت روی سن آمدند و در حالی که دف می زدند قرآن را تحویل گرفته و سن را ترک کردند. آن طور که رضا موسوی، سخن گوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری می گفت، مراسم حاملان قرآن یادآور فتح مکه توسط پیامبر بزرگوار اسلام است که در این مراسم آیینی، قرآن با احترام خاص و طی مراسم ویژه ای حمل شده و به قاری سپرده می شود و هدف از انجام این مراسم نشان دادن شان و منزلت والای قرآن کریم در میان مسلمانان است. با وجود ایت توضیحات باز هم روحانیون، نسبت به آن اعترض کردند و آیت الله استادی هم در خطبه هایش در جمع مردم قم گفت: «در این کنفرانس تعدادی زن با پوشیدن لباس های محلی و برخی کارها اقدام به آوردن قرآن برای قاری کرده اند که برخی افراد آن را اهانت به قرآن کریم دانسته اند. اگر این عمل در قالب اهانت به قرآن نگنجد نمی توان آن را احترام به قرآن دانست.» کریم منصوری نیز گفت: «با توجه به مصالح ملی، قرآن را تلاوت کردم و گرنه تمایلی نداشتم که در این اقدام عجیب همکاری کنم.» او که از قاریان سرشناس حکومت اسلامی است، گفت: «نمی دانستم قرار است این گونه قرآن را به من بسپارند.» کرمی راد، نماینده مردم کرمانشاه در مجلس گفت: «این چندمین غلطی است که توسط رییس سازمان میراث فرهنگی علی رغم تذکرات فراوان به وی در دوره تصدی این سمت در دولت اصول گرا اتفاق می افتد و در عظمت قرآن هم همین بس که دشمنان از آن در هراسند و این حرکت سازمان گردشگری موجبات تاسف مراجع و بزرگان دین را فراهم کرده است. مشایی ضمن عذرخواهی از مردم باید از این مسئولیت کنار برود و آن را به دست اهل آن بسپارد تا دیگر شاهد چنین اتفاقی در دولت اصول گرا نباشیم.» لاله افتخاری، رییس فراکسیون قرآن و عترت مجلس شورای اسلامی نیز با اشاره به «وهن قرآن» در یکی از مراسم های سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خواستار برکناری فوری مشایی از مناصب دولتی شد.
بدین ترتیب، شهرت مشایی، بیش تر به خاطر نظریه پردازی هایی هست که جالب و شنیدنی هستند. از بحث حجاب گرفته تا انرژی هسته ای و ظهور امام زمان و… اخیرا هم اظهار نظرش در مورد مکتب ایران و اسلام، قابل توجه است. او، در مراسم اختتامیه همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور گفت: «هدف ما از این پس معرفی مکتب ایران است نه مکتب اسلام.» و این گفته او باعث شد تا بار دیگر انتقادات به عملکرد وی شدت گیرد. اما این اظهانظرها نه از روی سهو و ناگهانی، بلکه درباره آن ها در تیم احمدی نژاد بحث و گفتگو و توافق صورت می گیرد و سپس او آن ها را با هدف افکارسازی به جامعه می برد.
مشایی هم اکنون ۱۸ پست و مسئولیت های زیر را برعهده دارد:
«رییس دفتر رییس جمهور (۳ مرداد ۱۳۸۸)؛ سرپرست نهاد ریاست جمهوری (۲۸ شهریور ۱۳۸۸)؛ نمایندگی ویژه رییس جمهور جهت تصمیم گیری در مورد نحوه اجرای اختیارات هیات وزیران در امور نفت (۳۰ مهرماه ۱۳۸۸)؛ ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی (۱۰ آبان ۱۳۸۸)؛ دبیر کمیسیون فرهنگی دولت (۱۹ آذر ۱۳۸۸)؛ ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری (۶ اسفند ۱۳۸۸)؛ مسئولیت انتصاب مدیر عامل صندوق مهر امام رضا؛ مسئولیت کنترل و نظارت مرکز امور حقوقی بین المللی ریاست جمهوری؛ نماینده تام الاختیار رییس جمهور در ستاد مرکزی راهیان نور؛ رییس کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی؛ عضویت در شورای فرهنگی دولت با حکم رئیس جمهور؛ رییس کمیته عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران – پاکستان – هند؛ نماینده رییس جمهور در شورای نظارت بر صدا و سیما؛ جانشین رییس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور ( (۸ مرداد ۱۳۸۵)؛ رییس مرکز مطالعات جهانی شدن (۹ دی ۱۳۸۶)؛ عضو کمیسیون اقتصادی دولت؛ نظارت بر کار سخن گوهای دولت و رییس شورای اطلاع رسانی دولت؛ نماینده ویژه رییس جمهور در امور خاور میانه.
در واقع بیش ترین قدرت در حکومت اسلامی، در دست «آقازاده ها» و فامیل هاست. در این میان، جشن عروسی پسر احمدی نژاد و مشایی در مهر ماه ۱۳۸۷ برگزار شده بود. برخی خبرگزاری های دولتی آن موقع نوشته بودند «مراسم ازدواج نزدیک به ۴ ساعت طول کشید که پذیرایی با میوه و شیرینی بود و نماز جماعت مغرب و عشا هم به امامت احمدی نژاد برگزار شد. از شام هم خبری نبود به همین سادگی…؟!
همه وقایع و سوژه رحیم مشایی، نشان می دهد که ماجرای عروسی دختر و پسر احمدی نژاد و مشایی به همین سادگی ها نبوده و میلیارد دلار پول و ثروت های بادآورده و قدرت در پشت پرده ماجرای آن خوابیده است.
اصولا اگر با این چشم هم به مشایی نگاه کنیم بیش تر می فهمیم که چه درندگانی بر کشور ما حکم رانی می کنند. رحیم مشایی، پدر زن پسر رییس جمهور که کلا با انواع حکومت خانوادگی موفق شده هفدهمین شغل خودش را هم به دست بیاورد. چندی پیش رسانه ها اعلام کردند که «مشایی با ۱۷ شغل متفاوت رکورد الهام را شکست.» شاید این همه شغل و پست های بالا در اختیار یک نفر، آن هم در حالی که میلیون ها نفر از جمله بخش زیادی از تحصیل کردگان کشور بی کارند حاکی از «قحط رجال سیاسی» در صفوف حکومت نیست، بلکه هدف اصلی تمرکز قدرت حکومتی در دست یک تیم کوچک است.
یکی از ویژگی های تیم احمدی نژاد و به ویژه تفسیر جدید آن ها از دیانت، در واقع هدف به حاشیه راندن روحانیت را مدنظر دارد. رحیم مشایی می گوید: «از مکتب اسلام دریافت های متنوعی وجود دارد.» در این میان، تیم احمدی نژاد دریافت دیگری از اسلامی دارد. مثلا اصلاح طلبان هنوز به میراث خمینی چسبیده اند در حالی که تیم احمدی نژاد به فکر کنار زدن روحانیت سنتی از حاکمیت است. با مثلا انتخاب وزیر زن. طرح آشکار و نهان مذاکره با «شیطان بزرگ». تاکنون این ها خط قرمزهای حکومت اسلامی و تابوهای سیاسی آن بوده است. به معنای واقعی ریاست جمهوری های قبلی چنین جراتی را نداشتند. حتا یک بار خبرنگاری از محمد خاتمی رییس جمهور وقت، درباره انتخاب وزیر زن سئوال کرده بود که خاتمی در جواب او گفته بود با انتخاب زن وزیر نباید ریسک کرد. این تیم می خواهد با به حاشیه راندن عناصر سنتی حکومت، به ویژه روحانیت کل حکومت را در اختیار بگیرند. حتا به نظر می رسد به ویژه در رابطه با ماجرای مشایی، خامنه ای نیز دنباله رو سیاست های احمدی نزاد شده است.
حسین شریعتمداری، به عنوان مدیر مسئول مهم ترین تریبون اصول گرایان در این جدال نقش اساسی ایفاء می کند و نماینده رهبر در این تریوبن است. بر این اساس، هنگامی که او در این باره اعلام موضع می کند صورت مساله شکل دیگری به خود می یرد.
شریعتمداری، در یکی از مقاله های خود، در عین دفاع کامل از محمود احمدی نژاد، اظهارات مشایی را با مواضع منافقین و سلطنت طلبان یکی دانست. او، نوشت: «اظهارات آقای رحیم مشایی تکرار بی کم و کاست همان دیدگاه های شرک آلود و استعمارپسند گروهک های حقیری نظیر منافقین و سلطنت طلب ها و… است.»
در واقع شریعتمداری، در مقاله خود تلاش دارد که رویکرد و مواضع محمود احمدی نژاد را از رییس دفتر او جدا کند، با عباراتی هم چون «برادر عزیزمان» و «رییس جمهور محبوب مان» در مورد احمدی نژاد سخن می گوید، اما با وجود اینکه مشایی را قائم مقام رئیس جمهور میداند از او یک هیولا می سازد.
شریعتمداری که بازجویی و شکنجه زندانیان سیاسی در سال هیا اوایل انقلاب در زندان اوین را در کارنامه «درخشان؟!» خود دارد و نماینده رهبر در ارگان سرکوب و سانسور مهمی چون کیهان نیز هست قطعا می داند که رییس دفتر بدون مشورت و تبادل نظر با رییس اش اظهارنظر نمی کند. ان ه مدر شرایطی احمد نژاد به صراحت می گوید سخنان مشایی سخنان دولت است. بنابراین، عمیق تر شدن شکاف در میان اصول گرایان اجتناب ناپذیر است. از این رو، نه تنها چهره های شاخص اصول گرایان چون برادران لاریحانی، توکلی، نادران، مطهری، شریعتمداری، بلکه رهبر نیز نگران نه تنها عمیق تر شدن این شکاف، بلکه نگران روزی است که تیم احمدی نژاد به او نیز چون آیت الله صانعی، کروبی، خاتمی، رفسنجانی، دستغیب و… حمله کنند؟! از این رو، شاید بیش ترین ترس کنونی خامنه ای نه از اصلاح طلبان، بلکه از قدرت گیری تیم احمدی نژاد است!
سئوال این است که آیا محمود احمدی نژاد در مسیر اسفندیار رحیم مشایی حرکت می کند یا این که این دو هر یک راه جداگانه ای در پیش گرفته اند؟ اظهارات محمود احمدی نژاد موید این مطلب است که او مواضع مشایی را نه تنها می پذیرد بلکه موضع دولت می داند.
این تیم تجربه زیادی در جنگ، سازمان دهی سرکوب و کشتار، رعب و وحشت و ترور، شکنجه و اعدام دارند. این تیم دوران کارآموزی سیاسی – نظامی خود را در سال های نخست انقلاب و دوارن جنگ در مناطق بحرانی کشور چون آذربایجان غربی و کردستان گذرانده اند. برای مثال، اسفندیار رحیم مشایی در قرارگاه رمضان در کردستان، مسئولیت طراحی و سازمان دهی سرکوب و ترور رهبران، اعضاء، کادرها و پیشمرگان «کومه له» را به عهده داشت. بر این اساس، آن ها به هیچ کس، حتا منتقدین خود نیز رحم نمی کنند. سازمان دهی ترور و اعدام برای آن ها از آب خوردن نیز ساده تر است. اما تمام مشغله امروزی تیم احمدی نژاد را کنار آمدن با غرب در سطح بین المللی و برپایی دولت آهنین در داخل کشور گرفته است. الگوی آن ها، حکومتی مشابه دولت سوریه است که رییس جمهوری مادام العمر است و از بازی های انتخاباتی نیز خیال شان راحت است. در نخستین اقدام باید از دست رقیب های بین المللی خود، راحت باشند و کلید آن نیز در دست دولت آمریکاست تا سرکوب های شدیدتری را در داخل کشور راه بیاندازند. شاید مردم چنین فرصتی را برای کلیت حکومت اسلامی ندهند. اما در هر صورت ارتقاء پست و مقام اسفندیار رحیم مشایی در دولت از سوی محمود احمدی نژاد، آن هم در شرایطی که کاسه صبر متحدین اصول گرایشان از تکرار جنجال های مشایی لبریز شده است، نشان دهنده مشت آهنین توسط رییس دولت است. البته به شرطی که حکومت اسلامی سر پا بماند؟