شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۱:۳۰

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۱:۳۰

جنبش زنان و جنبش رفراندوم

در اين يكصدساله، جنبش حقوقي زنان، در زمينه‎ي تغيير و اصلاح قانون و تكيه كردن بر آن تنها بوده و همراهي و همدلي جدي جنبش دموكراسي‎خواهي را با خود نداشته يا اين همراهي بسيار كمرنگ بوده است اما اكنون به يمن اين طرح رفراندوم، توجه به قانون اساسي و تغيير آن به اصلي‎ترين خواست جنبش دموكراسي‎خواهي تبديل شده است و بنابراين اين مسئله را ما فعالين جنبش زنان بايد فرصت تاريخي و مبارك بدانيم.

همه ساله زنان در سراسر جهان در ”روز جهانی زن“ به بیان خواسته‎های خود و اعتراض به وضع موجود، وضعیتی که آن‎ها را در موقعیت‎های نابرابر و خشونت‎آمیز قرار می‎دهد می‎پردازند. امسال (۱۸ اسفندماه ۱۳۸۳) ما در ایران روز جهانی زن را در موقعیت خاصی برگزار می‎کنیم؛ همین موقعیت سبب شده است که امسال بحث قانون اساسی و نقد آن را مورد بحث قرار دهم. برای توضیح چرایی این موضوع بهتر است تحلیل خودم را از این موقعیت خاص بیان کنم.
شرایط اجتماعی سیاسی موجود ایران در سطح منطقه‎ و در سطح داخلی با بحران روبه‎روست. بحران داخلی را همه ما که در ایران زندگی می‎کنیم می‎توانیم لمس کنیم و روزانه شاهد از بین رفتن تدریجی دستاوردهای کوچکی باشیم که سال‎ها برای آن تلاش بسیار کرده‎ایم. در واقع به‎جای آن‎که به حرکت برای کسب دستاوردهای بیشتر بپردازیم این بحران سبب شده که صرفا به سیستم دفاعی پناه ببریم که البته این عملکرد هم چیزی جز عقب‎نشینی بیشتر برای ما به همراه ندارد. به دلیل فضای نظامی‎گری که نومحافظه‎کاران آمریکا در سطح منطقه ایجاد کرده اند، نیروهای نظامی داخل کشور نیز هر روز تفوق بیشتری می‎یابند و ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و حتا فضای شهری ما به سمت نظامی‎گری هرچه بیشتر سوق می‎یابد و موضع انفعال در بین نیروهای مستقل فرهنگی و اجتماعی هرچه گسترده‎تر می‎شود.
در درون حکومت نیز همین وضعیت جاری است و اصلاح‎طلبان درون حاکمیت هم هر روز بیش از گذشته تضعیف می‎شوند و حاکمیت سعی در یکدست کردن خود دارد. هرچند این یک‎دستی به دلیل حضور بلوک‎های متعدد و موازی قدرت، تحقق‎پذیر نیست. ولی مطمئنا به حذف بیشتر بلوک‎های اصلاح‎طلب درون حاکمیت خواهد انجامید.
از سوی دیگر در سطح بین‎المللی نیز دولت ایران با بحران جدی روبه‎روست. در واقع با روی کارآمدن نومحافظه‎کاران در آمریکا و مصم بودن آن‎ها برای ایجاد تغییر و تحولاتی در منطقه، به نظر می‎رسد رویارویی بین دو قطب نظامی یعنی دولت ایران با دولت آمریکا بسیار محتمل است. ایران اکنون از سوی دو کشور افغانستان و عراق محاصره شده و با وجود این موقعیت حساس، برخی از دولتمردان ایران هم‎چنان بر تصمیم خود برای گسترش تاسیسات هسته‎ای پافشاری می‎کنند و از این‎رو بحران هر روز شکل عمیق‎تری به خود می‎گیرد. با توجه به این شرایط به نظر می‎رسد گزینه‎ی نظامی و حمله آمریکا به ایران دیگر آن‎چنان دور از ذهن نیست. 
سرنوشت ملت ایران در واقع با چالش نظامی دو دولت آمریکا و ایران درحال رقم خوردن است و ملت نیز در میان این دو اردوی نظامی به انفعال هرچه بیشتر کشیده می‎شود و نقش تعیین‎کننده‎ای در تصمیم‎گیری‎های این دو دولت ندارد، احتمالا ظرف چند سال آینده رویایی جدی بین این دو دولت اتفاق خواهد افتاد، حال با توجه به این شرایط، نیروهای اجتماعی و به‎ویژه جنبش زنان در ایران مسئولیت خطیری برعهده دارند و اگر این نیروها می‎خواهند از وقوع جنگی که وقوع آن اصلا بعید نیست، جلوگیری کنند از هم‎اکنون باید اقدام کنند. از این‎رو سئوال مهمی که پیش روی جنبش زنان در ایران در این مقطع حساس تاریخی قرار دارد این که ما به عنوان فعالین جنبش زنان در برابر این اتفاقات چه می‎توانیم بکنیم؟ و چه از دست‎مان برمی‎آید؟
همواره جنبش زنان مدافع صلح بوده و در این‎که زنان و کودکان آسیب‎پذیرترین اقشار میدان‎های جنگ و خشونت هستند تردیدی نیست. بنابراین جنبش زنان در ایران از زاویه منافع زنان هم که شده باید تلاش خود را برای جلوگیری از جنگ، صدچندان بکند. اما به‎نظر می‎رسد تنها راه موجود دفاعی برای ما زنان در این شرایط خروج از انفعال است. چراکه اگر بتوان جامعه را فعال کرد، مردم این امکان را می‎یابند که هم در برابر حمله نظامی خارجی و هم در برابر هرنوع کودتای خزنده‎ی داخلی مقاومت کنند. در واقع برای مقابله با نیروهای استبدادی (خارجی و داخلی) به‎نظرم تنها راه حل، فعال و پویا شدن جامعه است و درست به همین خاطر است که نیروهای محافظه‎کار با ناامید کردن ما سعی در انفعال هرچه بیشتر جامعه دارند.
برای خروج از انفعال نیز احتمالا باید از هر نوع خواسته‎ای که از سوی گروه‎های مختلف اجتماعی (با افکار و ایدئولوژی‎های مختلف) مطرح می‎شود و باعث فعالیت و پویایی جامعه ‎می‎گردد و نقش مردم و جامعه را در تصمیم‎گیری‎ها افزایش می‎دهد یعنی پتانسیل مقاومت در برابر فضای بسته را دارد، بدون تعصب و پیش‎داوری استقبال کرد.
حال در این شرایط طرحی از سوی تعدادی از افراد و از دل جنبش دانشجویی بیرون امده که به‎نظرم بهترین گزینه برای جلوگیری از جنگ باشد. طرح ”همه‎پرسی برای قانون اساسی“ گزینه‎ای است که به زعم من این پتانسیل را دارد که هم در برابر استبداد داخلی وهم استبداد خارجی مقاومت کند. البته این بدین معنا نیست که دیگر گزینه‎های موجود منتفی است. در واقع گزینه‎های دیگر که از سوی نیروهای سیاسی و اجتماعی مطرح می‎شود (از جمله فعالیت برای انتخابات آزاد به منظور یکدست نشدن حکومت یا فعال شدن حول موارد نقض حقوق بشر در ایران و یا مخالفت سلبی با جنگ و نظایر این گزینه‎ها) هر یک جایگاه خود را دارند و هرکدام بخشی از نیاهای جنبش دموکراسی‎خواهی را پاسخ می‎دهند.
اما ویژگی منحصر به فردی که طرح رفراندوم دارد، پتانسیل و قابلیت آن است که می‎تواند به یک حرکت وسیع ملی تبدیل شود و با ایجاد سندی ملی، در مذاکرات بین‎المللی یعنی در لابی بین دولت‎های آمریکا ـ اروپا ـ ایران، جایی برای حضور مستقل و خواست مردم ایران باز کند. به‎زعم من این مسئله نقطه‎ی قوت این طرح است. در واقع اکنون که جامعه‎ی ایران در موقعیتی بسیار خطرناک یعنی در لبه‎ی تیغ جنگ قرار گرفته است، متاسفانه حضور مستقل مردم هیچ نقش مؤثری بازی نمی‎کند و این دولت‎های آمریکا ـ اروپا ـ ایران هستند که دارند برای ملت بزرگ ۷۰ میلیونی ایران تصمیم می‎گیرند و ما را به‎راحتی در موقعیت‎های خطرناک قرار می‎دهند بی‎آنکه‎ کسی از ما پرسیده باشد که واقعا چه می‎خواهیم؟
اما اگر خواسته‎ی رفراندوم گسترش یابد و به سندی ملی تبدیل شود آن وقت است که می‎تواند به عنوان یک خواسته‎‎ی جدی در مذاکراه و چانه‎زنی (چه در سطح داخلی و چه بین‎المللی)، جایگاهی برای خود دست و پا کند.
و اما مخالفت سلبی با جنگ یعنی صرفا گفتن ”نه“ به جنگ، کافی نیست چون چنین نقش سلبی را نه تنها ما در جنبش زنان در ایران بلکه تمام مردم اروپا با سازماندهی بسیاری گسترده و نیز با پشتوانه‎ی اتحادیه اروپا و تبلیغات گسترده (در موقع حمله آمریکا به عراق) انجام دادیم و تظاهرات‎ صدها هزار نفره در اروپا و آمریکا به راه افتاد اما دیدیم که تاثیر زیادی نداشت و حمله به عراق به وقوع پیوست. بنابراین به نظر می‎رسد که باید به دنبال راه‎های دیگری هم غیر از این ”نه“ گفتن باشیم.
با توجه به این‎که ما بین دو قطب ایدئولوژیک (دولتین ایران و آمریکا) قرار گرفته‎ایم و اتفاقا هر دو قطب با اهدافی ”آرمان‎گرا“ (یکی از صدور ارزش‎های انقلاب و یکی از صدور آزادی و دموکراسی دم می‎زند) و با اهدافی ایدئولوژیک به دنبال رویارویی هستند، به نظر می‎آید ما با درخواست‎های آرمان‎گرایانه (ابزارهای مشابه) نخواهیم توانست بر ” اهداف آرمان‎گرایی“ تاثیری بگذاریم؛ اما شاید بتوانیم با عمل کاملا مشخص (ایجابی و واقع‎گرایانه) این معادلات را به نفع روش‎های صلح‎آمیز، تغییر دهیم. در واقع با این طرح رفراندوم ما از وضعیت صرفا ”نه“ (برخورد سلبی) خارج و به عرصه یک خواسته مشخص (واقعی و دست‎یافتنی) وارد می‎شویم که آن‎چه را به جای جنگ می‎خواهیم، ترسیم می‎کند. 
ما معمولا عادت کرده‎ایم صرفا بگوییم چه چیز را نمی‎خواهیم اما حالا با این طرح برای اولین‎بار می‎توانیم اعلام کنیم چه چیزی می‎خواهیم. ما می‎خواهیم قانون اساسی در یک حرکت عقلانی و مسالمت‎آمیز تغییر کند و برای آن باید همه‎پرسی گذاشته شود، حال با این طرح ما به صراحت به دولت‎های قدرتمندی که خودشان را مدافع مردم ایران می‎دانند اعلام می‎کنیم که خواست ما، صلح‎آمیز و متمدانه است. از این رو به نظرم این طرح رفراندوم برای جنبش زنان که مدافع همیشگی صلح است می‎تواند وسیله‎ای باشد برای جلوگیری از جنگ، چرا که طرح رفراندوم به همین دلایلی که ذکر شد یک طرح ضدجنگ است.
اما دلیل دومی که مرا به‎عنوان یکی از صدها فعال جنبش زنان بر آن داشت که مسئله نقد قانون اساسی و طرح این موضوع را در روز ۸ مارس سرلوحه کارم قرار دهم آن است که هرچند این طرح از سوی بخش پیشرو جنبش دانشجویی مطرح شده اما به نظرم این طرح در واقع متعلق به جنبش زنان است. یعنی می‎خواهم ادعا کنم که جنبش دانشجویی این ایده را از جنبش زنان الهام گرفته است. برای همین معتقدم باید این طرح به بانیان اصلی آن یعنی جنبش زنان بازگردد. من این حرف را به استناد هزینه‎های سنگین، به استناد هزاران کتاب و صدها هزار مقاله‎ای که طی صد سال گذشته (از دوران مشروطه تاکنون) توسط زنان نوشته‎ شده، بیان می‎کنم.
ببینید دوستان، بحث همه‎پرسی برای قانون اساسی به نظر من اساسا بحث سیاسی نیست و در حوزه‎ی بحث ساختار قانونی (رژیم حقوقی) قرار دارد که اتفاقا بیش از یک قرن است زنان ایران روی آن کار کرده‎اند و شاید تنها نیروهای منتقد ساختارهای حقوقی تاکنون زنان بوده‎اند. هیچ نیروی سیاسی و اجتماعی دیگر مانند جنبش زنان بر نقد رژیم حقوقی و تصلب آن و برای تغییر و اصلاح آن تلاش نکرده است.
نکته قابل توجه این است که در طول تاریخ معاصر این اولین‎بار است که تغییر قانون به اصلی‎ترین خواسته‎ی جنبش دموکراسی‎خواهی در مملکت ما تبدیل شده است و از این‎رو به‎نظر می‎رسد اولین‎بار است که جنبش دموکراسی‎خواهی به خواسته‎های همیشگی جنبش زنان نزدیک شده است. در طول تاریخ معاصر، از مشروطیت به این سو، خواسته‎ی اصلی‎ حول چیزهای دیگری غیر از قانون بوده است. در سال‎های دهه‎ی ۱۳۲۰ خواسته اصلی کسب قدرت حکومتی بود. در جنبش ملی کردن صنعت نفت، خواسته جنبش مردمی، ملی شدن صنعت نفت (استقلال) بود، در دوره انقلاب، خواسته‎ی اصلی براندازی حکومت پادشاهی و ایجاد حکومت اسلامی یا کارگری و… بود و در مقاطع مختلف به‎هرحال خواسته‎‎های دیگری غیر از خواست تغییر قانون، سرلوحه‎ی جنبش موکراسی‎خواهی در ایران بوده است. درحالی‎که تغییرات قانونی آن هم در بالاترین سطح آن و به صورت ساختاری، همواره خواسته‎ی اصلی جنبش زنان در یکصدسال گذشته بوده است، یعنی از وقتی قانون در ایران مدون شد و روابط انسان‎ها و گروه‎های اجتماعی و رابطه دولت با شهروندان بر مبنای قانون شکل گرفت، جنبش زنان از همان ابتدا، خواسته‎ی تغییر قانون را مطرح کرده است. در واقع همان زمان که در قانون اساسی مشروطیت زنان را از حق رای محروم کردند، حرکت زنان حول محور تغییر و اصلاح قانون شروع شد تا هم اکنون که ما نیز بعد از چند نسل هنوز به خواسته‎های قانونی و عادلانه خود نرسیده‎ایم. در واقع به استناد هزاران کتاب و صدها هزار مقاله هنوز هم همین اصلاحات قانونی است که یکی از اصلی‎ترین معضلات زنان ایران به شمار می‎آید هم از این‎رو لااقل در سطح مکتوب می‎توان جنبش یکصدساله‎ی زنان ایران را جنبش حقوقی دانست.
شاید تنها مقطعی که زنان به قانون و تغییرات آن وقعی نگذاشتند هنگامی بود که در بحبوبه‎ی انقلاب ۵۷ با ورود به احزاب سیاسی، قانون را فراموش کردند و آن را کم‎اهمیت تلقی کردند، بازتاب این بی‎توجهی آن شد که نیروهای محافظه‎کار بعد از انقلاب توانستند قانون نیم‎بند حمایت از خانواده که در زمان شاه تصویب شده بود را به ضرر زنان تغییر دهند. من هم مثل شما می‎دانم که خواسته‎ها و مطالبات جنبش زنان صرفا در چارچوب قانون خلاصه نمی‎شود اما از آن‎جایی که جنبش زنان طی صد سال هنوز نتوانسته به این نیاز اولیه یعنی قوانین عادلانه و حقوق برابر برسد، در نتیجه نتوانسته برای حل مشکلات و معضلات دیگر به‎طور جدی انرژی آزاد کند. 
به‎هرحال در این یکصدساله، جنبش حقوقی زنان، در زمینه‎ی تغییر و اصلاح قانون و تکیه کردن بر آن تنها بوده و همراهی و همدلی جدی جنبش دموکراسی‎خواهی را با خود نداشته یا این همراهی بسیار کمرنگ بوده است اما اکنون به یمن این طرح رفراندوم، توجه به قانون اساسی و تغییر آن به اصلی‎ترین خواست جنبش دموکراسی‎خواهی تبدیل شده است و بنابراین این مسئله را ما فعالین جنبش زنان باید فرصت تاریخی و مبارک بدانیم. ما زنان از این فرصت به‎دست آمده باید کمال استفاده را ببریم و حالا که مردان روشنفکر و دموکرات هم به مسئله قانون حساس شده‎اند، ما می‎توانیم خواسته‎ دیرینه‎ی خود را با قوت بیشتر و به بهانه این طرح، بار دیگر مطرح کنیم چرا که اکنون می‎تواند پتانسیل‎های جدیدی را در جنبش دموکراسی‎خواهی از آن خود کند. این فرصت تاریخی و منحصربه‎فردی است که روبه‎روی ما زنان گشوده شده است. ما باید از مردان آزادیخواه ایران بخواهیم که اگر واقعا مدافع این طرح هستند آن‎چه را که ما نیز خواهان آن هستیم و به نفع نیمه دیگر جامعه است با صدای هرچه بلندتر به جامعه برسانند. نسل جدید مردان آزادیخواه ایران با پذیرش این طرح، پتانسیل آن را یافته‎اند که خواسته‎های ما را نیز ببیند و در نتیجه، صدای ما هرچه پرتوان‎تر شود. در واقع ما باید به آن‎ها بقبولانیم که این طرح متعلق به همه‎ی ماست و سالیان سال ما زنان برای آن تلاش کرده‎ایم و نقد قانون را به کل جامعه تعمیم داده‎ایم بنابراین منافع زنان از هم‎اکنون باید در تدوین قانون اساسی جدید در نظر گرفته شود. و به این شکل صدای ما با طنین روشنفکران دموکرات دو برابر خواهد شد. 
با توجه به دو دلیل اصلی که ذکر کردم یعنی محتوای ضدجنگ بودن این طرح و نیز متعلق بودن این طرح به جنبش زنان و خواسته‎های آن، بر ما زنان است که از این فرصت استثنایی استفاده کرده و طی سال آینده شروع به نقد و بررسی قانون اساسی موجود و تدوین یک یا چند سند قانون اساسی به نفع زنان بکنیم تا در ۸ مارس سال آینده اسناد تدوین شده خود را که از دل گروه‎های مختلف زنان برخواهد آمد به همه‎پرسی در بین جنبش زنان بگذاریم. این آرزوی سال آینده ماست و برای این کار از همه زنان علاقه‎مند دعوت می‎کنیم تا با اتحاد و همتی زنانه در کمیته‎ تدوین قانون اساسی گردهم آییم تا آینده را بهتر از حال، رقم زنیم.
از سایت تریبون فمینیستی 

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند, ۱۳۸۳ ۸:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

دادگاه نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو خبرنگار بازداشت‌شده، باید علنی برگزار شود!

بازداشت وکیفر خواست علیه الهه محمدی و نیلوفر حامدی فاقد وجهه قانونی است. کیفر خواست مملو از اتهاماتی است که هیچگونه پیوند و ارتباطی با موضوع پوشش اعتراضات ندارد. اگرپوشش خبری این دو، حتی نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، تبلیغ علیه نظام بوده باشد، بازداشت نه ماهه آنان فاقد هرگونه دلیل حقوقی است، زیرا که قانونگذار برای این گونه جرائم، حداکثر یک ماه بازداشت موقت و قابل تمدید برای یک ماه دیگر درنظر گرفته است

مطالعه »
یادداشت

مبارزه با کار کودک از راه قرار داد های بین المللی و آموزش

۸۵درصد از کودکان کار در ایران اتباع خارجی و مهاجرند. این کودکان از لحاظ قانونی غیرمجاز محسوب می‌شوند. اوراق هویتی ندارند، برخوردار از بیمه‌های اجتماعی نیستند و سازمان بهزیستی نمی‌تواند به تحصیل آنان کمک کند

مطالعه »
آخرین مطالب

فروتنی فکری، دریچه‌ای به سوی گفت‌وگوهای سازنده در شبکه‌های اجتماعی

اگر هریک از کاربران شبکه‌ها‌ی اجتماعی از موضع فروتنی فکری به بده‌بستان‌های آنلاین بپردازند، و تشخیص دهند که هر کاربرِ دیگری فرصتی برای رشد و پرکردن شکاف‌های دانایی‌شان فراهم می‌کند، آنگاه شبکه‌ها‌ی اجتماعی، به‌جای آنکه گودالی برای فروافتادن به نخوت فکری، خودبرحق‌بینی و قبیله‌گرایی باشند، رفته‌رفته به محیطی سرشار و بی‌نظیر برای رشد و پیشرفت انسانی بدل ‌می‌شوند.

این فساد سیاسی حتا به واشنکتن و لندن راه باز کرده بود

سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ با اوکرایین کار می‌کردم و از این‌رو رفت‌و‌آمد های به کئیف این شهر زیبا و تاریخی داشتم. بهترین خاطراتم از این شهر مردم خوب و زیبایی اوکرایین بود. اما بد ترین خاطراتم را مصیبت فساد اداری در اوکرایین با خود دارد. فساد اداری در اوکرایین شباهت های زیادی با افغانستان داشت.

نگاه به خویش پس از هجده ماه…

سازمان ما، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) با همان آرمان شش دههٔ پیش خود، با برنامهٔ مدون، با چارچوب سیاست‌گذاری روزآمد و با سیاست‌های روزانهٔ خود در راه ارزش‌ها و اهداف والای صلح، آزادی، برابری، مردم‌سالاری و عدالت‌اجتماعی استوار در راه برپایی جامعه و نظام سوسیالیستی دموکراتیک در میهن و جهان می‌رزمد.

یاد

۱۶ خردادماه ۱۳۷۹ کانون نویسندگان ایران یکی از پیگیرترین اعضای خود را از دست داد و هوشنگ گلشیری که نسلی از داستان‌نویسان معاصر وام‌دار او هستند، جهان واژگان و حرمت بی‌چون و چرا بر واژگان را در سفر به خاک، وانهاده و رفت.

یادداشت

مبارزه با کار کودک از راه قرار داد های بین المللی و آموزش

۸۵درصد از کودکان کار در ایران اتباع خارجی و مهاجرند. این کودکان از لحاظ قانونی غیرمجاز محسوب می‌شوند. اوراق هویتی ندارند، برخوردار از بیمه‌های اجتماعی نیستند و سازمان بهزیستی نمی‌تواند به تحصیل آنان کمک کند

مطالعه »
بیانیه ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
پيام ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
بیانیه ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

فروتنی فکری، دریچه‌ای به سوی گفت‌وگوهای سازنده در شبکه‌های اجتماعی

این فساد سیاسی حتا به واشنکتن و لندن راه باز کرده بود

مبارزه با کار کودک از راه قرار داد های بین المللی و آموزش

نگاه به خویش پس از هجده ماه…

دکتر احمد صابریان، رفیق فدایی و پزشک مردمی درگذشت