شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۵

شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۵

عباس عراقچی: جنگ اسرائیل دیپلماسی را خراب کرد. ایالات متحده می‌تواند آن را احیا کند.
مذاکراتی که زیر سایه جنگ برگزار می‌شوند ذاتاً ناپایدار هستند و گفتگو در میان تهدیدها هرگز واقعی نیست. برای موفقیت، دیپلماسی باید بر اساس احترام متقابل بنا شود.... مردم آمریکا...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: عباس عراقچی
نویسنده: عباس عراقچی
کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
ما راویان قصه‌های رفته‌‌ از‌ یادیم
بیاییم رنجِ این روزهای دشوار را کم کنیم. با تغییر در نگرش، با چه باید کردِی دیگر… با عشق و زنده‌باد زندگی… نکبتِ جنگ، خانمان‌سوز است… بیانِ خواستِ یک‌صدایِ برقراری...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر): «جبهه کردستانی»، ائتلافی علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی»
این هفت جریان کردستانی، در جریان تهاجم بسیار کارشده، هدفمند و برنامه ریزی شده برای لیبیایی کردن ایران، از سوی “جامعه جهانی” به رهبری آمریکا و نیروی نیابتی اش اسرائیل،...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
نویسنده: هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند... در کوتاه‌مدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان‌ سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانۀ ملی کمترین توقعات است. برگزاری...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: میرحسین موسوی
نویسنده: میرحسین موسوی
روایت زنان افغانستانی از رد مرز
آنچه می‌خوانید روایت چهار زن افغان‌تبار است که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌، فرزند به دنیا آورده‌، کار کرده‌ و روابط انسانی و پیوندهای عاطفی داشته‌اند اما در چند ماه گذشته...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
در ستایش ایستادگی: به زندانیان و همۀ آنانی که آزادی را معنا کردند
ما با نام تو، نه فقط از تو، که از همه‌ی آدم‌های ایستاده یاد می‌کنیم. از آن‌ها که هنوز باور دارند: آزادی، امتیاز نیست — فضیلت است و حقیقت، اگرچه...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده

جنگ و گلهای یاس مادر (۱۵)

پدر آنقدر سرگرم رادیوهای بقول معروف بیگانە بود، سرش توی رادیوهای داخل نبود. تنها اینکە، طی روز، محض اطلاع مدتی بە اخبارشان گوش می داد و بعد بلافاصلە با نثارکردن چند فوش و یا جنباندن سر کە نشان از عدم رضایت داشت، آنها را می بست و بە سراغ کانالهای دیگر می رفت. پدر معتقد بود کە همە رادیوها، چە داخلی و چە خارجی لبریز از دروغ و اخبار نادرست بودند، اما همزمان تاکید می کرد کە رادیوهای داخل از همە بدتر بودند. می گفت اخبار هم درست مانند خود جنگ، عرصە جنگ است. و من از اینکە پدر می توانست این چنین پشت ماجراها را بخواند، بر خود می بالیدم. و پیش خودم می گفتم "خوبە کە یە آبدارچی اینقدر زرنگ باشە!"

پدر آنقدر سرگرم رادیوهای بقول معروف بیگانە بود، سرش توی رادیوهای داخل نبود. تنها اینکە، طی روز، محض اطلاع مدتی بە اخبارشان گوش می داد و بعد بلافاصلە با نثارکردن چند فوش و یا جنباندن سر کە نشان از عدم رضایت داشت، آنها را می بست و بە سراغ کانالهای دیگر می رفت. پدر معتقد بود کە همە رادیوها، چە داخلی و چە خارجی لبریز از دروغ و اخبار نادرست بودند، اما همزمان تاکید می کرد کە رادیوهای داخل از همە بدتر بودند. می گفت اخبار هم درست مانند خود جنگ، عرصە جنگ است. و من از اینکە پدر می توانست این چنین پشت ماجراها را بخواند، بر خود می بالیدم. و پیش خودم می گفتم “خوبە کە یە آبدارچی اینقدر زرنگ باشە!”
با این حساب جنگ همش یک دروغ بزرگ بود. دروغ بزرگی کە ادامە داشت، و بهتر از هر حقیقتی دیگر، زندگی را ویران کند.
و پدر این را از تجربە شهر خودمان آموختەبود. شهر ما از اهالی اش خلوت شدە و تقریبا بە ویرانەای تبدیل شدەبود، بدون اینکە در موردش رادیوهای داخلی چیز آنچنانی گفتە باشند. طبق اخبار، شهر ما تنها محلی برای جنگ بود و دیگر هیچ. محلی برای ابراز قهرمانی و مقاومت. و این بعدها بود کە قرار بود بنوعی بە جزئیات دیگر پرداختەشود.
تازگی چندین حملە از همین منطقە ما صورت گرفتەبود و رادیوی دولتی کلی با آب و تاب آنرا خواندەبود، اما علیرغم اینکە هر بار با شکست فاحشی روبرو شدەبودند، اما هیچ وقت چیزی در مورد آن گفتەنشد. پدر این را می فهمید کە چرا چنین برخورد می شود، اما از اینکە هر بار این چنین حملات شکست خوردە را بەطریقی دیگر بزرگ جلوە می دادند، ناراحت بود. دلیلش را هم این می دانست کە سربازانی کە زندە ماندەبودند و یا از ماجرا خبر داشتند، اخبار درست را با خود بە محل زادگاهشان می بردند و این بە هیچ وجە بری وجە میهن خوب نبود. اما مگر کسی گوشش بدهکار بود! گوئی دروغ بخش مهمی از جنگ بود،… و بود!
در مقابل، اما نە من و نە مادر کاری بە اینگونە اخبار نە تنها نداشتیم، بلکە بە نوعی خودمان را بە دست حوادث سپردەبودیم بدون اینکە زیاد در صدد تجزیە و تحلیل آن باشیم. انگار روزهای جنگ مثل همە روزهای دیگری بودند کە می بایست طبق قاعدە بە آنها برای زندگی کردن، متعهد اجباری بود و آنها را همانگونە کە بودند سپری کرد. و شاید بهترین راە گذار از چنین روزهائی همین بود. و پیش خودم فکر می کردم کە آیا آنانی هم کە شهر را ترک کردەبودند حالا درست مثل ما فکر می کردند، یا اینکە با دورشدن از جبهەها بە همان روزهای قبل از جنگ برگشتەبودند.
و مادر شبی درست هنگامیکە طبق معمول در کنار گلهای یاس نشستەبود، و نور زرد رنگ و کم رمق فانوس در گوشە و کنارەهای زیرزمین سایە انداختەبود در یک اتفاق عجیب از خاطرات قدیم خودش گفت. از اینکە علیرغم داشتن خواستگارهای زیاد، اما سرنوشت او را با پدر همراە ساختەبود. از اینکە سالها خدا خواستەبود بچەدار نشود، و اما یکدفعە لطف خدا شامل حالش می شود و پسر دردانەی کە من باشم بدنیا می آورد. و پدر از آن طرف اتاق درست در جائیکە سایەها پشت سرش می رقصند می گوید:
ـ همەاشان با اینکە بە خواستگاری مادرت رفتەبودند، اما بە محض دیدنش پشیمان می شدند و برای همین هیچ وقت نخواستنش و بە ناچار قرعە بە نام من افتاد!
و مادر لبخندی بر لبانش ظاهر می شود، و مثل همیشە چیزی نمی گوید. و پدر ادامە می دهد:
ـ و منم خدا چشمانم را کورکرد و برای همین خواستمش!
و من کە فکر می کنم پدر شوخی بی مزەای را دارد پیش می برد، از مادر می پرسم:
ـ پدر را دیدەبودی؟
ـ البتە کە نە! اگرهم دیدەباشم قیافەاش کە یادم نبود.
و بعد می فهمم کە همە چیز در یک فضای صرفا اتفاقی پیش رفتەبود، بدون اینکە عشقی در میان بودەباشد. و سالها بعد بە این نتیجە می رسم کە برای پدر و مادر من همە چیز بر اساس یک نیاز و یا یک عادت و منطق قدیمی پیش می رفت و یا اتفاق می افتاد کە در آن دستی غیبی، کە نامش خدا است، نقش اساسی داشت. حتی پیش آنها علت جنگ هم بە جز خدا کسی دیگر نبود. و خدا کارهای بد هم انجام می داد زیرا کە این ما بودیم کە تصور می کردیم بد هستند واللا در حقیقت منطقی خدائی در آن بود کە آن را نهایتا خوب می کرد. خوبی کە عقل بشر از دریافت آن ناتوان بود و برای همین از آن تعبیر بد داشت. و این پیش پدر و مادر بە حداعلای خود می رسید، و شاید بە همین علت بود کە پدر هیچوقت شهر را علیرغم شرایط بسیار دشوار آن ترک نکرد. و اگر خدا همە چیز را مقرر می کند، پس گریز معنائی نداشت. و آنانی کە می گریزند از درک معنای واقعی زندگی غافل می مانند. آنها تنها جانشان را نجات می دهند، اما روحشان در یک غفلت ابدی برای همیشە غرق خواهدشد.
و ناگهان همە چیز پیش چشمان من چنان وضوح یافتند کە انگار می توانستم پشت همە وجود را ببینم و بخوانم. زیرزمین، گلهای یاس، حیاط، کوچە، خانەهای ویران، آسمان و برف سفید آنچنان در جلو چشمان من برجستە شدند کە انگار می شد هر کدامشان را از زمینەای کە در آن قرار داشتند، کند و جائی دیگر بدون اینکە اتفاق خاصی بیفتد، قرار داد. و سالها بعد پدر را بابت اینکە شهر را ترک نکرد، پیش خودم سپاس گفتم. و ماندن در شرایط سخت، احساس تعلق را بیشتر می کند. تعلقی دو طرفە کە حتی فراتر از معنای عشق بە میهن هم قرار می گیرد.
و من از آن شب سعی کردم بیشتر پای صحبتهای مادر و خاطراتش بنشینم، اما او زیاد تعریف نمی کرد. مثل اینکە چیزی در گذشتە او را آزار می داد و او دوست نداشت با خاطرات گوئی آن را دوبارە زندەکند. و من هم بە آن احترام گذاشتم. و شاید مادر بخاطر اینکە خیلی زود ازدواج کردەبود، اساسا خاطرە چندانی نداشت. بەخودم گفتم “پس جنگ خوب است، توانست دنیای مادر را بە ماجراهای قوی و خطرناک خود آلودەکردە و برایش خاطرە بیافریند.” و من فکر می کنم جائی کە انسانها زیاد خاطرە نداشتەباشند، زندگی با حوادث سترگش می آید و ناخواستە برایشان بە شیوە اجباری خاطرە می سازد.  
 و شهر و منطقە ما در دو سوی مرز آن، پر از سربازان و آدمهائی شدەبود کە برای خاطرات آیندەاشان آمدەبودند. آنانی کە می مردند بە موضوع خاطرە تبدیل می شدند، و آنانی کە زندە می مانند بە حامل خاطرە. و من فکر می کنم تنها چیزی کە خاطرات مرا از این روزها منحصر بەفرد می کند، بوی گلهای یاس مادر باشد. گلهای یاس آن بستری بودند کە همە چیز قرار بود در بطن آن دوبارە بە یاد آوردەشوند. چیزی کە مادر، علیرغم عشق بی پایانش بە گلها، روحش از آن خبر نداشت.
ادامە دارد…

تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد, ۱۴۰۱ ۷:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

مطالعه »
پيام ها

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند که از کم‌ترین حقوق برخوردارند و نماد بهره‌کشی عریان سیستم سرمایه‌داری‌اند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

عباس عراقچی: جنگ اسرائیل دیپلماسی را خراب کرد. ایالات متحده می‌تواند آن را احیا کند.

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

ما راویان قصه‌های رفته‌‌ از‌ یادیم

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر): «جبهه کردستانی»، ائتلافی علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی»

بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر

روایت زنان افغانستانی از رد مرز