شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۰۲:۱۷

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۰۲:۱۷

جنگ و گلهای یاس مادر (١٨)

و راستی چرا جنگ شدەبود؟ پدر طبق معمول بە همان تئوری توطئە در توجیە جنگ پناە می برد، و معتقد بود کە زمانی کە همە چیز بە هم می ریزد، عقل آدمها هم ثبات قبلی خود را از دست می دهد و تصور می کنند کە با کشتن همدیگر می توان دنیای بهتری بسازند. او جنگ را نتیجە انقلاب می دانست. و مادر این بار با عوض کردن راءیش آنرا ناشی از خواست خدا. و در اینجا پدر بشدت معترض می شد کە کارهای بد اساسا مال آدمهاست، و ربطی بە خدا ندارند!

بودن با هم در زیرزمین با اینکە صفا و صمیمیت بیشتری می بخشید، اما در کنارش خرناس کشیدنهای پدر، خواب را بر من حرام کردە بود. مادر عادت داشت. عین خیالش نبود. یا شاید بود و اما بە روی خود نمی آورد. اما برای من واقعا دشوار بود. و من هیچ وقت نتوانستم بە خر و پف کردنهای پدر کە انگار پایانی نداشتند، عادت کنم. گاهی احساس می کردم هر خرناسی ممکن بود آخرین نفس سنگین پدر در دل یکی از شبهای سرد زمستان در روزهای جنگ باشد. اما هر بار پدر جان سالم بدر می برد، دوبارە صبح روز بعد از خواب بیدار می شد، بلافاصلە طبق معمول رادیواش را روشن می کرد و در حالیکە دود اولین سیگارش را در زیرزمین پراکندە می کرد بە دقت بە آنچە در رادیو می گذشت گوش فرا می داد. جنگ، نظم پدر را نە تنها بر هم نزدەبود، بلکە بە آن قدرت خاصی هم بخشیدە بود.

و تازە تنها این نبود. من احساس می کردم کە آن شبهائی کە اخبار داغ بودند و حسابی پدر را بە خودشان مشغول می کردند، شب، هنگام خوابیدن خر و پف های پدر دوچندان می شدند. و من بە این نتیجە رسیدم کە اخبار می توانند حسابی آدمها را خستە کنند و با اعصابشان چنان بازی کنند کە انگار یک هفتە بدون هیچ استراحتی با کلنگ زمین سفت و سخت زمستان را کندەاند. و سالهای جنگ مترادف شدند با خاطرە خرناس کشیدنهای پدر در آن زیرزمین افسانەای.
و راستی چرا جنگ شدەبود؟ پدر طبق معمول بە همان تئوری توطئە در توجیە جنگ پناە می برد، و معتقد بود کە زمانی کە همە چیز بە هم می ریزد، عقل آدمها هم ثبات قبلی خود را از دست می دهد و تصور می کنند کە با کشتن همدیگر می توان دنیای بهتری بسازند. او جنگ را نتیجە انقلاب می دانست. و مادر این بار با عوض کردن راءیش آنرا ناشی از خواست خدا. و در اینجا پدر بشدت معترض می شد کە کارهای بد اساسا مال آدمهاست، و ربطی بە خدا ندارند!

بام گلی خانە ما، آن زمستان، مواظبت بیشتری می خواست. برف کە می آمد می بایست با بیلی مخصوص شروع بە روبیدن آن می کردیم. پدر با تنی غرق در عرق با طعنە می گفت “لااقل در این مورد کم نیاوردیم!” سپس چنگ در برف می انداخت، کمی از آنرا بە دهانش می برد و ادامە می داد کە “طعم برف همیشە منو یاد بچەگیهام می اندازە.” و بوی آش مادر از زیرزمین در حیاط می پیچید و روی پشت بام حسابی حس بویائی ما را تحریک می کرد. و شاید کل محلە خلوت را هم در می نوردید. و من فکر می کنم کە اگر کسی نباشد بو را بو کند، بوی بیشتر پراکندە می شود. و سالها بعد بر حماقت خود خندیدم، هرچند هنوز معتقد بودم کە آن روزها بو هم جور دیگری بود، درست عین خود زندگی.
و آن زمستان، قندیلهای آویختە بر لبە بام چنان تیز و چنان بزرگ و کلفت بودند کە از دیدن آنها سیر نمی شدم. گوئی خانە ما، قلعەای بود کە قرار بود در مقابل حملە دشمن تا ابد مقاومت کند و تاب بیاورد.

و بوی تند عرق تن پدر و من در زیرزمین، موقعیکە پشتمان را بە بخاری می کردیم، چنان در اتاق می پیچید کە نفس کشیدن دشوار می شد. و من بە خودم می گفتم کاشکی هر روز برف می آمد تا پدر اینقدر بە رادیو و بە اخبار گوش ندهد و روزهایمان کمتر آلودە بە اخبار جنگ باشد. و بدترین چیز موجود در جهان این است کە تو خود در جنگ باشی و باز دوبارە از طریق رادیو بە تو گوشزد کنند کە در جنگی! و تنها کسی کە اخبار را می شنید، اما بە آن گوش نمی کرد مادر بود. او از آن چنان استعدادی برخوردار بود کە در چهارچوب همان زیرزمین تنگ و محدود هم می توانست بە کارها و افکاری خود را مشغول کند کە نە می توانستند دغدغە من باشند و نە پدر. کاملا مشخص بود کە بودن من و پدر در کنارش بهترین هدیە ممکن خلقت بە او بود، و همیشە سپاسگزار بودنی بود کە هنوز باقی بود و بە محیط خانوادە ما معنی می داد. و مادر خود نمی دانست کە وجود او از وجود من و پدر مهمتر و اساسی تر بود. و راستی اگر او نبود ما چگونە می توانستیم آن روزها را بگذرانیم؟ چگونە می توانستیم هم بوی معطر گلهای یاس را داشتەباشیم و هم جهانی را کە انگار هر لحظەاش می توانست آخرین لحظە باشد. گاهی وقتها نە تنها زیرزمین، بلکە همە چیز، از اخبار گرفتە تا خرناس کشیدنهای پدر و لحظات تنهائی من، چنان با بوی گلهای یاس در هم می آمیخت کە گوئی خدا ابتدا گل یاس را آفریدەبود. و شاید چنین بود. و من بە خودم قول می دادم کە اگر از این روزها جان سالم بدر بردم، حتما در آیندە در خانە خودم گل یاس خواهم داشت.

و آن زمستان حیات خانە ما پر گنجشککانی می شد کە در پی لقمە نانی از خانە و محلات دیگر می آمدند. و مادر همیشە چیزی برایشان داشت. او بدقت خردە نانها را جمع می کرد و در گوشەای از حیاط، جائی کە بیشتر برای پرندەهای بیچارە قابل دسترسی بود، می گذاشت. و گنجشکها نمی ترسیدند. منتظر مادر نمی ماندند و بلافاصلە بر خوانش فرود می آمدند. و پدر کە آرزوی گوشت داشت، فکری بە سرش زد و همان خردە نانها را در یکی از اتاقهای بالا در حالیکە جای شیشەهای شکستە پنجرەاش را با انواع و اقسام پارچە و یا نایلون پوشانیدە بود، بعنوان طعمە روی زمین پخش کرد. پدر منتظر می ماند تا اتاق پر گنجشک شود، بعد با کشیدن طنابی کە بە پنجرە بستە بود و از راە دور کنترل می کرد بە یک دفعە آن را می بست. سپس با خیال راحت، در اتاق بستە بە گرفتن و ستاندن جانشان مشغول می شد.

آن زمستان، گنجشکهای بسیاری جانشان را بواسطە پدرم از دست دادند. و شکار گنجشک، تنها برای تامین گوشت نبود. گوئی پدر از این کار خودش لذت می برد، و روزهای انتظار صلح را برایش کوتاەتر می کردند.
مادر از شکار پرندگان بی پناە نفرت داشت. اما کاری هم از دستش بر نمی آمد. من هم اگرچە موافق پدر نبودم، اما کم کم بە این نتیجە رسیدم کە کار پدر با اینکە زیبا نیست، اما ضروریست! بە این ترتیب محلە ما گاهی وقتها لبریز از بوی کباب گنجشکهای جنگزدە می شد. گنجشکهائی کە پدر معقتد بود کە اگر کباب هم نمی شدند، بسیاری از آنها هیچ وقت بە بهار نمی رسیدند. گنجشکهائی کە در همان زمستان برای همیشە در میان برفها چال می شدند.
راستی، پدر درست می گفت!؟ من کە بسیاری اوقات در میان کوچەها بودم، هیچوقت لاشە گنجشکی را ندیدەبودم. عجیب نبود!؟ شاید این گربەها بودند کە  فرصتی برای کشف باقی نمی گذاشتند!
***
ادامە دارد

تاریخ انتشار : ۸ تیر, ۱۴۰۱ ۱۱:۳۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

چگونه رسانه های بریتانیا و ایالات متحده فلسطینیان را انسان زدایی می کنند؟

رسانه‌های بریتانیایی-آمریکایی مرگ فلسطینی‌ها را منفعلانه گزارش می‌کنند، گویی از طریق سوانح طبیعی مرده اند، اغلب مرگ‌ها را به زبانی بیان می‌کنند که نشان می‌دهد آنها عمدتاً حماس یا در مجاورت حماس هستند، یا حداقل به‌طور نامناسبی در مقابل موشک‌ها قرار گرفته اند.

مطالعه »
یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
آخرین مطالب

اعدام یک زندانی سیاسی دهه شصت؛ شمار اعدام‌های امسال از مرز ۷۰۰ نفر گذشت

طی ماه‌های اخیر اعدام زندانیان در ایران شدت گرفته و از ابتدای شروع جنگ در غزه در تاریخ ۷ اکتبر، ۱۷۶ نفر در ایران اعدام شده‌اند. همچنین شمار اعدام‌ها از ابتدای سال جاری میلادی به ۷۰۷ تن رسیده است…..

گزارشی از تظاهرات ضدجنگ در برلین

از ساعت ١٣ دسته دسته به حاضرین در مقابل دروازۀ تاریخی براندنبورگ در نزدیکی پارلمان  آلمان افزوده می‌شد. این تجمع با  اجرای چند سرود اعتراضی علیه جنگ آغاز گردید. از همان آغاز برنامه، حضور چندده‌هزار نفرۀ تظاهرکنندگان به چشم می‌خورد.

ثابتی در پی چیست؟

ثابتی با کارنامه‌ی فوق سیاهی که دارد اگر خود را فقط تیپ سیاسی ستادی معرفی نکند، چه باید بگوید؟ این را که مغز متفکر کشتار ۹ زندانی پشت تپه‌های اوین کسی غیر از او نبود چگونه به انکار برآید؟ چطور ننگ جنایت رسوای خود نسبت به محفل گلسرخی – دانشیان را بزداید که زندانیان سیاسی در همان زمان فهمیدند این خود ثابتی بوده که با به‌کارگیری خودفروخته‌ای به خدمت ساواک، چند محفل پراکنده هنری – سیاسی را شکل «گروه چریکی خطرناک» داد و آن را با باد کردن و دمیدن در بوق و کرنا وسیله‌ی قربانی کردن ده‌ها تن قرار داد و به شاه فروخت تا در دل اعلیحضرت بیشتر بنشیند!

یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
بیانیه ها

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۲۵ نوامبر، ‌روز جهانی منع خشونت بر زنان

جنبش مقاومت و آزادی‌خواهی زنان که بی‌درنگ پس از استقرار حاکمیت اسلامی نخستین گام علنی خود را با اعتراض به «حجاب اجباری» در هفدهم اسفندماه ۵۷ برداشته بود، از آن پس بارها به‌ شکل‌های گوناگون قد علم کرد تا سرانجام در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شعله‌ور شد و در اندک‌زمانی به شکل جنبشی عمومی درآمد…..

مطالعه »
پيام ها

پیام نرگس محمدی در مورد اعدام میلاد زهره وند، هشتمین معترض جنبش زن زندگی آزادی

حکومت دینی استبدادی، فریبکارانه و حیله‌گرانه قواعد کشتار بی‌رحمانه را به جای میدان جنگ در دالانهای دادگاه انقلاب و به جای فرماندهان، با قضات دست‌نشانده نهادهای امنیتی_نظامی پیش می‌برد. صحنه جنایت قتل و کشتار حکومتی هم با تشریفات مبتذل، “سکوی اجرای قانون” نامیده می‌شود.

مطالعه »
بیانیه ها

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۲۵ نوامبر، ‌روز جهانی منع خشونت بر زنان

جنبش مقاومت و آزادی‌خواهی زنان که بی‌درنگ پس از استقرار حاکمیت اسلامی نخستین گام علنی خود را با اعتراض به «حجاب اجباری» در هفدهم اسفندماه ۵۷ برداشته بود، از آن پس بارها به‌ شکل‌های گوناگون قد علم کرد تا سرانجام در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شعله‌ور شد و در اندک‌زمانی به شکل جنبشی عمومی درآمد…..

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

اعدام کامران رضایی، از معترضان آبان ۹۸ در شیراز

رویکردی نوین به فمینیسم سوسیالیستی

اعدام یک زندانی سیاسی دهه شصت؛ شمار اعدام‌های امسال از مرز ۷۰۰ نفر گذشت

گزارشی از تظاهرات ضدجنگ در برلین

ثابتی در پی چیست؟

اعدام ایوب کریمی پس از ۱۴ سال در زندان قزل‌حصار کرج