با درود گرم
دوستان
در تماس هایی با علاقه مند ان به برقراری شرایط صلح و آزادی، پس از انتشار متن کارزار، کسانی که در شمارهواداران بالقوه ی آن کارزاربودند براین باور بودند که پیش از انتشار کارزار می بایست تماسی گسترده تر با نمایندگان گروه های هوادار برگزارمی شد؛ یا به عبارت دیگر کارزار با حضور شماری اندک از نمایندگان این گونه گروه ها برگزار شده است. پاسخ این دوستان این است که هدف این کارزاراعلام حضور با کمترین افراد دسترسپذیربوده است؛ وکسانی که امکان تماس های بالفعل بیشتر با یکدیگرو تفاهم سریعتر رافراهم می دیده اند در این راستا پیشگام شده اند؛ اما از آن جا که اعلام حضور در چنین مواردی به معنی سهیم ساختن دیگران دراقدام است؛ و همزمان جای نقد و بررسی را به گونه ای دمکراتیک در رسانه های جمعی بازمی گذارد و زمینه ی بحث و گفتگو را فراهم می آورد، پس نمی توان به این اقدام خرده گرفت و اگر از نگاه سایر دوستان علاقه مند نقد و نظری وجود دارد فراخوان دهندگان با آغوش باز پذیرای آن اند وادامه ی بحث وگفتگو درباره ی آن را، به منظور روشنگری و انسجام، نه تنها لازم، بلکه مکمل پیام خویش می انگارند و به آن گوش می سپارند.
شرایط کنونی بسیار سرنوشت ساز است و هر لحظه درنگ برای رسیدن به اجماع درآن ممکن است به مثابه ی ازدست رفتن فرصتی برگشت ناپذیر باشد؛ و حال آن که میدان گفت و شنود رسانه ای گسترده است و نه تنها این گفت و شنود ها فرصت سوز نیست، بلکه ممکن است با طرح اندیشه های مکمل برغنای عام موضوع و طرح هرچه گسترد ه ترآن نیز بینجامد؛ همچنان که تا به امروز نیز سطح کمابیش گسترده تر تکمیل وپیشبرد کارزار را درپی داشته است.
ازهمین دوستان که در قا لب جمع سخن می گفتند برخی بر این باور بودند که در این کارزار، همراه با دولتمردان اسلامی، می بایست نیروهای مقابل، از جمله دولت های اسراییل و کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا نیز مخاطب قرار می گرفتند. پاسخ ایشان این است که دولتمردان جمهوری اسلامی به واقع باید پاسخگوی شرایط نه جنگ و نه صلح کنونی به مردم ایران باشند؛ زیرا، به درست یا به نادرست، درمظان اتهام تلاش برای دستیابی به تسلیحات هسته ای قرارگرفته اند.؛ زیرا به صراحت دربوق و کرنا می دمند که خواهان محو کامل دولتی هستند که اینک در شماردولت های به رسمیت شناخته شده ی جهان و عضو سازمان ملل متحداست و هم اکنون نیز از زرادخانه ی هسته ای برخورداراست و همین سخنان را بهانه ی مسلح شدن افزونتربه آن قرار می دهد؛ و پیوسته در مقام تهدید کشورما به یورش نظامی عمل می کند. ازسوی دیگر، تحریمهای گسترده ی اقتصادی و در درجه ی نخست تحریم خرید نفت و منابع دیگرانرژی، به سان نخستین و مهمترین سرچشمه ی درآمدهای بودجه ای ایران، و نیز بانک مرکزی وسیستم بانکی ایران، به عنوان واسطه ی مبادله ی انرژی وارز، تاثیری مخرب را براقتصاد کشورمان تحمیل کرده است که هم اکنون شاهد نتایج آنیم و برخی ازسران کشور نیز به آن اعتراف کرده اند. نتایج این تحریم را در کاستی لحطه به لحطه ی ارزش ریال ایران در مقایسه با سه ارز مهم جهان غرب، یعنی دلار آمریکا، لیره ی استرلینگ و یوروی اتحادیه ی اروپا می توان دید.
شرایطی نابرابر که اکنون جنگ افروزان اسراییلی و حامیان غربی آنها بر کشورمان ایران تحمیل کرده اند بسیار با شرایط فراهم شده برای عراق در زمان حکومت صدام حسین همانندی دارد: اتهام فراوری تسلیحات هسته ای، اعمال تحریم بلند مدت و سر انجام نیز یورش گسترده و برق آسال به خاک عراق که در مدت سه هفته به نابودی دولت و ماشین جنگی صدام حسین و ویرانی گسترده ی عراق و آغاز تخریب و کشتار بلند مدت در خاک آن کشورانجامید که هنوزهم با همان شدت و قوت که درآغاز کار بود ادامه می یابد. و بخش عمده ی این فشارها ی اقتصادی و نظامی نیز بر مردم واپس نگه داشته شده ی خاورنزدیک و میانه از جمله مردم میهن ما ایران تحمیل می شود.
آنا ن که به گسترش تحریمها ی اقتصادی و نظامی می پردازند خود ازاین حقیقت آشکار آگاه اند که نوک تیز این فشارها مردم توانمند به لحاظ منابع طبیعی و انسانی، اما محروم نگاه داشته شده ی ایران و منطقه را هدف قرارداده است؛ و درست همین مردم اند که سپر بلا قرارگرفته اند؛ و به همین دلیل است که فراخوانندگان دولت جمهوری اسلامی ایران و کارگزاران آن را مخاطب قرار داده اند؛ و از آنان خواسته اند که با کنشهای خودمحورانه ی خویش بیش از این مردم ایران را سپر بلا قرار ندهند و زمینه ی حمله های خانمانسوز و جنگ نابود سار را برای آتش افروزان فراهم نیاورند؛ اما این آتش افروزان کیانند؟ آیا آنان کسانی جز دولت اسراییل و قدرتهای عضو پیمان ناتو، به سرکردگی ایالات متحد آمریکا، هستند؟
فراخوانندگان ازاین رو دولتمردان ایران را مخاطب قراردادند که معتقد بودند کشوراسراییل و قدرتهای بزرگ غربی پاسخگوی امنیت و منافع خویش، نه مردم ایران، اند؛ و آن کس که باید امنیت و منافع مردم ایران را پاس بدارد، نه به اصلاح ” مردم جهان “، بلکه همین دولت است که ” به هر حال” به عنوان نماینده ی مردم کشور ما بر پهنه ی سیاست ایران و جهان فراز آمده و پذیرفته شده است.
آری، این دولت نمی تواند و سزاوارآن نیست که بدون توجه به دیدگاه های اکثریت مردم ایران، و بر پایه ی منافع یا خواسته های روزمره ی خویش، سرنوشت زندگی و اقتصاد مردم و کشور ایران را در معرض نابودی عاجل قرار دهد و زمینه های گسترش مسابقه ی تسلیحاتی در منطقه را به بهای جان ومال مردمی که ” به هر حال ” آنان را نمایندگی می کند فراهم آورد.
دوستانی دیگربه خلاف دوستان پیشگفته باور خود را به این که کارزاربه خاطر صلح و آزادی به حق اولین دیدگاهی را در بر دارد که در وهله ی نخست دولتمردان کشور ما را مخاطب قرار داده است دیدگاه فراخوانندگان را دراین باب پذیرا شده و ستوده اند. من با سپاس فراوان از این دوستان، بر این نکته پا می فشارم که امیدوارم دولتمردان جمهوری اسلامی آن قدر خرد مندی و آینده نگری از خود نشان دهند که با درک واقعیتهای موجود درمنطقه و جهان درشرایط دشوار کنونی به تلاش برای تامین امنیت و سلامت و بهبود اقتصادی فراگیر و ایجاد شرایط توسعه ی پایدارکشورما، با به کارگیری منابعی که طبیعت ثروتمند کشورمان به ما ارزانی داشته است، تن دهند و زمینه های آشتی ملی و بین المللی را درکشورمان فراهم آورند که بتوانند میهن بزرگ ما را از گذر به فراگرد پرهزینه و دورودراز تحول تاریخی نافرجام تحمیل شده از برون مرز باز دارند.
ما، با گنجینه ی تاریخی باستانی، طبیعی، و تجربه ی مردم سالاری معاصر خویش بی نیاز از مداخله ی برون مرزیم وسزاوارآنیم که خود با نیروی بیکران مردم خویش به مسیر تحول و توسعه ی تاریخساز گام نهیم و ازآن سرفراز بیرون آییم.