قابل توجه کسانی که نیمه شب از خواب بیدار می شوند تا موردی را که به ذهنشان رسیده، جایی یاد داشت کنند، و این که روز بعد، ایده یادداشت شده کاملا غیر عادی و غیر واقعی به نظرشان می رسد. این واقعیت که مغز انسان در حالت خستگی میتواند عجیب عمل کند نکته جدیدی نیست.
اما این ضعف در واقع کلیدی است به این که مغز چگونه به افکار خلاقانه میرسد یا قادر است معمایی را حل کند. وظایفی که انجام آن مستلزم “فکر کردن خارج از چارچوب معمول” است، یا به عبارتی طرح پاسخی غیر محتمل و عجیب برای یک مسئله.
گاهی اوقات لازم است به ایده هایی فکر کنید که ضرورتاً در ارتباط با آنچه که در صدد انجام آن اید، قرار ندارند. چون به هنگام خستگی ذهن، فرد نمیتواند براحتی این گونه افکار غیر معمول را کنار بگذارد، از این رو چنین ایده هایی به مغز خطور میکنند.
در واقع توضیح علمی جالبی وجود دارد که از این نظر پشتیبانی میکند. در سال ۲۰۱۱ تحقیقاتی توسط روانشناسی به نام ماریکه در دانشگاه البیون در آمریکا انجام شدند. این تحقیقات در مورد تأثیرات خستگی بروی قابلیت فرد در انجام وظایف مشخص ذهنی تمرکز داشتند. گروهی ۴۲۸ نفره از دانشجویان داوطلب از مناطق مختلف آمریکا در این پروژه شرکت کردند. در ابتدا مشخص کردند که شرکت کنندگان در چه زمانی از شبانه روز از بالاترین بهرهوری ذهنی برخوردارند، یا به قولی انسان صبح اند یا انسان شب. معلوم شد که ۱۹۵ نفر به مانند جغد، انسان شب ، ۲۸ نفر انسان صبح و ۲۰۵ نفر بینابین بودند.
در مرحله بعد، از داوطلبان خواسته شد تا دو نوع مسئله ، خلاقانه و تحلیلی، را در بهترین ساعات روز )زمان بهینه( حل کنند. جلسات صبح بین ساعت ۸:۳۰ تا ۹:۳۰ و جلسات بعدازظهر بین ساعت ۴ تا ۵:۳۰ برگذارشدند. داوطلبان در قالب گروهی مورد آزمایش قرار گرفتند و بابت هر سوال ۴ دقیقه زمان داده شد.
نتایج نشان دادند که شرکت کنندگان صرف نظر از ساعت برگزاری آزمایشات، وظایف تحلیلی را بخوبی پیش بردند، اما وقتی نوبت به انجام وظایف بیشتر خلاقانه رسید، دانشجویان در واقع به هنگام خستگی نتایج بهتری ارائه کردند. یعنی صبح هنگام برای جغدهای شب کار و در ساعات واپسین روز برای افراد صبح کار.
تیم تحقیقاتی نتایج پروژه را در مجله “ Thinking & Reasoning” ارائه کردند:
با توجه به این که در حل هر دو نوع مسئله پروسههای شناختی متفاوتی فعال می شوند، انتظار می رفت که پایین آمدن سطح توانایی شناختی در ساعت غیر معمول تأثیرات متفاوتی بروی بازدهی و پاسخ به دو نوع سؤال داشته باشد.
مطابق این انتظارات، نتایج به تکرار نشان دادند که توانایی حل مسائل خلاقانه در ساعت غیر معمول در مقایسه با ساعت معمول بالا رفت، اما زمان انجام آزمایش بروی درصد پاسخهای درست به سوالات تحلیلی تاثیری نداشت.
این کشفیات اشاره دارند بر این که احتمالاً انجام وظایف خلاقانه در ساعت غیر معمول نتایج بهتری به همراه دارد.
تیم تحقیقاتی با این توصیه ها کار را به پایان رساند که اگر مشغول تحصیل هستید، بهتر است کلاسهای دروس خلاقانه به مانند هنر و نویسندگی را برای ساعات صبح برنامه ریزی نکنید. افراد شب کار، بهتر است تلاش کنند این گونه کلاسها را در ساعت صبح دنبال کنند.
هنگامی که درگیر کار خلاقانه هستید، تلاش نکنید افکار خواب آلوده را با نوشیدن قهوه غرق کنید، چرا که نوشیدن قهوه میتواند چنین افکاری را از میان ببرد.
خستگی ذهنی موجب می شود که افراد در حل مسئله ای که به عمق ربط پیدا میکند بهتر عمل کنند. به همین خاطر رفتن به سراغ یک فنجان قهوه لزوماً فرد را به رسیدن به لحظه “اورکا” نزدیک نمی کند (اورکا = کشف کردم، یافتم. اشاره به داستان مربوط به کشف قانونی توسط ارشمیدس است. به موجب این داستان ارشمیدس در هنگام استحمام راه حل مسئله ای را یافت و فریاد زد: “اورکا”)
تمرکزی که ورود کافئین به بدن به همراه می آورد مانعی است بر سر راه افکار سرگردان فرد. شاید هم این دلیلی است بر شلوغ بودن میز کار افراد خلاق، بهم ریختگی در نقش محرکی انگیزه زا.
بنابراین بهتر است از نوشیدن قهوه پرهیز کنید، چرا که میز کار شلوغ و خواب آلودگی تا حد مرگ، معادل اند با موفقیت در خلاقیت.