شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۳

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۳

“مداخلات انساندوستانه”: آری یا خیر؟

"مداخله انساندوستانه"، توجه به وضعيت حقوق بشر توسط کشورها به عنوان پايه ای ثابت و مقدم در مناسباتشان با اين و يا آن کشور است؛ نه تدارک عمليات جنگی ، بلکه اعمال فشار سياسی يکپارچه بر حکومت های سرکوبگر و پايمال کننده حقوق بشر از جمله رژيم ايران است در رعايت حقوق ابتدائی مردم کشورما؛ در جلوگيری از اعدام ها و پايان دادن به سانسور ، اختناق، دستگيری ها وشکنجه و اعدام است.

این روزها، در پی سقوط رژیم دیکتاتوری حاکم بر لیبی و قتل فجیع فذافی و پسرش و تداوم این بربریت با به نمایش عمومی گذاشتن جنازه هایشان، پرسش های بسیاری در میان افکار عمومی جهان در رابطه با “مداخلات انساندوستانه” آری یا خیر؟ و نیز کلا مقبولیت و قانونیت بخشیدن به چنین اقداماتی از طرف جامعه جهانی، مطرح گردیدند و با هرچه حادتر شدن وضعیت در سوریه و بر بستر تشنجات اخیر آمریکا – عربستان، با ایران، بحث امکان استفاده از “مداخلات انساندوستانه” حتی در قبال ایران نیز، چالشی وسیع در میان همه صاحب نظران سیاسی چه در داخل و چه در خارج از ایران را در پی داشت که هنوز هم ادامه دارد.

اما براستی چرا این بار پس از وقایع لیبی، “مداخلات” از اینگونه، به بحث عمومی گذاشته شد؟ آیا مگر قبلا چنین مداخلاتی صورت نگرفته بود؟ مگر در یوگسلاوی، روآندا، افغانستان و عراق، از همین شیوه استفاده نگردید؟ مگر در یوگسلاوی سابق تمامی زیر ساخت های شهر های بزرگ هدف بمباران ها قرار نداشتند؟ مگر در عراق و افغانستان کم اماکن مسکونی به همراه ساکنین آن با خاک یکسان شده اند؟ نا گفته نماند که “وجدان مداخله انساندوستانه” در روآندا با تاخیر ودر پی بیش از ۸۰۰ هزار کشته از “خواب” بیدار گشت و در بوسنی نیز واحد هلندی نیروهای حافظ صلح، برتدارک و انجام قتل عام سربینیتسا چشم بست، که تاهمین امروز نیز پاسخی قانع کننده به این “سهل انگاری”، از جانب مقامات هلندی ارائه نشده است. پس چرا بویژه اکنون در رابطه با ایران این بحث شدت گرفت و صف آرائی های مشخصی را نیز موجب گشت و ما چه درداخل و چه در خارج از ایران شاهد شکل گیری صف بندی های متفاوت در قبال این بحث گشتیم؟

روشن است که بویژه در رابطه با لیبی، اوضاع در قبل و پس از سقوط رژیم و قتل قذافی بگونه ای پیش رفتند که حساسیت های بسیاری را ببار آوردند. موارد بسیاری وجود دارند که لیبی را از تمامی موارد پیش تر گفته شده، جدا می سازند و بررسی جداگانه هریک از این موارد، می تواند موضوع مقالات متعددی در این رابطه باشد. از آنجمله اند: موقعیت استراتژیک لیبی در شمال آفریقا، نقش قذافی و حکومت دیکتاتوری وی در داخل لیبی و نیز روابط بین المللی لیبی در دوران قذافی، نقش بحران مالی جهانی و نیز “بهار عربی” در شکل گیری تحولات در لیبی و … اما آنچه که بیشترین بحث ها را در میان ناظرین سیاسی بویژه سازمان ها و احزاب و شخصیت های ایرانی چه در داخل و چه در خارج از ایران موجب گشت این پرسش بود که آیا این امکان وجود نداشت که بدون استفاده از موشک های پیشرفته و جلوگیری ازتلفات سنگین که آمار آن در چندین ده هزار کشته در نوسان است، و ویرانی های بسیار در زیر ساخت های شهرهای لیبی و آوارگان چند میلیونی، با اعمال فشار های سیاسی، هرچند هم دراز مدت و پر درد، به هدف کنار زدن حکومت خودکامه قذافی نائل آمد؟

به اعتقاد من، آری این امکان وجود داشت، اما اراده استفاده از این امکان وجود نداشت. ضرب المثلی است که می گوید: “ویران کردن چه آسان- ایجاد کردن چه مشکل”. گفته می شود که قذافی و قذافی های مشابه همگی خودکامه هستند و جلاد، و نه تنها برای ملت خویش، بلکه برای جهانیان نیز خطرناک هستند و حذف فیزیکی آنها عملی است نیکو و پسندیده که شماتت جامعه جهانی را در پی نخواهد داشت. اما مگر می توان برای رسیدن به هدف نیکوی “یک لیبی دمکراتیک و آزاد” از ابزار زشت و دهشتناکی همچون بمباران وموشکباران استفاده نمود؟

برخی نیز بر این اعتقادند که “بهار عربی” و کلا تحولات اخیر را باید به فال نیک گرفت، هرچند این تحولات با جنگ و ویرانی همراه شوند؛ اما چرا برای این تحولات با تمام تجربیات خوب در عرصه مبارزه سیاسی و استفاده از ابزار نیرومند انتخابات و … چرا در دهه دوم قرن ۲۱ از همان روشی استفاده می شود که انسانهای نخستین برای حل اختلافاتشان بکار می گرفتند و تفاوت تنها در نوع سلاح حل اختلاف است؟ آنزمان سنگ و چوب و چماق بکار گرفته می شد، اکنون از بمب های هوشمند و راکتهای لیزری استفاده می شود. در هیچ یک از گزارشهای ۶ ماه اخیرجنگ در لیبی، بویژه در ۲ ماه آخر آن، هیچ گزارشی از وسعت ویرانی های حاصله از این بمبارانها ارائه نگردید. آیا تا کنون برآوردی از میزان خسارات وارده به زیرساخت های شهرهای لیبی انجام گرفته است؟ آیا برنامه ریزان و مجریان “مداخلات انساندوستانه” حتی اندکی به تاثیرات مخرب جنگ و ویرانی بر روان و رفتار مردم کشورهائی که این مداخلات شامل حالشان شده است، فکر کرده اند؟

در تداوم این بحث و در مورد مشخص ایران به شکل کلی آن، با نادیده گرفتن برخی جزئیات، ما شاهد سه نظر هستیم: «مخالفت قاطع با هرگونه “مداخله انساندوستانه”»- «موافقت دربست با “مداخله انساندوستانه”» و نظر سوم: «موافق “مداخله انساندوستانه» اما به شکلی مشروط؛ ولی همین “مشروط” نیز در مورد مشخص ایران به چند نظر منجر شده است: «مداخله انساندوستانه آری اما نه برای ایران» و « مداخله انساندوستانه آری» و «مداخله انساندوستانه آری اما به معنای واقعی آن انساندوستانه و بدون استفاده از نظامی گری».

تردیدی وجود ندارد که در رسیدن کشور به چنین مرحله حساسی، که در آن واحد در ۳ مورد “برنامه اتمی”، ترور سفیر عربستان” و نیز “وضعیت حقوق بشر” ایران به یکی از موضوعات اصلی سر تیتر رسانه ها و نیز مجامع جهانی تبدیل می گردد، رژیم جمهوری اسلامی با اعمال سیاست های مخرب و ویرانگر چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی، بیشترین نقش را داشته و باید در همه عرصه ها بویژه به خاطرسرکوب و اختناق و کشتار وترور و اعدام که در تمام سال های حیات رژیم در داخل و خارج از کشور، به پیش برده است در درجه اول در برابر مردم ایران و نیز جامعه جهانی، به دادگاه کشیده شود، اما نا دیده گرفتن توان و ظرفیت و دانش سیاسی مردم کشورمان و بویژه نیروئی که پس از انتخابات سال ۸۸ به عنوان “جنبش سبز” قد راست نمود، درغلبه هر چند تدریجی اما گام به گام، بر مشکلات پیش روی، امری است ناپذیرفتنی. اگر پیمان ناتو در سال های اخیر با برداشتی خود سرانه از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد، بر بستر ضعف جنبش مدنی و فقدان احزاب و سازمانهای مستقل سیاسی که نقش ابزار انتقال دانش سیاسی به توده ها ی مردم را بر عهده دارند، و همچنین عدم توجه کافی مجامع بین المللی به معضل حقوق بشر، توانست با خیالی آسوده از ابزار “مداخله نظامی انساندوستانه” استفاده نماید، اما در کشور ما چنین نیست و حتی در اوج سرکوب های خیابانی پس از انتخابات نیز ما شاهد برآمد ها و تحرکات سیاسی چه از جانب رهبران نمادین این جنبش و چه نیروهای شرکت کننده در آن، و نیز احزاب و سازمانها و شخصیت های حامی جنبش در خارج از کشور بودیم.

“مداخله انساندوستانه”، توجه به وضعیت حقوق بشر توسط کشورها به عنوان پایه ای ثابت و مقدم در مناسباتشان با این و یا آن کشور است؛ نه تدارک عملیات جنگی ، بلکه اعمال فشار سیاسی یکپارچه بر حکومت های سرکوبگر و پایمال کننده حقوق بشر از جمله رژیم ایران است در رعایت حقوق ابتدائی مردم کشورما؛ در جلوگیری از اعدام ها و پایان دادن به سانسور ، اختناق،دستگیری ها و شکنجه و اعدام است. برای مردم کشور ما “مداخله انساندوستانه” تنها در فشار به کشورها و بویژه شرکت هائی که رژیم را در این اعمال سرکوب و اختناق یاری می کنند، معنا پیدا می کند.

     

تاریخ انتشار : ۱۷ آبان, ۱۳۹۰ ۱۱:۲۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

گزارش حضور سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در جشنوارهٔ جهانی اومانیته

در سه روز برگزاری جشنواره، مسئولان سازمان دیدارها و گفت‌وگوهای متعددی با رفقای حزب توده‌ ایران و حزب چپ ایران، سازمان اتحاد فداییان خلق ایران و دیگر نیروهای چپ ایرانی مقیم پاریس داشتند. هم‌چنین رفقای ما دیدارهایی با رفقای چپ افغانستان و حزب کمونیست عراق داشتند.

در سالگرد جمعه خونین زاهدان یاد قربانیان جمعه خونین زاهدان و جنبش مهسا را گرامی میداریم!

جمعه خونین زاهدان همچون کشتار معترضان در جنبش های گذشته و جنبش ژینا مهسا در سراسر ایران حکایت از شکاف عمیق میان ملت ایران و حاکمیت جمهوری اسلامی دارد.

بازهم خاطره ها

پاهایم را، به مانند علف، می گذارم، بر روی زمین
/
می بینم خود را، چون درختی در تب و تاب
/
می پیچم درخود، از آن هراس، که نگاهم بود و فراز
/
سرزمینی نشناخته، اما در خیال
/
آن کعبه آمال، چون مسلمانی در انتظار بهشت …

کارگران روزمزد و ناامنیِ حداقل‌ها

 کار برای زیست و زندگی آبرومندانه مدتهاست که دیگر در چشم انداز نیست، بلکه تلاشی جانکاه برای ادامه زنده ماندن و فقط زنده ماندن است … آیا سوختن انسان ها و جزغاله شدنشان بر فراز تیر برق و یا سقوط شان از بلندی ها و یا حبس شدنشان در اعماق معادن و مرگ شان در اعماق ظلمت و سیاهی سرنوشت محتوم شان است؟ چه باید کرد؟

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

گزارش حضور سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در جشنوارهٔ جهانی اومانیته

در سالگرد جمعه خونین زاهدان یاد قربانیان جمعه خونین زاهدان و جنبش مهسا را گرامی میداریم!

بازهم خاطره ها

کارگران روزمزد و ناامنیِ حداقل‌ها

صدور حکم زندان و شلاق برای ۱۷ کارگر فولاد اهواز

لایحه‌ی «عفاف و حجاب»؛ سرکوب زنان، سلب زندگی، انکار آزادی