آیا برای اپوزیسیون زمان یک گفتگوی جدی و سازنده رو در رو فرا نرسیده است؟ جدیت و میزان واقعی اعتقاد ما در قالب افراد و سازمان ها در مبارزه با حکومت جمهوری اسلامی، به میزان پرداختن شبانه روزی و صمیمانه ما بدون پیش داوری، بدون در نظر گرفتن منافع شخصی و گروهی و عشق به آینده این سرزمین و مردم آن مشخص می گردد.
در تلاش تک تک افراد و جربان های سیاسی برای شکل دادن و واقعیت بخشیدن به یک نیروی متشکل فرا گیر که بتواند یک پارچه از مبارزه مردم و خواسته های آن ها حمایت کند و هم پای آن ها در صحنه مبارزه که روزانه جریان دارد حضور یابد.
استفاده از تمامی، امکانات، پتانسیل ها و توانائی های خود بدون چشم داشت فردی و گروهی صرفا در خدمت به جبهه مبارزه با جمهوری اسلامی و حرکت برای ایجاد یک هم گامی و اتحاد عمل مشترک است که معیار پای بندی ما را به مردم نشان میدهد.
هر گونه فاصله گرفتن از واقعیت های اجتماعی و برجسته کردن مسائل جنبی که ما را از پرداختن به مسئله اصلی باز می دارد و در عمل در لابیرنتی اسیر می کند که مرتب دور خود بچرخیم و کلافی تنیده شده، بخشی واقعیت، بخشی ذهنیت، بخشی پیش داوری، بخشی عادت، بخشی نقش افراد جا افتاده در سیستم تفکر و عادت کرده به یک شیوه مبارزه را بیشتر بدور خود به بپیچانیم و گرفتارش شویم.
ارزش گذاری های پوپولیستی باقی مانده از دوران انقلابی گری، که هرگز عمیقا به نقد آن ننشسته ایم و هنوز آن را در قضاوت نهائی قسمتی قابل توجه از افتخارات خود می دانیم، نا خود آگاه در بر خورد با مسائل، بخصوص در ارتباط با دیگر جریان های سیاسی و افراد، بهمان شیوه عکس العمل نشان می دهیم نقطه ضعف جدی ما در بر خورد با دیگر جریان های سیاسی است.
نگاهی که هنوز ملاک دوری و نزدیکی ما به این یا آن جریان سیاسی و اجتماعی را تعیین می کند که حاصل آن در جا زدن و در نهایت دل خوش کردن به گروه یا سازمانی است که به آن تعلق داریم، درآن فعالیت و بگونه ای سلطنت می کنیم، شاید از این روست که در هیچ جبهه ای نمی گنجیم. در حوزه های استحفاظی گروهی و فردی خود که همیشه تعدادی در اطراف آن می چرخند، به بسیاری از نیازهای روحی و شخصی ما که از نظر من بیشتر ریشه در دیده شدن ،مطرح شدن و مورد تمجید قرار گرفتن ما دارد، جواب میدهد .
تعدادی بیننده و خواننده تائید کننده، هر چند در دایره محدود هم که باشد دور خود جذب می کنیم که ارضایمان کنند و سرخوش از عملکرد خود به خانه مان بر گردانند. نانی قرض می دهیم و نانی می گیریم!
عادت و رضایت گروهی بحث کنندگانی که سخت بر هم می تازند، بحث و جدل می کنند و فکر می کنند بحث های پایان ناپذیر نظری، که چندین دهه است در شکل های مختلف در این سازمان ها جریان دارد، تنها بحث های مهم جنبش انقلابی است که سر نوشت انقلاب و ائتلاف ها را روشن می نماید و از استقلال سازمانی آن ها دفاع میکند.
رهبرانی که در یک ماراتن نیم قرنی بهم نزدیک می شوند، دور می گردند، همدیگر را تائید با تکذیب می کنند، دلخور می شوند، با یاد آوری خاطرات و سال ها در کنار هم بودن محبتشان گل می کند، با خوش قلبی بدون کینه همدیگر را در آغوش می کشند، دور هم می نشینند، اندکی استراحت می کنند، اما درنهایت با صرف این همه وقت و نیرو به هیچ نتیجه گیری مشخص و تاثیر گذار که بتواند عامل وصل کننده و نزدیکی جریان های اپوزیسیون خارج از کشور بهم باشد؛ جذاب برای نسل جدیدی که جنبشی به عظمت جنبش مهسا و نوع دیگری از نگاه به مسائل اجتماعی و همکاری در عمل را بنمایش نهادند، نمیرسند.
متاسفانه گذشت ایام نقش خود را بر چهره و توان تشکیلاتی ها و افراد و رهبرانی. که پا از هفتاد بیرون نهاده اند، بر جزمیت فکر ی، توهم بسیار دانی، درست دیدن، و بدرستی رهنمود دادن آنها افزوده است. بی آن که رابطه نزدیک فکری و عملی با نیروی جوان، شاداب و پر تلاش حاضر در میدان داشته باشند؛ حتی در سطح فرزندان خود !
نگاه کنیم به یک نواختی نوشته ها، به نثر به یادگار مانده از یک دوران که ما نیز به آن تعلق داریم؛ به محافظه کاری شدید در بطن هر نوشته و اعلامیه که در طول چند دهه خود را بر نوشته ها و نوع نگاهمان به مسائل اجتماعی و سیاسی تحمیل کرده و می کند. ابعادی از خود خواهی و فردیت که نتیجه آن شکل گیری ده ها تشکل سازمانی حزبی و گروهی است. تمامی این جمهوری خواهان در جریان چنین پروسه وا گرائی و عدم تحمل یک دیگر برای کار مشترک شکل گرفته اند!
از این رو هر گونه دوری گرفتن اعضا و هوادران سابق از این سازمان ها بمثابه فاصله گرفتن از مبارزه طبقاتی و دل سپردن به غرب و سلطنت طلبان ارزیابی میشود. بی آن که نگاه و تحلیلی که مانع از دیدن واقعیت های اجتماعی جامعه امروز ایران می گردد مورد توجه قرار گیرد.
هنوز تئوری توطئه ترس، توطئه های امپریالیسم غربی از تندی برخورد های ما در ارتباط با جمهوری اسلامی می کاهد و مانع از همگام شدن ما با دیگر جریان های سیاسی حداقل در این دوره معین زمانی که جمهوری اسلامی با تمامی سیمای سرکوب گر خود در صحنه ظاهر شده و چنین بی مهابا کشتار می کند، تخم نا امیدی، یاس و ترس در دل مردم می پاشد؛ گستاخ تر عمل می کند، حداقل در خارج از کشور، بخشی ناشی از عملکرد ضعیف ماست!
اپوزیسیونی که می تواند در خارج از کشور آب در خوابگهش بریزد، به چالشش بکشد، و انرژی از او بگیرد، وقتی چنین پراکنده و بی تاثیر است نتیجه اش همین خواهد بود که هست!
یکی از راه های امید بخشیدن به مردم و استوار بودن بر دفاع از منافع آن ها تلاش و حرکت کردن در جهت ایجاد یک جبهه متحد از تمامی نیروهای اپوزیسیون، تا آن جائی که مقدور است می باشد.
شکل دادن به یک اپوزیسیون هم رای و یکپارچه در همین بازه زمانی معین با توجه بر مسئولیت ما در قبال آن چه که اندرون آتش گرفته نسل جوان تداوم دهنده جنبش مهسا می گذرد وظیفه اصلی ماست!
جامعه طاعون زده، بیمار، گرفتار در فقر، فساد و سرکوب مداوم مردم؛ پایمال کردن حداقل خواسته های اجتماعی از تسویه دانشگاه گرفته تا اعدام های بی رویه. استبداد بی حد و حصر رهبر مطلق العنان که روزانه اتفاق می افتد و زندگی را بر مردم جهنم ساخته بر دامنه نفرت مردم از رژیم جمهوری اسلامی می افزاید. اینها بایستی که تمامی مخالفان حکومتی را بهم گرائی نزدیک تر سازد! .اینها مهم ترین وظیفه عاجل و لازمی هستند که تمامی نیروهای سیاسی مخالف رژیم باید به آن مسئولانه جواب دهند.
امروز کمتر کسی است که در طول چهل سال حکومت خشن، فاسد و جنایتکار حکومت اسلامی صابون این حکومت به تنش نخورده باشد و بگونه ای جدی، خواهان سرنگونی آن نباشد.
آیا جنبش مهسا و فریاد آزادی خواهی بر خاسته از درون آن، که با خون زیبا ترین فرزندان این آب و خاک در هم آمیخته ما را موظف نمی کند که پا بر روی تعصب های گروهی و مرز بندی های ایدئولوژیکی خود بگذاریم؟ با دور ریختن پیشداوری ها و مفاهیم و تزهائی که سال هاست در عالم انتزاع در ذهن خود ساخته ایم، گامی اساسی در راستای یک ائتلاف ملی بر داریم؟ پس کی؟ و در کدام هنگام زمان حداقل نشستن دور هم نیروهای اپوزیسیون فرا خواهد رسید؟
زمانی برای یک گفتگوی آغازین با نشستن رو در رو و تلاش برای نزدیک کردن نقطه نظرها جهت یافتن راه هائی برای یک اتحاد عمل که سال ها قبل باید صورت می گرفت. این است وظیفه بزرگی که امروز بر گردن تک تک ماست! ایحاد یک فضای سالم برای گفتگوی میهنی و یافتن راهی جهت شکل دهی یک تشکل گسترده از نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور برای یک مبارزه جدی و تاثیر گذار در حمایت از جنبش مهسا و نیرو های مبارز داخل ایران.
ما باید مسئولانه و پیگیر بر خورد کنیم و با عملکرد خود بر امید مردم بیفزائیم و یاری رسان و منعکس کننده توانمند صدای آن ها در جهان باشیم! هزار بار هم که شده خواهم گفت! خواهم نوشت! تا سرانجام از جائی پاسخی بشنوم.
1 Comment
دوست عزیز شما که آشکارا به نفع حامیان پادشاهی فعالیت می کنید و تاز زمانی که شما را شناختم تغیرات ۱۸۰ درجه ای فرموده اید، هزار ،هزاران بار هم که این انشای متوسط را بنویسید، به اندازه بال مگسی در واقعیت تفاوت های مهم و سرنشوت ساز در جامعه اپوزیسیون ایرانی تأثیر نخواهید داشت. اصلاً اینکه هزار بار می نویسید برای این است که جز این نصیحت کداخدا منشانه ی نخ نما چیزی برای ارائه ند ارید.