گذشت هر روز از تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران، تأثیر ویرانگر آنها بر اقتصاد ایران و محدودیت امکانات جمهوری اسلامی برای مقابله با آنها را آشکارتر می کند. وضعیت فعلی تهدیدهای بسیاری را در خود نهفته دارد. اما آیا فرصتی نیز هست؟
این وضعیت نشریه کار- آنلاین را بر آن داشت تا، در جستجوی راه حلهای ممکنه برای برونرفت مسالمت آمیز از بحران، باب گفتگو در این باره را با تعداد هر چه وسیعتری از صاحبنظران و فعالان سیاسی بگشاید. در زیر پاسخ آقای رضا جوشنی به پرسش های نشریه کار- آنلاین را می خوانید.
————————————–
۱- نظرتان در مورد تحریمها چیست، آیا با آنها موافق اید یا مخالف؟
مقدمتاً باید یاد آور شد که قابل پیش بینی بود که امتناع از توافق ژنو از جانب جمهوری اسلامی وفعل وانفعالات متعاقب آن در عرصه مساله هسته ای توسط رژیم، کشورهای غربی بویژه آمریکا را به تمهیدات جدیدتر وسختتری سوق خواهد داد. ادامه سیاست کم اعتنایی به منافع ملی در تنظیم رابطه با آمریکا و فدا کردن آن پای استمرار خصومت و سیاست تقابل باآن کشور، جامعه ما رابه چالش بزرگتری کشانده است.
از آنجا که تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا در ادامه قطعنامه اخیر سازمان ملل متحد عرصه های گسترده تری رادر برمیگیرد که ضرر وزیان آن ازجمله متوجه اقشار وطبقات کم توان و متوسط جامعه از نظر معیشتی واجتماعی است وچه بسا دامنه این ضرر وزیان شدت بیشتری هم بگیرد، نمی توان با آنها موافق بود. در عین حال اتخاذ آن دسته از سیاستهای شایبه برانگیز مبنی بر حمایت ضمنی از تحریمهای بطور مداوم در حال تشدید، توسط افراد سازمانها و یا نهادهایی که درمقابل جامعه ومردم احساس مسئولیت می کنند، نمی تواند سیاستی به صواب و عاقلانه باشد.
۲- فکر می کنید تحریمها این بار نتیجه مورد انتظار کشورهای اعمال کننده را به بار آورند؟
اگر انتظار کشورهای اعمال کننده تسلیم و به زانو در آوردن جمهوری اسلامی باشد فکر نمی کنم چنین حاصلی داشته باشد و اگر منظور آنان کشاندن رژیم پای میز مذاکره ای در سمت وسوی شفاف شدن برنامه هسته ای ایران باشد، تامین و تحقق چنین امری البته در شرایط استیصال رژیم ایران ناممکن نیست. در صورت اول شاید تشدیدی در تحریم ها صورت بگیرد، ولی راه حل نظامی نمی تواند محتمل باشد.
۳– یکی از دلایل اصلی موافقان تحریم این است که اگرچه تحریم بر مردم نیز فشار خواهد آورد، این را به عنوان هزینه باید پذیرفت. مهم این است که تحریم جمهوری اسلامی و به ویژه سپاه پاسداران را زیر فشار می گیرد. شما چه فکر می کنید؟
هزینه برای کدام فایده؟ آیا این هزینه هنگفت برای کسانی که در غم معیشت و نان اند و آنانی که دغدغه فضای باز و آزادیهای اجتماعی دارند، فایده ای خواهد داشت؟ تازه سپاه پاسداران که صرفاً یک سازمان سپاهی و انتظامی و نظامی نیست وگستره تحریم ها هم محدود به تجهیزات نظامی نیست. ( در باره تحریمهای تسلیحاتی صرف ضرور است که بحث جداگانه ای گشوده شود). تحریم ها هم اکنون حوزه گسترده ای از اقتصاد کشور را در نوردیده اند. با قبول این که حجم بالایی از اقتصاد کشور در دست سپاه است، این به اصطلاح “فشار وآسیب” عمده به سپاه، با واسطه یا بیواسطه تاکنون تاثیر سویی برای اقشار فوق الذکر داشته و هرچه زمان بیشتری بگذرد و یا تحریم شدت بیشتری یابد، اوضاع را برای آنان وخیمتر خواهد کرد.
۴- همچنین این استدلال را از مواقفان تحریم می شنویم که جنبش اعتراضی – مطالباتی جاری در جامعه (جنبش سبز) قادر خواهد بود از فشار وارده بر حاکمیت سود جوید و ابتکار عمل در عرصۀ سیاسی را به دست گیرد. شما چه فکر می کنید؟
چگونه چنین سودجویی در این فضای عدم برآمد آشکار جنبش سبز امکان پذیر است؟ علیرغم این که در مجموع سیاستهای جمهوری اسلامی زمینه ساز صدور قطعنامه های شورای امنیت و تحریم های مضاعف اخیر به حساب می آیند، در خوشبینانه ترین ارزیابی مردم گیج خواهند شد که آیا تقصیر بیشتر از جانب تحریم کنند گان است یا از جانب جمهوری اسلامی؟ چه بسا بخش قابل توجهی از مردم ما تحریمها را اززاویه “ستیز و دشمنی” آمریکا وغرب با ایران ببینند. رژیم جمهوری اسلامی هم صرفاً نظاره گر وقایع نیست. در بوق وکرنا می دمد و همه تبلیغات خود را متوجه گناه آمریکا و غرب می کند و وتوهمی را مدام دامن می زند که گویا دشمنی ذاتی جهان غرب است که انگیزه اصلی صدور قطعنامه ها و اعمال تحریمها است. بعید بنظر می رسد که جنبش سبز دراین گیرودار که دوره محدودیتها را طی می کند، توان افشاگریهای خنثی کننده داشته باشد و یا فرصتهایی از این بابت فراهم آید که از این او ضاع سودجویی نماید. قضیه پیچیده تر از آن است که جنبش سبز را یارای “سود جویی” از آن باشد.
۵- آیا در این “کشاکش هسته ای” شانس بردی برای جمهوری اسلامی می بینید؟
در این کشاکش طرف بازنده آشکارتر است تا طرف برنده. طرف بازنده اقشار و طبقات پیشگفته هستند. طرف برنده نه جمهوری اسلامی، بلکه کسانی هستند که دراین بلبشوی بزرگ از فرصت به اصطلاح مناسب سودجوییهای خود را دارند. این نکته برخی کشورهایی که به تحریم نمی پیوندند را نیز شامل می شود.
۶- ارزیابی تان از هدف برنامۀ هسته ای جمهوری اسلامی چیست: عزم جزم برای دفاع از “حق ملی” و کاربردهای صرفاً صلح آمیز یا برای دسترسی به سلاح اتمی یا تبدیل شدن به “قدرت هسته ای مجازی”، یا یک هدف ثالث؟
دفاع از حق ملی دراین مورد نمی تواند به واقعیت نزدیک باشد. البته این حکم که “دولتمردان مستبد هیچگاه منافع ملی کشورشان را منظور نمی دارند” درست نیست. حتی در باره جمهوری اسلامی هم نمی توان برای همه زمانها به یقین این حکم راداد، ولی در مورد مسئله برنامه هسته ای جمهوری اسلامی باید گوناگونی جوانب آن را لحاظ کرد؛ همان طوری که به یقین و ضرص قاطع نمی توان گفت که جمهوری اسلامی کاربردهای صرفاً صلح آمیز آن را مدنظر دارد. ولی آنچه واضح است این است که جمهوری اسلامی تاکنون توانسته روی مسئله برنامه هسته ای مانورهای زیادی بدهد و هنوز که هنوز است، اکثریت قابل توجهی از مردم کشور نسبت به برنامه رژیم در این رابطه چندان از سر مخالفت و اعتراض برنیامده اند و یا حتی با شک و تردید قابل توجهی به آن نمی نگرند.
۷- آیا وضع به طور اجتناب ناپذیری دارد به سمت افزایش تنشها و احتمالاً خشونت و درگیری کشیده می شود یا راه حل مسالمت آمیزی هست؟
از آنجا که جمهوری اسلامی سیاست نشنج زایی خود را کاهش نداده و بویژه به تحریکات خود در رابطه با مسئله اعراب واسراییل همچنان ادامه می دهد، شق کاهش تنش را نمی توان در چشم انداز نزدیک مشاهده کرد، مگر این که مسئولان جمهوری اسلامی، به ثقل ولی فقیه، مصلحت خود را در برخی کوتاه آمدن ها ببینند وبه طرقی به مذاکره رضایت دهند ویا با اکراه به آن تن دردهند. در آن صورت به میزان پایبندی جمهوری اسلامی به کوتاه آمدن ها ونیز به میزان کم و کیف توفیق و رضایت هر دو طرف از مذاکرات و اطمینان خاطر نسبی طرف آمریکا و اروپا از وضعیت، تنشهای موجود نیز کاهش پیدامی کنند. طبیعتاً در این صورت احتمال اعمال خشونت و درگیری هم به همان میزان کمتر خواهد شد. نمی توان این ارزیابی را که “حاکمیت متناظر با حل نسبی مشکل خود با آمریکا و تنظیم و حل نسبی رابطه با آن، الزاماً به سرکوب بیشتر جنبش روی خواهد آورد”، چندان وثیق دانست.