بیانیه ای که اخیرآ توسط فعالین جنبش سندیکایی و کارگری کشور با درخواست به رسمیت شناخته شدن حق تشکل و رعایت کنوانسیونهای ۸۷ و ۹۸ سازمان بین المللی کار از دولت و کارفرمایان تهیه و برای جمع آوری امضاء از کارگران و مزد بگیران ارسال شده بود، با استقبال گرم و حمایت گسترده کارگران و زحمتکشان و با اقبال عمومی مواجه گردید .
طبق گزارشات منتشرشده توسط فعالین دست اندر کار تهیه این بیاینه که کمیته مشترکی را برای پیگیری موضوع تشکل های مستقل و آزاد کارگری در ایران به وجود آورده اند، تاکنون بالغ بر ۴۵۰۰ نفر از شاغلین رشته های گوناگون بخشهای تولیدی و خدماتی با نهادن امضاء خویش در زیر این بیاینه از در خواستهای مطرح شده در این بیاینه حمایت کرده و انتظار می رود هزاران نفر دیگر نیز بتدریج آنرا امضاء کنند. با توجه به خطرات و تهدیداتی که بخصوص در ماههای اخیر در میهن استبداد زده ما متوجه امضاء کنندگان اینگونه بیاینه هاست، امضاء تعداد بسیار زیادی از کارگران و مزد بگیران در پای این بیاینه و حمایت از این اقدام کم سابقه و جسورانه فعالین تشکل ها و نهاد های کارگری مستقل، نشانه اهمیت تشکل های مستقل کارگری و نقشی که این تشکل ها می تواند در بهبود شرایط معیشتی و اجتماعی آنها بوجود آورند، در نزد کارگران و مزد بگیران است .
این استقبال همچنین نشان داد که تلاشهای توطئه آمیز و دسیسه چینی های تشکل حکومتی و اید لوژیک خانه کارگر بر علیه تشکل ها و فعالین مستقل کارگری و بر علیه کارگران و مزد بگیران علیرغم برخوردار بودن از حمایتهای بیدریغ حکومت، د ستگاههای امنیتی و کارفرمایان، نتوانسته است کارگران و مزد بگیران را گمراه و مانع تلاشهای آنها و نمایندگان مستقل و واقعی برای تشکیل سندیکاهها و تشکلهای مستقل و آزاد کارگری گردد .
مطرح بودن مسئله تشکل و مبارزه کارگران و مزد بگیران برای ایجاد تشکلهای مستقل و به رسمیت شناساندن حق فعالیت تشکلهای مستقل و آزاد کارگری در ایران البته امر تازه ای نیست. تا زمانی که تکلیف این مسئله در کشور ما روشن نشده باشد چنانچه تا کنون چنین بوده است این مسئله هم مطرح خواهد بود و هم پیکار کارگران و مزد بگیران به خاطر آن ادامه خواهد یافت .
از۸۰ سال پیش تاکنون خواست تشکل و آزادی فعالیت های اتحاد یه ای و سندیکایی، مرکزی ترین مطالبه جنبش مزد بگیران ایران و مهم ترین عرصه پیکار و کشاکش (و گاهآ خونین) میان کارگران و مزد بگیران از یک طرف و کارفرمایان و دولتها از یک طرف دیگر بوده است.
فضای آزاد و نیمه آزاد در مقاطع تاریخی مختلف همواره دوره شکل گیری، گسترش و شکوفایی تشکل های غیر دولتی و مستقل کارگری در ایران و فضای اختناق، دوره رکود اتحادیه ها و سندیکاهای غیر دولتی و مستقل بوده است .
به دلیل اهمیت و نقشی که تشکل های کارگری در ثمر بخش نمودن اعتصابات و اعتراضات کارگری و در بهبود شرایط معیشتی و اجتماعی کارگران و مزد بگیران دارند و همچنین به جهت حساسیت کارفرمایان و دولتهای حامی آنها نسبت به این مسئله، سخترین پیکار ها و سرکوب ها نیز به این خاطر تاکنون صورت گرفته و ادامه یافته اند .
یکی از وجوه با اهمیت حرکت اخیر فعالان سندیکایی و کارگری داخل کشور که به راستی باید سرمشق احزاب و سازمانهای چپ قرار گیرد پیام وحدت گرایانه و طرد تفرقه و فرقه گرایی است. این فعالین با آگاهی از اجماع و اتفاق آرای موجود در میان کارگران، فعالین و سازمانهای کارگری پیرامون موضوع های معینی مثل تشکل مستقل و مخالفت باحذف قوانین حمایتی و حقوق کار، کوشش نموده اند با توجه به وضعیت معیشتی و اجتماعی دشوار کارگران و مزد بگیران و نیازی که به وحدت و همکاری برای د گرگون کردن این وضعیت اسفبار وجود دارد، مسئولانه با همکاری به این نیاز پاسخ دهند، کاری که احزاب و سازمانهای چپ متاسفانه تاکنون با وجود زمینه های همکاری، موفق به آن نشده و حتی عده ای از آنها انچنان گرفتار فرقه گرایی شده اند که امضاء برخی از فعالین کارگری را از فراخوان های عمومی که برای حمایت از اعتراضات کارگری صادر شده اند، به دلیل اختلاف سیاسی و انحصار طلبی، سانسور و حذف می کنند .
علیرغم سرکوب شدید و مداوم سندیکاها و اتحادیه های غیردولتی و مستقل و پیگیرد و مجازات فعالین آنها نه تنها کارگران و فعالین کارگری از مبارزه برای بدست آوردن حقوق سند یکایی خویش خسته و ناامید نشده اند بلکه در هر دوره ای نتیجه کار ثمر بخش آنها آنچنان چشم گیر بوده است که باعث تقویت روحیه آنها و تعجب سرکوب گران گردیده است .نتیجه آنکه سرکوب گرچه ضایعات زیادی برجنبش و مبارزان آن وارد نموده اما نتونسته است به اهداف خود دست یابد .
در دوران رضاشاه سرکوب خشن سازمانهای سیاسی و سندیکایی که هنوز هم تعدادشان قلیل و هم تجربه شان اندک بود، نتوانست مانع رشد بیسابقه این تشکل ها و باز تولید و احیای آنها در برآمد تاریخی شهریور ۲۰ گردد. حزب توده ایران و شورای متحده مرکزی که هر دوی آنها نقش بی بدیلی در آن دوران و در حیات سیاسی و اجتماعی ایران و در بهبود شرایط زندگی زحمتکشان داشته اند، نمونه ای از ناکار آمد بودن سرکوب جنبش کارگری و رشد کمی وکیفی آن در آن مقطع تاریخی است .
بازگشت مجدد دیکتاتوری به قدرت بلامنازع و تسلط آن بر جامعه که با سرکوب خشن سازمانهای کارگری همراه بود، علیرغم صدمات فراوانی که برجنبش سندیکایی و کارگری وارد ساخت، نیز نتوانست مانع رشد و تعالی جنبش کارگری گرد د. و ما دید یم که در جریان انقلاب بهمن ۵۷ طبقه کارگر با قدرتی به مراتب بیشتر از شهریور ۲۰ وارد کارزار شد و هزاران شورا، سندیکا و اتحاد یه نیرومند کارگری در سراسر کشور در مدتی کمتر از یکسال سر بر آوردند. سرکوب خونین شوراها، سند یکاها، اتحاد یه ها و احزاب کارگری و دموکراتیک در دهه ۶۰ که در تاریخ معاصر ایران چنین سرکوبی بی سابقه است، نیز نتوانست کارگران و مزد بگیران را وادار به دست برداشتن از مبارزه کند .
باز شدن نسبی فضای سیاسی در جامعه پس از دوم خرداد، بار دیگر شرایط را برای فعالیت علنی سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری تا حدودی هموار کرد. افزایش اعتراضات و اعتصابات کارگری در این دوره بار دیگر نشان داد که حتی کشتار بیسابقه فعالین جنبش کارگری و قلع و قم بی رحمانه و بیسابقه احزاب و سازمانهای کارگری نتوانست کارگران حق طلب را از مبارزه برای حقوق سندیکایی خود که حق تشکل، جایگاه برجسته ای در این مبارزه داشت باز دارد .
اینکه کارگران علیرغم وضعیت بسیار بد معیشتی و اجتماعی خود همچنان حق تشکل و مبارزه برای فعالیت آزاد و قانونی تشکل های کارگری را محور اصلی مبارزات خود قرار داده اند و اینکه کارفرمایان، مقامات دولتی و خانه کارگر همچنان علیرغم پذیرش ظاهری کنوانسیونهای ۸۷ و ۹۸ سازمان بین المللی کار حاضر به پذیرش و رعایت حقوق سند یکایی کارگران نمی شوند، گویای آن است که پیکار اصلی میان کارگران و کارفرمایان، دولت و خانه کارگر همچنان بر سر حق تشکل است .
آمدن نمایندگان سازمان بین المللی کار به ایران برای بررسی وضعیت تشکل و چگونگی رعایت کنوانسیون های ۸۷ و ۹۸ به درستی مورد استقبال فعالین مستقل سند یکایی قرار گرفت و آنها تلاش نمودند که با استفاده از حضور این نمایندگان در ایران به دولت ایران و کارفرمایان برای رعایت حقوق سندیکایی کارگران فشار آورند .
نمایندگان سازمان بین المللی کار نیز در ابتدا به درستی شوراهای اسلامی و خانه کارگر را تشکل هایی مغایر با کنوانسیونهای این سازمان اعلام کرده و قانون شوراهای اسلامی کار و بخشی از قانون کار را که مربوط به تشکل های کارگری است مغایر کنوانسیونهای مذکور تشخیص داده و خواهان اصلاح آنها گردیدند .
اما متاسفانه در آخرین اظهارات خود و بر خلاف نص صریح کنوانسیونهای ۸۷ و ۹۸ عملآ به شکلی خانه کارگر را به عنوان یکی از اشکال تشکل کارگری تائید نموده اند. آنها با این اقدام خود مخالفت فعالین تشکلهای مستقل را که انتظار نظارت از نمایندگان سازمان بین المللی کار داشتند، برانگیخت. متاسفانه این برخورد و این شناسایی نوعی مشروعیت به خانه کارگر بخشید که پیامدهای آن آمدن نمایندگانی از طرف فدراسیون سند یکای جهانی، اتحادیه های آزاد کارگری و نمایندگان اتحادیه های عراق به ایران گردید. به همین دلیل این فعالین با تشکیل کمیته پیگیری، صدور بیاینه و گرد آوری امضاء به مخالفت با آن پرداختند. به هر حال کارگران و فعالین کارگری علیرغم همه موانع و مشکلات بدون تردید خواهند توانست تشکل های آزاد، مستقل و مطلوب خویش را بوجود بیاورند و این بار هیچ مانعی حتی حمایت بناحق نهادهای بین المللی از تشکلهای دولتی نیز نخواهد توانست آنها را از این هدف تاریخی خود باز دارد .
امید این است که این سازمانها با مشاهده اعتراضات کارگری و با جبران خطای خود به جای حمایت از نهادها و قوانین غیر دموکراتیک به حمایت از نهاد ها و تلاشهای فعالین مستقل سندیکایی در ایران بپردازند .