در پنجاه سالگی جنبش فدائیان، جا دارد به پاسداشت رزمندگان سیاهکل و جانباختگان سازمان، یاد و آرمان آن پویندگان راه آزادی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم را گرامی بداریم.
تقویم نشان می دهد تا ۱۹بهمن، حماسه سیاهکل و پنجاە سالگی تولد جنبش فدائی، چند روزی باقی نمانده است، حماسه ای که جنبش فداییان محصول آن بوده که در تاریخ مدرن سیاسی ایران رویدادی اثرگذار به شمار می آید، این جنبش علیرغم تغییر شیوه مبارزه، هنوز هم قابلیت ارزیابی دارد.
جنبش فداییان در آن سالهای سرد و سکوت، ارکان دیکتاتوری پهلوی وابسته به امپریالیسم آمریکا را به لرزه درآورد، و دوران نوینی از مبارزە علیە دیکتاتوری را گشود و سازمانی را بنا نهد که بزرگ ترین و موثرترین مخالف دیکتاتوری پهلوی به حساب می آمد. شیوه مبارزه جنبش فدائیان همچنین فصل نوین گفتمان انقلابی را در پهنه سیاست ایران آن روزگار را رونمایی کرد و موجد سازمان پرافتخار چریکهای فدائی گشت و نیز مبدأ جنبش فدائیان شد، جنبشی که از بدو شکل گیری تا امروز فراز و نشیبی را پشت سرگذاشته و در آن دستخوش پوست اندازی شده و تا آنجا فرامی روید که امروز هم در جایگاه شایسته قرار می گیرد.
حکم تاریخ گواه آن است که پس زمینه و عامل شکل گیری جنبش فدائیان، چیزی نبود، جز اینکه با کودتای انگلیسی – آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرکوب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ارکان سلطنت پهلوی تضمین می یابد، سلطنتی که بقا خود را به مداخله حمایتگرایانه دول غربی گره زده بود تا اعلام کند ایران جزیره ثبات و آرامش است. مشی مبارزاتی جنبش فداییان در آن روزگاران، در وهله نخست و بیش از هرچیز آن را پاسخ یک نسل به سیاست سرکوب و حکمرانی دیکتاتوری پهلوی معرفی می کرد. بدین خاطر، جنبش فدائیان، نقش محوری خود را در غلبه بر جوّ ناامیدی تعریف نمود. این جنبش همچنین کوششی برای بازیابی وجهه چپ مارکسیستی در جامعه ایران بود؛ که وجهه اش به خاطر کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲و عدم تحرک یا پاسفیسم حزب توده تا حدود بسیار زیادی ضربه خورده بود.
بارزترین خصلت جنبش فدائیان، شجاعت و از خودگذشتگی آنها در راه آرمان مردمی، شکستن سد ناامیدی سیاسی و برهم زدن جزیره آرامش دیکتاتوری محمدرضا پهلوی بود تا مردم یا خلق بدانند که ایران تحت زعامت دیکتاتور چندان هم آرام نیست و قدرت شاه نیز آن طور که خود و اطرافیانش ادعا می کردند، مطلق نیست و ، جزیره ثبات و آرامش بودن ایران نیز قصه ای بیش نیست.
بهرحال ۵۰ سال از عمر جنبش فدائیان گذشت. باوجود اینکه جنبش فدائیان در روند فعالیت خود پوست اندازی کرد، ولی هنوز هم نقد شیوه مبارزه جنبش فدائیان جایگاه ارزشمند خود را حفظ کرده است. در زمینه نقد و ارزیابی تاکتیک و شیوه مبارزه جنبش فدائیان نقطه نظرات بسیارند. برخی می پندارند که سیاهکل و جنبش برآمد آن ناکام ماند، برخی باوجود باور به ناکامی آن، معتقدند که این جنبش شکست به بار نیاورد، بلکه زمینه ای فراهم ساخت که در آن چریکهای فدائی موفق به تشکیل سازمانی شوند که با روحیه ضد دیکتاتوری بر حرکت انقلابی منجر به سقوط محمدرضا پهلوی در ۱۳۵۷ تأثیر گذارد. جنبش فداییان قطعا در طول نیم قرن مبارزه و افت و خیز های فراوان، اشتباهات زیادی هم داشته است؛ پرداختن به اشتباهات آن کاری است که بایستی با احساس مسؤلیت انجام پذیرد و ضمنا بدون حب و بعض و از منظر نقد جهت انتقال تجربه به نسلهایی که خواهان شناخت دقیق جنبش فداییان هستند؛ امروز علیرغم اثرات مثبت این جنبش، ناتوانی آن را در همراه کردن توده ها با خود بزرگترین ضعف آن شناخته می شود. گرچه اختناق محمدرضا شاه از یکسو راه برهرگونه مبارزه مسالمت آمیز سد کرده بود، لیکن از سوی دیگر اراده گرایی حاکم بر جنبش فدائیان که با تشدید خشونت رژیم مواجه شده بود نیز در تحقق آزادی و رهایی خلق ناکام ماند.
در نقد جنبش فدائیان از وجه مبارزه مسلحانه؛ باید اذعان داشت که شیوهاى تحمیلى و زیانبار بود و موجب تشدید اختناق دولتی شد. این جنبش در تحلیل نهایی نتوانست آن طور که خود ادعا می کرد، خلق را در یک انقلاب ظفرنمون رهبری کند و پایه های جامعه و طرحی نوین را در ایران پی ریزی کند.
اصول و آموزه ها دلالت برآن دارند که هر سند و هر موضع سیاسی در حالی نسبت به مبارزه مسلحانه، به مثابه شیوه مبارزه ای تحمیلی و البته بخشا زیانبار اتفاق نظر دارند، اما در این نکته نیز اشتراک نظر دارند که جنبش فدائیان تاریخ زنده ی جنبش زحمتکشان و عدالت جویان مردم ایران است.
بهرحال جنبش فداییان با همه کاستی ها و هرچه که بود در روند فعالیت خود یک نیروی عظیم مترقی و مدرن ایجاد کرد که امروز در سنگر دموکراسی و سکولاریسم و دفاع از جامعه مدرن حرف های بسیار برای گفتن دارد.
مهرزاد وطن آبادی