از هر چهار زن، سه نفر در دوران زندگی، خشونت خانگی را تجربه میکنند و این بیش از مجموعه مبتلا شدن به سرطان پستان، سرطان رحم و سرطان ریه است. خشونت و آزار زنان در محیط خانه، پدیده ای است که بصورت اقتصادی و مالی، خشونت فیزیکی، جنسی و ناموسی، روانی و کلامی، ممانعت از رشد اجتماعی و خشونت حقوقی بر زنان اعمال میشود .
خشونت اقتصادی و مالی
خیلی ها فکر میکنند که خشونت خانگی فقط مربوط به ضرب و شتم فیزیکی است، در صورتیکه ۹۹ در صد خشونت خانگی خشونت مالی و اقتصادی است. یکی از مهمترین عواملی که قربانی، آزارگر را ترک نمیکند، وابستگی اقتصادی است. آزار جسمی، کبودی و جراحت باقی میگذارد ولی آزار اقتصادی و مالی، اسلحه نامرئی است که در دست آزارگر و قربانی در دام آن گرفتار است. آزارگر اجازه کار و یا اجازه دسترسی به حساب بانکی را به قربانی نمیدهد. قربانی خرجی میگیرد و باید دقیقا به آزارگر حساب پس بدهد. قربانیان خشونت مالی از لحاظ اقتصادی وابسته به آزارگر هستند و جدا شدن از این رابطه برای قربانی بسیار دشوار است. اکثرا قربانیان نمیدانند که مورد خشونت خانگی قرار گرفته اند و تنها ۱۰ در صد زنانی که مورد آزار خشونت اقتصادی قرار میگیرند آزارگر خود را ترک میکنند.
خشونت فیزیکی
خشونت فیزیکی شامل زندانی کردن، عدم مواظبت در دوران بیماری و یا ضرب و شتم است . در این نوع خشونت تنها زمانی که علائم کبودی و یا شکستگی روی بدن ظاهر شود قربانی میتواند به مراجع قانونی شکایت کند و عملا مراجع قانونی تنها به نصیحت کردن وسفارش به تمکین، اکتفا میکنند.
خشونت های جنسی و ناموسی
شک و بدبینی، اجبار به روابط جنسی ناخواسته ، مجبور کردن به سقط جنین و یا حاملگی نا خواسته
خشونت روانی و کلامی
استفاده از کلمات رکیک، توهین و بد اخلاقی، قهر و صحبت نکردن، رفتار تحکم آمیز، از بین بردن اعتماد به نفس و ایجاد احساس گناه و خجل کردن.
خشونت حقوقی و ممانعت از رشد اجتماعی
امتناع از طلاق، جلوگیری از نگهداری و یا دیدن فرزندان در زمان متارکه، ممانعت از اشتغال، ممانعت از ادامه تحصیل و ایجاد محدودیت در ارتباط با فامیل، دوستان و روابط اجتماعی، ممانعت از سفر کردن
شایعه یا حقیقت
شایعه: تنها در صد خیلی کمی از زنان خشونت خانگی را تجربه میکنند
حقیقت : در امریکا از هر چهار زن ، سه نفر خشونت خانگی را تجربه کرده اند ولی اکثرا گزارش نمیدهند . خشونت خانگی ، ارتکاب جنایتی است که مخفی مانده است.
شایعه : زنان آزار دیده مشکل روانی دارند.
حقیقت : زنان قربانی گاهی برای نجات خود عکس العمل هائی را نشان میدهند که به اشتباه ، بیماری روانی تشخیص داده میشود.
شایعه : زنان قربانی خشونت، از تحصیلات پائینی برخوردار هستند و اکثر شغلی ندارند .
حقیقت : زنان قربانی از بین بیسوادان تا دارای درجه دکترا وجود دارند .
شایعه : مشروبات الکلی باعث خشونت خانگی میشود .
حقیقت : خشونت یک عمل رفتاری است و برای قربانی راحت تر است که مقصر را مست بودن آزار گر به حساب بیاورد. مردان آزارگر اکثر مشروب الکلی مینوشند تا اضطراب خود را کم کنند.
شایعه : آزارگر عاشق قربانی نیست.
حقیقت : در زمان عادی آزارگر مردی احساسی، دوست داشتنی و با محبتی است. مراحل، عشق، آزار و ماه عسل همواره تکرار میشود.
شایعه: زنان قربانی میتوانند آزارگر را ترک کنند.
حقیقت : زنان قربانی از لحاظ روانی نمیتوانند آزارگر خود را ترک کنند که در صفحات بعد توضیح بیشتری خواهم داد که تنها از هر ۴ قربانی فقط یک نفر در امریکا آزارگر خود را ترک میکند.
خصوصیات زنان قربانی
اعتماد به نفس پائین – خودشان را خیلی دست کم میگیرند و برای انجام هر کاری در شک و تردید هستند.
اعتقاد به حفظ خانواده به هر قیمت – به صورت سنتی فکر میکنند که جایگاه زن در خانه، شستشو، نظافت وپخت و پز است.
خود را مسئول رفتار آزارگر میداند.
احساس گناه میکنند و منکر وحشت، ترس و احساس عصبانیت درونی خود هستند.
عکس العمل های استرسی دارند – همیشه در حالت ترس و استرس بسر می برند و مواظب هستند که حرکتی نکنند که باعث خشم آزارگر شود.
برای جلوگیری از خشونت از روابط جنسی استفاده میکنند.
اعتقاد دارند که کسی نمیتواند به آنها کمکی بکند. خشونت همسر را دلیل بر مشکلات روانی میداند.
خصوصیات مردانی که آزارگر هستند
دارای اعتماد بنفس پائینی هستند.
بصورت سنتی اعتقاد دارند که جنس مذکر جنس برتری است.
دیگران را برای اعمال خود مقصر میدانند.
حسود هستند – برای اینکه آزارگر احساس امنیت کند بیش از اندازه در زندگی زن دخالت میکند و گاهی حتی او را به سر کارش میرساند.
استرس زیاد دارند و یکی از دلایل نوشیدن مشروبات الکلی استرس است.
آزارگر ها اکثر در محیط خانواده گی، خشونت را تجربه کرده اند.
تئوری روانشناسی – درماندگی آموخته شده یا رفتار منفعلانه
آیا زنان قربانی یاد کرفته اند که مردان جنس برتر و قوی تری هستند و زنان در مقابل مردان از قدرت کمتری بر خوردار هستند؟ محققین بوسیله آزمایش های تجربی در حیوانات و بعد ها با انسان سعی کردند بفهمند که در چه شرایطی انسانها سعی میکنند که اتفاقات زندگی خود را کنترل کنند تا به این طریق به احساس و تجربیات شان شکل بدهند .
اکثر گیاهان و جانوران کنترل خیلی کمی در شکل زندگیشان دارند. برای مثال اگر گیاهی را کنار پنجره بگذارید رو به نور خورشید رشد میکند و این عکس العمل انتخابی و کنترل شده نیست. ولی حرکت و رفتار انسان انتخابی است و قابل تغییر و یا اصلاح است که بستگی به نتیجه آن دارد. آگر تجربه ارگانیک انسان، نتیجه دلخواه و مثبتی داشته باشد، او آن حرکت را تکرار خواهد کرد و احساس میکند که کنترل شرایط را دارد ولی اگر نتیجه آن خلاف انتظار او باشد، دیگر آن عمل را تکرار نخواهد کرد. انسان برای کنترل شرایط اطراف خود تصمیم میگیرد که چه کاری را انجام دهد و چه کاری را انجام ندهد. با این روش یاد میگیریم که بعضی از شرایط در کنترل اوست و بعضی از شرایط در کنترل او نیست. در تجربه های آزمایشگاهی ثابت شده که وقتی انسان در اثر تجربه می بیند که بعضی از شرایط را نمیتواند تغییر بدهد و یا در کنترل او نیست دیگر انگیزه تجربه دوباره را از دست میدهد، حتی اگر بعدها شرایطی بوجود آید که او بتواند آن وضع را کنترل کند، باز او از تکرار تجربه کردن وحشت دارد.
در تحقیق با سگ، یک سگ را در قفس قرار دادند و به سگ بصورت متناوب با درجه های محتلف شوک الکتریکی وارد کردند. در ابتدا سک سعی کرد که از شوک الکتریکی فرار کند اما سگ خیلی سریع یاد گرفت که هر عکس العملی انجام دهد نمیتواند از شوک الکتریکی فرار کند. در نتیجه دیگر تلاشی برای فرار از شکوک الکتریکی انجام نداد و تسلیم شوک های الکتریکی شد. بعد محققین فقط یک طرف قفس را شوک الکتریکی دادند و سک میتوانست برای فرار از شوک الکتریکی به طرف دیگر قفس برود ولی سگ خیلی منفعل برخورد کرد. محققین مجبور شدند که سگ را با زور به طرف دیگر قفس بکشند تا از شوک الکتریکی در امان بماند. چندین بار محققین مجبور شدند که این عمل را تکرار کنند تا کم کم سگ یاد گرفت که برای فرار از شوک الکتریکی میتواند به طرف دیگر قفس برود.
همین تجربه با گربه، موش، ماهی، پرنده و انسان انجام شد. بعضی از گونه ها خیلی سریع درمانده و منفعل شدند و بعضی از گونه ها بعد از چندین تجربه منفعل شدند.
قربانی تا مدت ها با تغییر لباس، مو و یا تهیه غذای مطلوب و حتی با سکوت فکر میکند میتواند جلوی تنش را بگیرد. زمانی که هر تجربه و کوششی به شکست انجامید قربانی دیگر تلاشی برای تغییر وضع موجود انجام نمیدهد.
زمانی که به این باور برسیم که هیچ کنترلی در مورد برخورد های آزارگر نداریم به اتفاقاتی که برایمان می افتد تن میدهیم. بعد ها خیلی مشکل است که بتوانیم باور کنیم که میشود تغییری در وضع موجود بوجود بیاوریم. به این دلیل است که زنان قربانی آزارگر خود را ترک نمیکنند. زمانی که زنی درماندگی و ناچاری را تجربه کرد زندگی منفعل برای او شکل واقعی پیدا میکند و سعی برای نجات خود نمیکند. فکر میکند که کاری نمیتواند انجام دهد. این انفعال گاهی آنقدر لطمه میزند که شخص دست به خودکشی میزند. عکس العمل زنان قربانی مانند عکس العمل سگ و موش آزمایشگاهی است که دیگر تلاشی برای فرار از شوک الکتریکی از خود نشان نمیدادند. تکرار آزار زن، مانند تکرار شوک الکتریکی به سگ، باعث میشود که انگیزه فرار را از بین ببرد. قربانی میگوید هر کاری که میکنم باز او عصبانی میشود و هیچ نوع کنترل و تاثیری روی شرایط نمی تواند بگذارد. گاهی فکر میکند که انسان احمقی است که نمیتواند شرایط را تغییر بدهد و این مسئله باعث اضطراب ،سرخوردگی و افسردگی قربانی میشود.
بدون شک احساس ناتوانی از کنترل شرایط موجود، منجر به رفتار خشونت آمیز میشود. زنان بصورت اتوماتیک خودشان را ضعیف تر از مرد می پندارند. زمانی که دختر بچه کوچکی در خانه پدر هستند در مقابل برادر همیشه نفر دوم هستند. در زمان ازدواج در بیشتر جوامع حقوق زن و مرد یک اندازه نیست و زن از حقوق کمتری برخوردار است. در خیلی از جوامع شوهر اگر به همسرش تجاوز کند مقصر شناخته نخواهد شد. از آنجا که اکثرا حقوق مرد از زن بیشتر است، تصور برتر بودن را به مرد میدهد. اکثر مردان از لحاظ جثه و قد از زنان قوی تر و بلندتر هستند. وضعیت فرهنگی، قوانین ازدواج، وضعیت اقتصادی و قدرت بدنی تمام این شرایط به زن این باور را میدهد که نمیتوانند کنترلی در شرایط موجود داشته باشند.
تاثیرات یادگیری درماندگی
یکی از تاثیرات یادگیری درماندگی افسردگی است. زنانی که در خشونت خانگی بسر میبرند همیشه در ترس و اضطراب بسر میبرند. ای شرایط باعث میشود که ناخود آگاه دست به اسلحه ببرند و آزارگر خود را به قتل برسانند. با زنی که قربانی خشونت خانگی بود مصاحبه کردند و زن گفت که هیچوقت از مرگ نهراسیده و هیچوقت هم فکر نمی کرده که به قتل برسد. و زنان قربانی که همسرانشان را به قتل رسانند، اظهار داشتند که اصلا فکر نمیکردند که شلیک چند گلوله باعث مرگ همسرشان شود. فکر میکردند که بعد از زمانی همسرشان بهبود پیدا خواهد کرد. خیلی از مردان آزارگر هم تعجب میکردند که می فهمیدند که باعث درد و آزار همسرشان شده اند. فکر میکردند که همدیگر را آزار نمیدهند. از آنجائیکه تعداد زنان قربانی روز به روز افزایش پیدا میکند، درجه خشونت هم افزایش پیدا میکند و در نتیجه افراد بیشتری به قتل میرسند و یا به قتل میرسانند.
جلوگیری از احساس انفعال و درماندگی
با مراجعه به آزمایش با سگ متوجه میشویم که سگ، تنها زمانی که بصورت مداوم به محل امن کشانده میشود، یاد میگیرد که برای فرار از شوک الکتریکی به طرف دیگر قفس برود. در مورد انسانها هم همانطور عمل میکند. باید با متقاعد کردن و صحبت کردن با قربانی او را به خانه های امن برد و برای تغییر شکل رفتاری، آموزش داد.