طبق اخبار منتشرە در خبرگزاری ها، دولت چین روز چهارشنبه، یعنی دیروز، از ایجاد یک دولت موقت تازه در کابل از سوی طالبان و پایان “سه هفته هرج و مرج” در افغانستان استقبال کرد و قول یک کمک فوری ۳۱ میلیون دلاری را بە این کشور داده است. این در حالیست کە نیروهای ترقیخواە، مدافع حقوق زنان، اقلیتها و نیز کوشندگان حقوق بشر از چگونگی روندهای موجود در جامعە افغانستان بشدت نگران اند و توان خود را علیە طالبان در جهت تحمیل خواستەهای خود بر آن متمرکز کردەاند.
در بحبوحە این حوادث، چین بنابر استراتژی خاص خود کە بر منافع صرف اقتصاد متمرکز است، بنا را بر آن دارد کە در امور داخلی دیگر کشورها دخالت نکند و با بە رسمیت شناختن حق حاکمیت دولتها، مسائل و مشکلات آنها را درونی ارزیابی کردە و بە همین دلیل هیچگونە موضعگیری سیاسی و حقوق بشری در هنگامە سرکوبها نداشتەباشد.
اما نوع کنش سیاسی چینی ها در قبال رویدادهای افغانستان، مشخصا بە چند موضوع دیگر هم برمی گردد. دولت چین روابط خوبی با پاکستان دارد و از همین منظر تلاش می کند مواضع خود را با مواضع این کشور در قبال افغانستان هماهنگ کند. از طرف دیگر چین هم اکنون اجارە بلند مدت معدن بزرگ مس عینک در افغانستان را دارد و سهمی هم در توسعە ذخایر نفت و مواد معدنی این کشور. همچنین پروژە یک تریلیون دلاری موسوم بە کریدور چین ـ پاکستان را در دست اجراء دارد کە بە نظر چینی ها می تواند نقش شایانی در توسعە افغانستان ایفاء کند، و این علاوە بر مورد ترس چین از همکاری احتمالی طالبان با یغورهای مسلمان در چین کە می تواند برای دومین اقتصاد بزرگ جهان دردسرهای بزرگی ایفاء کند.
چین در غیاب آمریکا فرصت را غنیمت شمردە و با تمرکز بر فعال کردن پروژەهای اقتصادی، از کنار حوادث امروز افغانستان می گذرد و نشان می دهد کە از موضع صرف ملی و اقتصادی و البتە بر مبنای بینشی اقتدارگرایانە بە حوادث این کشور می نگرد. موضعی کە بشدت بر ادعای کمونیستی چین تاثیر منفی خواهدگذاشت و تصویر نامناسبی از آن ارائە می دهد. چینی ها فراموش کردەاند کە هم عدم موضع گیری، خود نوعی موضع گیریست و هم استقبال آنها از تشکیل دولت موقت طالبان و اهدای کمک ٣١ میلیون دلاری باز بنوعی دخالت در امور داخلی افغانستان، اما این بار بە نفع طالبها و بە ضرر مردم. پس ایدە عدم دخالت، در جهان درهم تنیدە کنونی ما نوعی توهم است و در عمل بە نفع نیروهای ارتجاعی. چینی ها باید بدانند کە درست بعلت ادعای کمونیستی خود، بیشتر از هر نگرش سیاسی ـ فکری دیگر در قبال سرنوشت جوامع دیگر مسئولیت دارند، هر چند نە الزاما در معنای دخالت نظامی آن.
با این عمل، متاسفانە نگرش اقتدارگرایانە چینی ها از کمونیسم کە ریشە در دسپوتیسم شرقی دارد و نە در دمکراتیسم بورژوائی، بمثابە ضربە دیگریست بە این ایدە رهائی بخش.