شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۵۹

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۵۹

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: "گوی" و "میدان"
پیشرفت علم و تکنولوژی و نوآوری‌های این عرصه و گسترش و همه‌گیری فضای مجازی، امکان بی‌بدیلی را برای نور انداختن بر تاریکخانه اشباح و برملا کردن دروغ و نیرنگ‌های پشت...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بردیا سیاوش
نویسنده: بردیا سیاوش
اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات
ریسکی که حکومت انجام داد و فکر می‌کرد که با اتخاذ این روش می‌تواند هم‌ مشارکت را بالا ببرد و هم یک جناح اصول‌گرای میانه را بار دیگر بر راس...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!
ای کاش رسالت پروژه‌ی میرباقری‌هراسی، مقدمه‌ی ضدحمله به آن بود. اما نیست و عملاً ترمزی‌ست در برابر پیشرفت و دعوت به آهسته بیا و آهسته برو که گربه شاخت نزند.
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!
کاش می‌شد دوباره مثل آن روزها به یاد مردم بیفتیم و به آن‌ها سر بزنیم و مثل آن روزها صمیمانه پای درد دلشان بنشینیم و ببینیم که چه دل خونی...
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
مشخصات حکومت- قانون
اگر قوانین را تنها وسیله‌ای برای برقراری نظم در جامعه فرض کنیم،حاكمیت قانون به مفهوم برقراری نظم و انضباط اجتماعی خواهد. در این روی‌کرد قانون تنظیم‌کنندۀ روابط حاکمیت و شهروندان...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
تایتانیک
چیستی و سرشت فلسفی قصه‌ی تایتانیک امری فراتر از عاشقانه‌های آن است. جوهره‌ی فلسفی فیلم‌نامه، داستانِ شکستِ پنداره‌ی لگام زدن بر انگاره‌های فردی‌ست ...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان
آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و...
۲ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی

کدام بستر، دین یا مدرنیته‌؟

اندیشه‌ اسلامی، اگر در پی پیشبرد حضور خود باشد، و اگر در این فکر است که‌ این حضور، عموم مردم را به‌ بهروزی رهنمون شود، بناچار باید مدرنیته‌ را به‌ عنوان بستر عمومی کار و حضور خود پذیرا شود.

جهان در تب و تاب ضرورت تغییر و تحولات اساسی می سوزد. نیاز به‌ این تغییرات تقریبا در همه‌ جا احساس می شود. جهان مدرن سرمایه‌داری غرب بر اثر بحران اقتصادی و ماندگاری مزمن آن به‌ بازنگری در شیوه‌های مدیریت اقتصاد نیاز دارد، بازنگری ای که‌ چنین می نماید که‌ بازی سنتی و کلاسیکی میان اقتصاد کینزی و اقتصاد نئولیبرالیستی نمی تواند به‌ مانند سابق چرخ این اقتصاد سالخورده‌ را به‌ مانند سابق به‌ حرکت درآورد.

در کشورهای دیکتاتورزده‌ که‌ یا به‌ تازگی از بند دسپوتیسم آزاد شده‌اند و یا در تب و تاب ضرورت این آزادگی هستند، بویژه‌ در کشورهای با فرهنگ اسلامی، روند دشوار دمکراتیزه‌ کردن در جریان است که‌ اساس این روند نیز همانا چگونگی بازخوانی و یا بازتعریف میان سنت و مدرنیته‌ است. امری که‌ بناچار بنوعی از دالان دشوار مناقشات سیاسی و قدرت خواهد گذشت، و البته‌ با ضرورت بنیادی تری که‌ همانا امر خود انطباق ـ گی فرهنگ اسلامی با پارامترهای جهان مدرن و مدرنیته‌ می باشد.

اگر به‌ مدل فرهنگ غرب توجه‌ کنیم، می بینیم که‌ این خود انطباق ـ گی دین از درون چند مسیر گذشته‌ است:

۱ـ انقلاب عملی ـ صنعتی که‌ پایه‌های مادی این جوامع را متحول کرد،

۲ـ انقلاب فرهنگی، که‌ در جریان آن مدلهای قدیمی خوانش بشر و جوامع تغییر پیدا کردند، بویژه‌ فلسفه‌ با فاصله‌ گرفتن قطعی خود از تئولوژی و اعلام استقلال خود به‌ عنوان یک زمینه‌ مستقل اندیشه‌، این فرصت را به‌ بشر داد که‌ بر خرد خود اتکا کند، و به‌ این ترتیب با پایه‌ ریزی جرات اندیشیدن و نقد، شوری بنیادی در روندهای فرهنگی بنیان نهد،

۳ـ و سرانجام رفرم در نگرش های مسلط دینی که‌ دیگر دین را نه‌ بستر اصلی گذر تحولات و ساختارها، بلکه‌ به‌ عنوان تنها یکی از پارامترها و آن هم پارامتری تابع تعبیر کردند.

چنین به‌ نظر می رسد که‌ در جوامع در حال توسعه‌، مسیر اول تا به‌ حد زیادی پراکتیزه‌ شده‌اند. از لحاظ بنیادهای صنعتی، این کشورها دیگر کشورهای کاملا کشاورزی نیستند، اما آنگاه‌ که‌ بحث بر سر انقلاب فرهنگی و رفرم در نگرشهای دینی است، وضع به‌ گونه‌ای دیگریست. در اغلب این کشورها نه‌ بنیادهای فلسفه‌ مدرن در اندیشه‌ نهادینه‌ شده‌اند، و نه‌ دین آن جایگاه‌ توتالیتار خودش را از دست داده‌ است. این کشورها در تب و تاب تناقض میان سنت و مدرنیته‌ می سوزند، بدون اینکه‌ هنوز توانسته‌ باشند بر این پارادکس و معضل دیرینه‌ فائق آیند.

اما راه‌ چاره‌ چیست؟ آیا این کشورها می توانند تا ابد با این پارادکس زندگی کنند؟ آیا به‌ جز مدل اروپا راه‌ چاره‌ دیگری برای فائق آمدن بر این معضل وجود دارد؟ جواب دادن به‌ این سئوالات آسان نیست، به‌ چند دلیل خیلی ساده‌: اولا اینکه‌ مدلهای رشد یکسان نیستند، دوما اینکه‌ فرهنگها حامل خصوصیات متفاوتند، و سوم اینکه‌ در جهان کنونی به‌ علت جهانی شدن، پارامترهائی وارد تغییر و تحولات درونی کشورها شده‌اند که‌ پیش بینی روند حوادث را باز دشوارتر می کنند.

آنچه‌ ما عمدتا در این گونه‌ کشورها شاهدش هستیم، دو حالت مسلط هستند:

ـ یا دیکتاتورهای اسلامی قدرت را در دست دارند و از این طریق بوسیله‌ زورعناصر فرهنگی اسلامی را تحمیل می کنند (مانند ایران)،

ـ و یا دیکتاتورهای سکولاری وجود دارند که‌ آنها هم از طریق زور، بنیادهای سکولار را تحمیل می کنند (مانند مصر دوران حسنی مبارک).

در میان، حالت میانی غائب است، جائی که‌ در آن زور حضور ندارد و حوادث روند طبیعی خودشان را طی می کنند. و آنگاه‌ هم که‌ حالت نسبی میانی می خواهد بوجود آید، تجربه‌ کنونی مصر به‌ منصه‌ ظهور می رسد. تجربه‌ای که‌ در آن دو جریان عمده‌ سکولار و اسلامی نمی توانند با هم کنار بیایند، و به‌ ناچار یکی باید عقب نشینی کند و ما باز به‌ ناچار وارد دورانی می شویم که‌ دو حالت مسلط ذکر شده‌ در بالا دوباره‌ بازتولید می شود.

اما این حالت میانی چیست که‌ ما از آن صحبت می کنیم؟ این حالت میانی نمی تواند چیزی باشد‌ جز پذیرفتن مدرنیته‌ (بویژه‌ از جانب اسلامیها). آنگاه‌ که‌ اسلامیها قدرت را در دست دارند به‌ علت اینکه‌ دین را بستر عمومی قلمداد می کنند و بالطبع مدرنیته‌ را تابعی از آن، بنابراین با چالش بزرگی مواجه‌ می شوند، چالشی که‌ سکولارها را بشدت علیه‌ آنها برمی انگیزاند و کلا جامعه‌ را با بحرا ساختاری مواجه‌ می کند، اما آنگاه‌ هم که‌ سکولارها بر سرکارند به‌ علت عدم تعدیل دیدگاه اسلامیستها و ترسشان از صعود آنان، و نیز بعڵت عدم درک درست از سکولاریسم و بنیانهای آن بناچار آنان هم  به‌ سیاستهای مقابله‌جویانه‌ دست می یازند. یعنی در واقع هر کدام بناچار در پی حذف دیگریست. اما تجربه‌ کشورهای مدرن نشان داده‌ است که‌ اگر ما خواهان ایجاد دولت مدرن هستیم، اساسا نمی تواند حذفی در میان باشد، بلکه‌ تنها تعدیل می تواند در میان باشد. بدین معنا که‌ اسلامیها با پذیرش این امر که‌ این نه‌ دین، بلکه‌ ساختارهای مسلط اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی هستند اساس را تشکیل می دهند و نه‌ پاره‌ای از فرهنگ (به‌ عنوان مثال دین)، مشکل تا حد زیادی برطرف می گردد. در اروپا این عمدتا نهادهای مذهبی هستند که‌ خود را با جهان پیرامون وفق می دهند و نه‌ جهان پیرامون با آنها. در میان اندیشمندان دینی آنان، به‌ عنوان مثال، موقعی که‌ پوست مدرنیسم سر برمی آورد، آنان بلافاصله‌ سعی در خوانش شرایط نوین دارند و سعی می کنند که‌ خود را با آن انطباق دهند. امری که‌ در کشورهای با فرهنگ اسلامی نیز باید به‌ فرهنگ مسلط تبدیل شود.

بدون این تحول، این کشورها با بحران مزمن دست به‌ گریبان خواهند بود، بحرانی که‌ همه‌ از آن متضرر خواهند شد، بویژه‌ خود اسلامی ها. اسلامی ها در شرایط مدرن اگر دیدگاههای خود را تعدیل ندهند و آن را با مدرنیته‌ وفق ندهند، ناچارند یا با دیکتاتوری حکم کنند (مانند ایران)، و یا در پروسه‌ای به‌ اعمال دیکتاتورمآبانه‌ دست بزنند، و با مردم خود درگیر شوند (مانند ترکیه‌).

مدرنیته‌ بنابر خصلت خود آن بستری است که‌ می تواند همگان را در خود جای دهد. در این بستر عمومی که‌ بر اساس مسامحه‌، دمکراسی، آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی فرد، آزادی اندیشه‌ و نقد و سرانجام دولت رفاه‌ قرار دارد، همه‌ نحله‌ها، جریانات و اندیشه‌ها می توانند به‌ شرط پذیرش خصلتهای بیان شده‌ در بالا با هم همزیستی داشته‌ باشند و با هم جامعه‌ را به‌ پیش ببرند. اندیشه‌ اسلامی، اگر در پی پیشبرد حضور خود باشد، و اگر در این فکر است که‌ این حضور، عموم مردم را به‌ بهروزی رهنمون شود، بناچار باید مدرنیته‌ را به‌ عنوان بستر عمومی کار و حضور خود پذیرا شود. در غیر این صورت جوامع با فرهنگ اسلامی، یا همیشه‌ شاهد حضور دیکتاتورهای سکولار خواهند بود، یا اسلامیها با خشونت بناچار حکومت خواهند کرد و یا شاهد هرج و مرج دائمی در صورت عدم حضور یک قدرت مرکزی مسلط خواهیم بود. مدرنیته‌ بر خلاف تصور بعضی ها، حذف دین را در دستور ندارد، بلکه‌ تعدیل دین را می طلبد.

در ابتدای مطلب به‌ نیاز به‌ تحول در جهان مدرن نیز اشاره‌ شد. اگر بخواهم این نیاز را با نیاز به‌ تحول در جوامع سنتی و نیمه‌ مدرن گره‌ بزنیم، باید گفت که‌ بر خلاف نظر اسلامیستها، لزوم این تحول در جهان مدرن نه‌ در بازگشت به‌ خصڵتهای پیشامدرن، بلکه‌ در لزوم پذیرش خصلت های دیگر خود را بازمی نماید. از بحران مدرنیته‌ نمی توان به‌ نفع سنت بهره‌ گرفت و اگر چنین بهره‌ گیری ای حتی میسر باشد، خطای فاحشی است. از بحران مدرنیته‌ تنها می توان به‌ نفع بهینه‌ سازی پروژه‌ مدرنیته‌ در کشورهای در حال رشد سود برد و بس. پس با این وصف اسلامی ها باید نگاه به‌ آینده‌ داشته‌ باشند و نه‌ به‌ گذشته‌.

تاریخ انتشار : ۱۳ تیر, ۱۳۹۲ ۱۰:۳۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان

آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و عمل شما هستند و با دقت و پیگیری، بر مواضع تان نظارت دارند.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: “گوی” و “میدان”

اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات

چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!

نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!

مشخصات حکومت- قانون

تایتانیک