جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۸

جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۸

بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند... در کوتاه‌مدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان‌ سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانۀ ملی کمترین توقعات است. برگزاری...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: میرحسین موسوی
نویسنده: میرحسین موسوی
روایت زنان افغانستانی از رد مرز
آنچه می‌خوانید روایت چهار زن افغان‌تبار است که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌، فرزند به دنیا آورده‌، کار کرده‌ و روابط انسانی و پیوندهای عاطفی داشته‌اند اما در چند ماه گذشته...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
در ستایش ایستادگی: به زندانیان و همۀ آنانی که آزادی را معنا کردند
ما با نام تو، نه فقط از تو، که از همه‌ی آدم‌های ایستاده یاد می‌کنیم. از آن‌ها که هنوز باور دارند: آزادی، امتیاز نیست — فضیلت است و حقیقت، اگرچه...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
عظمت را دوباره به جنبش ضدجنگ برگردانیم
قصد این نوشته بررسی شرایطی که به جنگ اخیر ختم شد، سیاست‌های مرگبار رهبران جمهوری اسلامی و یا جنایات اسرائیل در منطقه نیست. بلکه یافتن راهی برای تقویت جنبش ضدجنگ...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رضا جاسکی
نویسنده: رضا جاسکی
شوخیِ تلخِ تاریخ!
اگر به‌فرض در جهان وارونۀ کنونی شانسی هم برای ربودن جایزۀ صلح نوبل برای یک صلح‌طلب قلابی چون ترامپ و به قول خود وی استقرار صلح از موضع اقتدار وجود...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه
ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ...
۱۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کشور را منزوی‌تر می کند.
جبهه اصلاحات ایران با انتشار بیانیه‌ای مصوبه اخير مجلس به منظور تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را برخلاف مصالح ملی، امنیت کشور و منافع مردم ایران خواند و...
۱۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
نویسنده: جبهه اصلاحات ایران

یک جوان تبریزی به اعدام محکوم شد و سه تن دیگر تبرئه شدند

محمد هم همه حرفهای دیگر متهمین را تكرار می كند و می گوید وقتی حكم اعدام را شنیدیم، شكه شدیم و الان خواب و خوراك نداریم. هر آن احساس می كنیم كه می خواهند طناب دار را به گردنمان بیاندازند در حالی كه واقعآ ما بیگناهیم و به ما تهمت زده و پرونده سازی كرده اند. حال ثابت است که تمام اظهارات این چهار جوان درست بوده و هیچکدام مستحق حکم اعدام نبوده اند

حکم چهار متهم جوان تبریزی که با شکایت واهی حجت . ف مطرح گردیده بود، برای سومین بار صادر شد. در این پرونده که وکالت چهار متهم را در تاریخ ۵/۱۲/ ۸۷ به عهده گرفتم، قضات شعبه دوازده دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی (تبریز) سه نفر از متهمین را که پیشتر توسط شعبه دوم دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی دو بار به اعدام محکوم شده بودند، از اتهام لواط ایقابی تبرئه و متهم دیگر به نام ابراهیم . ح را به این اتهام به اعدام محکوم کردند.

در گذشته اعلام کردم که در بسیاری از پرونده هایی که موکلینم به اعدام محکوم شده بودند، ایرادات و اشکالاتی در پرونده هایشان وجود داشته و دارد که اجرای حکم را با مشکل جدی مواجه می کند. این پرونده نیز نمونه ای از پرونده هایی است که متهمین آنها بدون آن که مرتکب عمل مجرمانه شده باشند به اعدام محکوم شدند. اما پس از جلسات مکرر دادرسی سه نفر تبرئه و یک نفر که یقین دارم بیگناه است به اعدام محکوم شد.

در سی ام تیر ماه سال ۱۳۸۷ چهار نفر از قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی به نامهای بهلول علیزاده، عزیز امن الهی، نبی اله جعفر زاده و ایوب بهنام بدون توجه به دفاعیات متهمین پرونده حکم به اعدام حمید طاقی، ابراهیم حمیدی، مهدی پوران (۱۷ سال ) و محمد رضایی را به اتهام لواط به استناد “علم قاضی” صادر می نمایند. یک نفر از قضات به نام احد کاظمی نظر به بیگناهی نامبردگان بر لواط ایقابی می دهد. پس از صدور حکم و ابلاغ آن در روز شنبه مورخ ۵/۱۲/ ۸۷ به زندان مرکزی تبریز رفته و با متهمین ملاقات نمودم.

همگی اصرار داشتند که هیچ گونه عمل مجرمانه ای انجام نداده اند. با گرفتن وکالت از متهمین نسبت به دادنامه صادره اعتراض کرده و در چهارده برگ دلایل بیگناهی متهمین را اعلام نمودم. پس از آن پرونده به شعبه ۱۷ دیوانعالی کشور ارسال و قضات شعبه با بررسی پرونده، ایرادات عدیده ای در نحوه تحقیقات مقدماتی مطرح و پس از نقض دادنامه به دلیل نقص در تحقیقات، پرونده را برای رسیدگی مجدد به پرونده به شعبه صادر کننده رای ارسال نمودند.

شعبه دوم دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی این بار نیز هر چند تحقیقات به نفع موکلین بود توجهی نکرده و در تاریخ ۴/۱۰/ ۸۸ رای به محکومیت چهار متهم جوان تبریزی به اعدام دادند. برای بار دوم حکم صادره مورد اعتراض قرار گرفت و پرونده به شعبه ۴۲ دیوانعالی کشور ارجاع و قضات شعبه با بررسی پرونده اعلام نمودند که موضوع از موارد شبهه در موضوع بوده و دادنامه را نقض و جهت رسیدگی به دادگاه هم عرض ارسال نمودند.

شعبه دوازده دادگاه کیفری استان این بار متصدی رسیدگی به این پرونده شد. در تاریخ ۳/۳۱/ ۸۹ جلسه دادرسی و رسیدگی به اتهامات این چهار جوان تشکیل و در نهایت پس از تشکیل جلسه سه نفر آنها از اتهام لواط ایقابی تبرئه و ابراهیم حمیدی به اعدام محکوم گردید. این در حالی است که دلایل عدیده ای در پرونده وجود داشت که دلالت بر بی گناهی همه متهمین می نمود. که مورد توجه دو قاضی به نامهای داود هادی زاد و رجب جفی قرار گرفت و آنها نظر به برائت همه متهمین دادند و سه قاضی دیگر که در اکثریت قرار داشتند به نامهای علی امینی، اسماعیل وحدت و سیدحمید موسوی حکم به اعدام ابراهیم حمیدی صادر نمودند.

پس از صدور حکم شاکی که بیش از دو سال قضات دادگستری را فریب داده و موجبات صدور حکم به اعدام این چهار جوان را فراهم کرده بود دست از موازین برخلاف اخلاق خود مبنی بر دروغ گویی برداشت و در روز سوم تیرماه سال ۱۳۸۹ در دفترخانه اسناد رسمی حاضر و نامه ای خطاب به قضات شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان نوشت و اعلام نمود که شکایتش به دلیل فشارهای مادر و پدرش بوده و سوءتفاهم پیش آمده و ابراهیم حمیدی هیچگونه تجاوزی به وی ننموده است. این اظهارات دقیقا نشان می دهد که چطور می توان دستگاه قضایی را به بازی گرفت.

زمانی که برای اولین بار متهمین به نامهای ابراهیم، مهدی، حمید و محمد را ملاقات کردم آنها ماجرا را چنین شرح دادند:

حمید گفت: من و ابراهیم با هم در کوچه گفتگومی کردیم که تصمیم گرفتیم برای گردش به صحرا برویم به سمت سد برازین تبریز که جاهای خوبی برای گردشگران می باشد رفتیم در بین راه از کنار زمین کشاورزی پدر ابراهیم رد می شدیم که دیدیم چهار نفر در زمین کشاورزی مشغول تخریب زمین هستند ما به آنجا رفتیم در این حین مهدی و محمد هم پیش ما آمدند ابراهیم به آن چهار نفر گفت چرا زمین را خراب می کنید حجت یکی از آنها به ابراهیم گفت مگر اینجا مال شماست ابراهیم گفت پس مال پدرت هست که خراب می کنی ابراهیم به او یک سیلی زد و من نگذاشتم که دیگر او را بزند دعوا پس از زد و خرد و مشاجراتی تمام شد پس از اینکه گردش کردیم با موتور به خانه رفتیم که بعد از دو ساعت که گذشت پلیس همراه ابراهیم و حجت مرا در خانه دستگیر و به کلانتری بردند.

وقتی رفتیم به کلانتری آنجا یکی از مامورین کلانتری ما را زیر شکنجه قرار داد. به ما گفت اگر واقعآ عمل لواط انجام داده اید باید به من راستش را بگویید. ما هم چون هیچ گونه عمل لواطی انجام نداده بودیم اعتراف نکردیم. ما حدود سه روز در بازداشتگاه هریس ماندیم و در آن سه روز ما حتی یک ساعت هم آرامش نداشتیم. روز سوم مآمور کلانتری به سراغ ما آمد. او گفت اگر یک نفر از شما این کار را گردن بگیرد یک نفر شما به زندان خواهد رفت و بقیه شما آزاد می شوید و به عنوان شاهد که بگوئید ابراهیم آن کار را انجام داده به دادگاه بروید. سپس به ما گفت: “می روم و بعد از نیم ساعت دیگر برمی گردم، خوب فکر کنید و به من بگویید.” او آمد و به ابراهیم گفت که بیا خودت بنویس که من این را انجام داده ام. ابراهیم هم گفت من کاری نکردم که اعتراف بکنم. او باز هم ابراهیم را زیر شکنجه قرار داد. پاهای ابراهیم را به طرف بالا کشید و همراه ۴ نفر از سربازان ابراهیم را کتک زدند و ابراهیم هم برای این که کتک نخورد کاغذ را نوشت. در آن کاغذ نوشته بود هیچ گونه عمل لواط انجام نداده ام. در حین دعوا شلوارش به اندازه ۲۰ سانتی از زیر کمر پایین بود پس از نوشتن آن به ابراهیم گفت که انگشت بزن ابراهیم از زدن انگشت خودداری می کرد که مآمور کلانتری با باتون به ابراهیم زد ابراهیم دستش را کشید و باتون به رومیزی افتاد که رومیزی از شیشه بود که شکست حتی پول شیشه را از ابراهیم گرفت و ما هم بابت دادن پول شیشه فاکتور گرفتیم.

روز چهارم ما را به دادگاه کیفری استان تبریز آوردند مآمور بدرغه دستبند مرا باز کرد و مرا به طبقه همکف برد. قاضی از من پرسید چقدر در بازداشتگاه هریس مانده اید. من گفتم حدود سه روز در بازداشتگاه بودم. او هم به یک جایی تلفن کرد و روی کاغذ چیزی نوشت. بعد گفت بروید!

در حین راه از آقای مآمور پرسیدیم چه شد؟ گفت تمام شد، می رویم به هریس حتی در حیاط دادگستری دستبند مرا زد که شاکی خوشحال شود پس از سوار شدن به ماشین دستبند همه ما را باز کرد به هریس رسیدیم وقتی به کلانتری رفتیم مآمور بدرقه گفت قاضی کشیک نوشته که می توانید با گذاشتن شناسنامه یا کارت ملی آزاد شوید مآموری که ما را شکنجه کرده بود ممانعت کرد گفت من تا اینها را به زندان ندهم دست بر نمی دارم من گفتم چرا ما را آزاد نمی کنید او به من ناسزا گفت بعد کتک زد و به بازداشتگاه انداخت آن روز مـآمور به هر جا که توانست زنگ زد و دوباره صبح ما را به کلانتری ۱۷ تبریز بردند و ما یک روز هم آنجا ماندیم بعد ما را به دادگاه آوردند ما هم ماجرا را گفتیم ولی قاضی با صدور قرار ۱۰ میلیون تومانی به عنوان وثیقه ما را به زندان انداخت ما بعد از ۲۸ روز ماندن در زندان با سپردن وثیقه آزاد شدیم و حدود ۵۵ روز بیرون ماندیم که در تاریخ ۳/۲۰/ ۸۷ دادگاه ما تشکیل شد در دادگاه هر چه قبلآ گفته بودیم عنوان کردیم معاون دادستان در جلسه گفت تقاضای حکم اعدام را دارم. نمی دانیم چه شد که دوباره به زندان انداختند و بعد یک جلسه دیگر تشکیل شد در این جلسه شاکی سه نفر را به عنوان شاهد آورد و آنها شهادت کذب دادند در صورتیکه از اول ماجرا تا آن روز شاکی گفته بود که شاهدی ندارد و کسی ارتکاب جرم را ندیده است پس از آن حکم اعدام هر چهار نفر ما را به وکیلمان ابلاغ کردند.

ابراهیم حمیدی نیز با تآیید صحبتهای حمید می گوید ما از قبل با شاکی و خا نواده اش اختلاف داشتیم آنها از ما شکایت کرده بودند و حال تهمت زده اند ما را در کلانتری فقط کتک زدند که باید اعتراف بدهید ما هم اعتراف ندادیم وقتی من را می زدند شیشه روی میز شکست و شیشه را خودم انداختم و فاکتور هم دارم مآمور کلانتری خودش صورتجلسه ای نوشت و به ما گفت امضاء و اثر انگشت بزنید و ما هم انگشت زدیم و بعد ما را بازداشت کردند او به من گفت تو بگو من این کار را کردم من مشکل را حل می کنم من قبول نکردم و دوباره کتک زد من برای اینکه دیگر کتک نخورم هر چه او گفت نوشتم و اثر انگشت زدم ما بی گناهیم و مرتکب جرم لواط نشدیم.

مهدی پوران که ۱۷ سال بیشتر نداشته و او نیز محکوم به اعدام شده است، می گوید: “من با محمد داشتیم در محلی که پدر ابراهیم زمین داشت می رفتیم که دیدیم چهارنفر زمین آنها را خراب می کنند. ما با آنها درگیر شدیم آنها با ابراهیم حرفشان شد. وقتی دعوا تمام شد من با محمد آمدم و بعد حمید و ابراهیم با موتور رفتند. ما از جلوی کلانتری می رفتیم که ما را گرفتند و بعد ابراهیم و حمید را آوردند و کتک زدند و به زور وادار کردند که بگوییم این کار را انجام داده ایم. مآمور می گفت من هر چه می گویم آن را بنویس.”

محمد هم همه حرفهای دیگر متهمین را تکرار می کند و می گوید وقتی حکم اعدام را شنیدیم، شکه شدیم و الان خواب و خوراک نداریم. هر آن احساس می کنیم که می خواهند طناب دار را به گردنمان بیاندازند در حالی که واقعآ ما بیگناهیم و به ما تهمت زده و پرونده سازی کرده اند. حال ثابت است که تمام اظهارات این چهار جوان درست بوده و هیچکدام مستحق حکم اعدام نبوده اند.

تاریخ انتشار : ۱۴ تیر, ۱۳۸۹ ۶:۲۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر

روایت زنان افغانستانی از رد مرز

در ستایش ایستادگی: به زندانیان و همۀ آنانی که آزادی را معنا کردند

عظمت را دوباره به جنبش ضدجنگ برگردانیم

شوخیِ تلخِ تاریخ!

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن