دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۰

دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۰

توافق با غرب، بدون اصلاحات ساختاری راه به جایی نخواهد برد
تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی در نهاد رهبری و نهادهای وابسته به آن است؛ تمرکزی که هیچ نوع نظارت قانونی یا مدنی بر آن اعمال نمی‌شود. در نتیجه، نظام جمهوری...
۱۹ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو- مناف عماری
نویسنده: شهناز قراگزلو- مناف عماری
نه، ای رفیق هم نفس من، نه- تنها نمی گذارمت، آری- وقتی که در سپیده دمی بی نشان- تو جان- بر آرمان و عشق- ایثار می کنی.......
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش کسرایی
نویسنده: سیاوش کسرایی
نمی‌دانم با سنگی که درونم نشسته چه کنم!
با سنگینی‌ای در دل راه می‌روم که نمی‌توانم از آن رهایی یابم. هزاران مایل دور از غزه، من هم تغییر کرده‌ام. یاد گرفته‌ام که برای برخی افراد، همدلی با کودکان...
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: ریانون لوسی کاسلت
نویسنده: ریانون لوسی کاسلت
نگاهی به وضعیت موجود اقشار گوناگون جامعە و بررسی مطالبات صنفی وموانع تحقق آن‌ها  
مزدبگیران ایران امروز نه تنها برای دستمزد بهتر، بلکه برای کرامت شغلی و مشارکت در سرنوشت اقتصادی خود تلاش می‌کنند. بی‌توجهی به خواسته‌های آنان، تنها شکاف میان حاکمیت و مردم...
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: رئوف حسن زادە
نویسنده: رئوف حسن زادە
یاد و خاطرۀ خانجان جبل عاملی گرامی باد!
خانجان رفیقی مهربان، متین، فروتن و مورد علاقه و احترام دوستان و یاران قدیمی‌اش بود. خانجان بیش از یک سال با بیماری در جدال بود. از انتشار خبر بیماری‌اش تا...
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: پیام همدردی
نویسنده: پیام همدردی
الهه حسین‌نژاد و ضرورت بازخوانی ساختاری خشونت علیه زنان
مطابق تبصرهٔ مادهٔ ۵۵۱ قانون مجازات اسلامی، در صورت قتل زن، مابه‌التفاوت دیهٔ او تا سقف دیهٔ مرد، از محل صندوق تأمین خسارت‌های بدنی پرداخت می‌شود. در ظاهر، این تبصره...
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان در حمایت از حقوق مهاجرین افغانستانی
در چنین وضعیتی، این وظیفه تمامی انسانها به ویژه روشنفکران و وطن دوستان است که به دفاع از حقوق انسانی این مهاجران ... پرداخته و از طریق روشنگری، واقعیت ها...
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان

آرمان خواهِ انسان دوست

ناصر خاکسار انسانی آرمان خواه بود که شورمندانه پای عقایدش استوار ماند و عمر بر سر آن گذاشت. علاوه بر این ها، چیزی که ناصر خاکسار را بدل به انسانی بزرگ و دوست داشتنی در میان کارگران و روشنفکران می کند، شرافت و سلامت اخلاقی و انسان دوستی بی حد و مرزش است. فقدان اش دردآور است. آخر ناصرهای مان زیاد نیستند. با مرگ او ستونی از انسان دوستی و عدالت خواهی کم شد. کاکا ناصر معلم ما بود. یادش گرامی باد.

اولین بار نام  اش را  در سال ۱۳۵۷ شنیدم. از فعالان و سندیکالیست های کارگری و در بسیاری از اعتصاب ها و تلاش و پی گیری برای احقاق حقوق زحمت کشان پیشگام بود. همین نام اش را در دل و ذهن من نشاند. بعد او را از دور، بیشتر از طریق فعالیت های سندیکایی و کارگری اش می شناختم.

سال ۱۳۶۸ در صنایع فولاد مبارکه او را از نزدیک دیدم. نامه ای از اداره کار گرفته بودم برای شرکت «مِپسا» در واحد صفر هشت صنایع فولاد. آن سال ها صنایع فولاد مبارکه را می ساختند و بیست سی شرکت و کارکنان اش دست اندر کار ساخت آن بودند. وقتی رسیدم مثل دفعه ی قبل استخدام شان را کرده بودند. فکر کردم برای کار به چند شرکت سری بزنم. بیکار بودم و شرایط سختی داشتم. از این شرکت به آن شرکت رفتم تا به «جوینت مکانیک» رسیدم. از دفتری که درش باز بود تو رفتم. دفترِ کارهای اجرایی شرکت بود. ناصر خاکسار هم آن جا بود. وقتی شنید بیکارم. پرسید تا حالا کار فنی کرده ام. گفتم کار فنی نکرده ام. معلم بودم. من را به دفتر رئیس کارگاه برد. رئیس کارگاه وقتی شنید سابقه ی کار فنی ندارم، گفت فعلاً نیاز نداریم. همان روز مهرش بیشتر به دلم نشست. در میان آن جمع فقط او نگران بیکاری من بود. بلند شد و من را همراه خودش به دفتر رئیس کارگاه برد که مشغولِ کارم کند. سال های زیادی در محیط کار درگیرِ گرفتاری های لاینحل کارگری بود. رنج بی کاری را بارها حس کرده و دیده بود. همین او را از بسیاری متفاوت می کرد. همیشه یک نفر هست که می بینی دیگری را خوب درک می کند. آخر، اولین درس انسانیت، درک دیگری ست. آن روز دست از پا دراز تر برگشتم، اما خوشحال بودم. کسی تلاش کرده بود برایم کاری بکند. آن شخص ناصر خاکسار بود که می شناختم. در هر شرکتی مشغول کار می شد، با وساطت اش عده ی زیادی استخدام می شدند.

همشهری بودیم. هر دو ساکن شاهین شهر

سال ۸۱، من و ماشالله (برادر ناصر) در دو شرکت در پتروشیمی مارونِ ماهشهر کار می کردیم، اما خوابگاه مان یکی بود. دوستی من و ماشالله از آن جا شروع شد و به دوستی با ناصر گره خورد. ناصر چند ماه بعد آمد و در شرکت دیگری در پتروشیمی مارون مشغول کار شد. در ساعات کاری گاهی فرصتی گیر می آوردیم و با ماشالله به دیدارش می رفتیم. کانِکسی دفتر کارش بود. هر وقت به دیدن اش می رفتیم کتابی روی میزش بود که از آن حرف می زد و یا پاراگرافی را برای ما می خواند. یکی از شخصیت های سیاسی را که خیلی دوست داشت فیدل کاسترو بود. در برابر نقد ما از کاسترو، بی آن که به او بر بخورد خیلی آرام از دست آوردهای انقلاب کوبا در آموزش و پرورش و بهداشت و درمان مجانی، پیشرفت علم پزشکی و استقلال اش از وابستگی به آمریکا می گفت.

بعد از چند ماه از پتروشیمی مارون رفت و ما از دیدارش محروم شدیم

در شاهین شهر به اتفاق تنی چند از دوستان به دیدارش می رفتیم. وقتی از خانه اش، در خانه های چوبی (کویِ امیرکبیر) بیرون می زدیم، آدم های دیگری بودیم. انرژی ای از شور و شوق و عدالت خواهی و عشق به زندگیِ او را در دل و ذهن خود داشتیم. خستگی ناپذیر بود. حرف هایش را به مدد حافظه ی عالی اش با شعر کهن و نو و مثال هایی از زندگی روزمره به خوبی درهم می آمیخت و به شیوه ی تأثیرگذاری مطرح می کرد. مهم تر از همه در اندیشه اش تعصبی نداشت. آرمان خواهی بود که خودرأیی در ذهن و منش اش جایی نداشت. تا پیش از زمین گیر شدن، خواننده ی پیگیری بود. کتاب هایم را که به او تقدیم می کردم، به دقت می خواند و با حوصله نظرش را بر هر یک می نوشت. در آثار ادبی هم به دنبال انسان دوستی و حقوق افتادگان و زحمت کشان بود.

آخرین بار، پیش از شیوع بیماری کرونا، به اتفاق ماشالله به دیدن اش رفتیم. نحیف تر از دیدار قبل مان شده بود و برخلاف همیشه می گفت مردن را به زنده بودن در بستر ترجیح می دهد. ماه ها در بستر افتاده بود و این برای کسی که سرشار از انرژی بود و مدام در جنب و جوش، دشوار بود. آن هم برای کسی که عشق به زندگی او را، علاوه بر ذهنیت، منش و ایده هایشُ در درخت ها و گل های متنوع حیاط خانه و مرغ مینایش هم می دیدیم. در دیدار آخر، خواهرِ استوار، مهربان و دلسوزشُ صغرا هم بود که با صبر و حوصله غذا در دهان برادر می گذاشت.

در خانه اش باز بود و روشنفکران، دوستان، همکاران او در شرکت های پیمانکاری پروژه های صنعتی و فعالین کارگری می آمدند و با حوصله به صحبت با آن ها می نشست و خستگی نمی شناخت. این همه رفت و آمد بدون یاری همسر همراه او رخشنده امکان پذیر نبود.

در آخرین دیدارمان اصرار داشت هر کتابی را که می خواهم بردارم. می گفت دوست دارم کتاب هایم را به تو بدهم. گفتم همین جا باشند بهتر است. بردن کتابی از کتابخانه اش مفهوم دیگری برایم داشت. وقتی اصرار کرد کتاب شعری از منصور را برداشتم. دادم که کتاب را  امضا کند. تا کتاب منصور را دید گفت این که کتاب منصور است. گفتم خودت گفتی هر کتابی می خواهی بردار. گفت: «هر کتابی می خواهی بردار. کتاب منصور را بگذار.» کتاب برایش بخشی از وجود منصور بود. کتابی برنداشتم. از خانه که بیرون زدم می دانستم دیدن دوباره  ناصر برایم خیلی دشوار است، چون به مرور جسم و ذهن اش تحلیل می رفت و دیدن اش در این حالت سخت بود.

ناصر خاکسار انسانی آرمان خواه بود که شورمندانه پای عقایدش استوار ماند و عمر بر سر آن گذاشت. علاوه بر این ها، چیزی که ناصر خاکسار را بدل به انسانی بزرگ و دوست داشتنی در میان کارگران و روشنفکران می کند، شرافت و سلامت اخلاقی و انسان دوستی بی حد و مرزش است. فقدان اش دردآور است. آخر ناصرهای مان زیاد نیستند. با مرگ او ستونی از انسان دوستی و عدالت خواهی کم شد. کاکا ناصر معلم ما بود. یادش گرامی باد.

۷ شهریور ۱۳۹۹

بخش : کارگری
تاریخ انتشار : ۱ آبان, ۱۴۰۰ ۱۱:۰۵ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

 پیام هیئت سیاسی-اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به رانندگان و کامیون‌داران اعتصابی

ما بر اهمیت تداوم مبارزات صنفی به شیوه‌ای مسالمت‌آمیز، آگاهانه و هوشمندانه تأکید داریم. با این حال، تحقق مطالبات میان‌مدت نیازمند پیگیری مداوم و اعمال فشار صنفی هماهنگ و سراسری است. در این مسیر، پیوند و همبستگی با دیگر صنوف، گروه‌های کارگری و زحمت‌کش می‌تواند پشتوانه‌ای نیرومند برای تقویت مبارزات صنفی و گامی مهم برای وحدت عمل باشد

ادامه »
سرمقاله

راهپیمایی به سوی غزه، عبور از مرزهای بی‌تفاوتی و بی‌عملی جهانی!

راهپیمایی جهانی به سوی غزه تلاشی است مسالمت‌آمیز برای بازگرداندن کرامت به مرکز گفت‌وگوی جهانی و واکنشی است بجا و مؤثر به سکوت، بی‌عملی و ناتوانی نهادهای رسمی و حقوقی بین‌المللی در برابر نقض‌ فاحش حقوق بشر در غزه، ارتکاب جنایات جنگی مکرر از سوی اسراییل و اقدام به نسل‌کشی آشکار.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

الهه حسین‌نژاد و ضرورت بازخوانی ساختاری خشونت علیه زنان

مطابق تبصرهٔ مادهٔ ۵۵۱ قانون مجازات اسلامی، در صورت قتل زن، مابه‌التفاوت دیهٔ او تا سقف دیهٔ مرد، از محل صندوق تأمین خسارت‌های بدنی پرداخت می‌شود. در ظاهر، این تبصره رویکردی جبرانی دارد، اما در واقع، بر پایهٔ پذیرش نابرابریِ ذاتی در ارزش‌گذاری جان زن و مرد استوار است. وابستگی این حمایت به منابع مالی صندوق و نگاه جایگزین‌پذیر به دیهٔ زن، حامل پیام‌هایی‌ست که موقعیت اجتماعی و حقوقی زنان را زیر سؤال می‌برد.

مطالعه »
یادداشت

خشونت، قانون، و زنانی که در کنار نظام ایستاده‌اند

وقتی مردان در برابر حقوق زنان می‌ایستند، ردپای حفظ قدرت و امتیاز را می‌توان در مواضعشان دید. اما هنگامی‌که زنی خواستار حذف قانونی می‌شود که برای نجات جان زنان طراحی شده، دیگر با مخالفتی ساده مواجه نیستیم؛ بلکه با بازتولید آگاهانه نظامی مواجهیم که حق انتخاب و امنیت را از زنان دریغ می‌کند.

مطالعه »
بیانیه ها

 پیام هیئت سیاسی-اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به رانندگان و کامیون‌داران اعتصابی

ما بر اهمیت تداوم مبارزات صنفی به شیوه‌ای مسالمت‌آمیز، آگاهانه و هوشمندانه تأکید داریم. با این حال، تحقق مطالبات میان‌مدت نیازمند پیگیری مداوم و اعمال فشار صنفی هماهنگ و سراسری است. در این مسیر، پیوند و همبستگی با دیگر صنوف، گروه‌های کارگری و زحمت‌کش می‌تواند پشتوانه‌ای نیرومند برای تقویت مبارزات صنفی و گامی مهم برای وحدت عمل باشد

مطالعه »
پيام ها

پاسخ نهضت آزادی ایران به پیام تبریک سازمان فدائیان خلق (اکثریت)

از پیام تبریک صمیمانه شما به مناسبت شصت و چهارمین سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران سپاسگزاریم. نهضت آزادی همواره در راه آرمان‌های آزادی، عدالت و مردم سالاری، مبارزه مسالمت آمیز و تلاش صبورانه کرده است و اینک از اشتراک نظر در این موارد با آن سازمان که سال‌های طولانی به مبارزه و فداکاری ادامه داده، خرسند است.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

توافق با غرب، بدون اصلاحات ساختاری راه به جایی نخواهد برد

نمی‌دانم با سنگی که درونم نشسته چه کنم!

نگاهی به وضعیت موجود اقشار گوناگون جامعە و بررسی مطالبات صنفی وموانع تحقق آن‌ها  

یاد و خاطرۀ خانجان جبل عاملی گرامی باد!

الهه حسین‌نژاد و ضرورت بازخوانی ساختاری خشونت علیه زنان