چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳ - ۲۳:۴۵

چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳ - ۲۳:۴۵

استعارۀ مرغ و پاهایش
نقطه مشترک حکومت‌های غیردمکراتیک، دیکتاتوری و یا تمامیت‌خواه با جریان‌های برانداز، سرنگونی‌طلب و یا انقلابی در این است که برای هر دوی آنها "مرغ یک پا دارد"! برای اصلاح‌طلبان مذهبی...
۲۷ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سعید مقیسەای
نویسنده: سعید مقیسەای
در نقد دیدگاه آقای بهزاد کریمی در مقاله‌ای تحت عنوان بلوع سیاسی جامعه و انتظار از اپوزیسیون دموکراتیک
سرخوردگی از اپوزیسیون، به‌ویژه؛ خارج کشور و سرکوب شدید و شکستن مقاومت مردم و تحمیل اختناق برجامعه که امید به بروز هر جنبش اعتراضی را به یاس تبدیل کرده است،...
۲۷ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
محکومیت حکم اعدام شریفه محمدی از سوی سه سندیکای کارگری ایتالیا
از دولت ایتالیا درخواست می‌نماییم، از مسیرهای ارتباطات دیپلماتیک خود برای درخواست لغو فوری و بدون قید و شرط حکم اعدام شریفه محمدی و آزادی بی‌قید و شرط کلیۀ معترضین...
۲۷ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سه سندیکای کارگری ایتالیا
نویسنده: سه سندیکای کارگری ایتالیا
پرده‌ی آخر نمایش انتخاباتی نظام، بلوغ سیاسی جامعه و انتظار از اپوزیسیون دمکراتیک
جامعه‌ی معاصر ایرانی‌ به وقت خود بهره‌گیری از «فرصت‌»های درون نظام را آزموده و نتیجه‌ی آزمون خود را که مبین سترونی آن بود، ثبت حافظه‌‌اش کرده است. ارزش روی‌کرد جامعه...
۲۶ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
مرگ در «منطقۀ امن»
اسکات اندرسون، معاون هماهنگ کننده «اونراوا»( آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک) گفت در بیمارستان «ناصر» شاهد «بعضی از وحشتناک‌ترین صحنه هایی بودم که در ۹...
۲۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: پروین همتی
نویسنده: برگردان: پروین همتی
به یاد سیمین بهبهانی، شاعری مبارز و مدافع حقوق زنان!
سیمین بهبهانی، با زبانی صریح و بی‌پرده، از دردها و رنج‌های زنان جامعه‌اش سخن می‌گفت و همواره می‌کوشید که ادبیات و هنرش را برای آشکار کردن دردها ی جامعه و...
۲۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران ( اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران ( اکثریت)
خسرو خوبان!
گفت: یک روز با دخترم رفتیم کهریزک. قرار شد اونجا ازم نگهداری کنن، همۀ کارهارو انجام شد از دخترم ضمانت ۵۰ملیونی خواستند، پرسیدم این برای چیه؟ گفتند برای زمانی که...
۲۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهرام شوقی
نویسنده: بهرام شوقی

آزادی، دموکراسی، عقل و عقل معاش صنعت، علم، تولد ضرورت رهبری

ایران دیگر آنقدر تغییر كرده است كه ضرورت رهبری تبدیل به یك واقعیت عینی شده است. تكه تكه، قطعه قطعه، منطقه منطقه، و بخش بخش تغییرات و تحولاتی بوجود آورده ایم و چیزهایی ساخته ایم كه برای شكل گیری یك كل جدید در التهاب هستند. ایران كل قدیم دیگر بپایان رسیده است، و اجزاء چنان تغییر كرده اند كه كلی نو را می طلبند

فرانسویان در انقلاب آمریکا جنگیدند، به مناسبت پیروزی جنگ استقلال آمریکا، مجسمه آزادی را به آنها هدیه دادند. با این کار (در واقع تضعیف انگلیس) انقلاب فرانسه را امکانپذیر کردند، خود انقلاب کردند و انقلابشان مفری محافظه کارانه از انقلاب آمریکا شد. از اواخر قرن هیجدهم تا اواخر قرن نوزدهم و بالاخره تا نیمه اول قرن بیستم، هرچه “غرب” کرده و اندیشیده بود به سه سنتز انجامید که عملاً هم راهی و چشم اندازی عظیم تا لایتناهی را نشان دادند و گشودند، و هم هنوز همچون “استخوانی” در گلوی روزگار عمل و اندیشه ما گیرکرده، و پایین و بالا می روند. محل شکلگیری این سنتزها آمریکا (انقلاب استقلال -جدایی طلبانه)، فرانسه (انقلاب ضد استبداد- فئودالیسم و “کمون” خرده مالکی و تهی دستان) و روسیه (ضد استبداد و برده داری و “اکتبر”تهی دستان- کارگری) بوده اند. نمونه انگلیس در حقیقت اعتباری الگویی- تاریخی ندارد، زیرا از خودبخودی روند وقایع بیرون رویید، چیزی شبیه “پونه و کنگر” – حتا اعتبار “پایلوتی” هم نداشت زیرا هیچکس از پیش نمی دانست این که دارد “بدنیا میآید” چیست. “دعوا” از آنجایی شروع شد که دیگران از این “پونه و کنگر” خوششان آمد و برای تولید آنها احساس و اندیشه شان “زایل” می شد- اگراین در “تجربه” انگلیس، بعنوان نوعی “نقد منفی” روزمرگی روزگار شکل گرفته بود، اما در سایرین مقدمه ای بود برای نقد مثبت “ما هم از آن می خواهیم”. این خودبخودی “نقد منفی چه نمی خواهیم” از یک سو، و آن نقد مثبت چه می خواهیم از سوی دیگر، هم باعث آگاهی یابی انگلیس بر آنچه “از شکم سرگذشتش بیرون پریده بود” شد، هم “ما ازآن می خواهیم” را آرزو و ضرورت همگانی کرد. از یک سو، روزگار را سروته گرفته و گفتند و نوشتند که این را از اول هستی خداوندان ما برای ما بعنوان “برگزیدگانش” مقدر کرده بودند، و شروع کردند در بدر بدنبال ساخت و پرداخت این “مدعا” – از رنگ چشم، مو و پوست گرفته تا ساختن “دستگاه” های فکری، و سپس آموزشهای تخصصی-اجرایی برای ثبت و ضبط این “بدست آمده” نادستاورد- در واقع سنتز واقعیتی که دیگر جاری و مستقر بود از سمت دیگر. دانشگاه ها و ارتش و ناوگانهایی عظیم ساختند که این وضعیت را هم رشد و گسترش دهند و هم “فقط” برای خود نگهدارند. “ستیز و جنگ” بین “روش” خودبخودی و روش “اندیشیده شده” سایرین پس از خود را هم بضرورت تحول و درسگیری رساند، وهم به آتش و خون کشید. آزادی، دمکراسی، صنعت، رهبری، جنگ، صلح، استقلال، سوسیالیزم، کمونیسم، مذاکره و سازش، و یا مقابله و سازندگی، و مشابه اینها، گره و گرهگاه هایی هستند که هم اعتباری خالصاً مفهومی- مقوله یی دارند، و هم ازاعتباری مشخص و عینی برخوردار هستند. اگر روزگاری افلاتون و ارسطو “روی دوش” بردگان صحبت از آزادی و دموکراسی می کردند و ترسی از “گرسنگی، فقر، و بی پناهی” نداشتند، اما روزی دیگر، کانت محدودیت و ناتوانی خیامی را شکست، و از دل این “فلک دغلباز” چرایی و مقدمات پاسخگیری، شیوه و عمل پرسش و پاسخ را برای آیندگان، بیرون کشید تا سایرین “افلاک” را بشکافند، و فن “دغلبازیش” را چنان ذهناً بتصویر بکشند که خود را “با شتاب” به انگلیس برسانند که با مخلوطی از “جنگیری” علمی، تا پایه گذاری علم تغییر و خوانش، عینیت علمی را از ذهنیت طبقاتی و منافع خاص تمیزپذیر کرده و بالاخره نشان دهند که این فلک نیست که به خیام دغلباز می نمود، بلکه ناتوانی خیام بود که عدم درک خود را بحساب “افلاک دغلباز” می گذاشت – چیزی که بشکلی دیگر”کنجکاوی” ماکیاول فلورانسی را در بدر بدنبال کشف زیرکار”دغلبازی” شاهان وشاهزادگان، حاکمان آسمانی زمین و زمینی آسمان، بحرکت درآورد که با حاصل این کار، پایه عینی-علمی چیزی که امروز سیاست می نامیم را بنهد.

آزادی نقدی است منفی با هدف رفع موانع بر سر راه تغییر و تحول؛ کانت آن را “استقلال و خود پروری موجودات عاقل” می داند و محور کارش می شود؛ اما چه در تعریف پیشینیان او، و چه تعریف و ادراک خود کانت، دو مفهوم- مقوله “موانع” و “عاقل” نامعین هستند در حالی که هردو تعریف بر اساس تعریف و ادراک از این دو مفهوم- مقوله، معنی پیدا می کنند.

عاقل یعنی موجودی که “معاش” را بشناسد، و مانع یعنی چیزی که این شناخت را ناممکن، سردرگم و دست نیافتنی بنماید یا بکند. “معاش” هم بمعنی بقاء و شرایط بقاء و تداوم آن است- تعیین و تعریف ضروریات تولید و بازتولید که هستی اجتماعی بعنوان کل، و هستی انفرادی بعنوان جزء را تشکیل می دهند. دموکراسی شیوه اجرایی این تولید و باز تولید (معاش) می باشد. رهبری در واقع “عقل معاش” بمعنی اندیشه و ملاتی است که این مجموعه را در چشم انداز جهانی- زمانه قرار می دهد، و ضامن تداوم آن است. سوسیالیسم و کمونیسم، فراگیری این اندیشه و ملات، و چشم انداز جهانی- زمانه یی را منعکس کرده و به اجرا می گذارند. بهمین دلیل اصولا بحث سوسیالیسم و کمونیسم، با آزادی و دموکراسی یا بدون اینها، در هردو شق، یا ناشی از گیر انقلاب فرانسه و کمون پاریس در تنگنای خرده مالکی و “ناتوانی” فرا روییدن به مراتب عالیتر تحول اجتماعی است، و یا عقیدتی- ارزشی کردن مفاهیم و مقولات ذهن- پایه می باشد. وضعیتی که اجرا را مشروط به این ارزشها، و این ارزشها را مشروط به اجرا می کند. این وضعیت بمعنی برگرداندن تمام تغییر و تحولات به چگونگی آنچه در انگلیس اتفاق افتاده است – یعنی روندی کور و خودبخود که عملاً شرایط را به دایره باطل ذهنیات منتقل می کند؛ چیزی که با از درون فلج کردن روند تغییر و تحول اجتماعی، همان هدف پیشگیری از “مثل آنها شدن” را با “مسئولیت” خود ما بر دوش خود ما می گذارد. آنچه به آنها رهایی و پیشرفت داد، عملاً مانع ادراک و پیشرفت ما می شود. از اینجا ببعد همان بلایی برسرمان می آید که روانکاوان برسر مشتریانشان (باصطلاح بیمارانشان) می آورند: تبدیل و انتقال مسئله ای بیرونی-جمعی به مشکل و تناقضات درونی فردی. در گذشه مان دنبال اثبات این وضعیت می گردیم و از اینجا نیز در “تله” یی می افتیم که می خواهیم بر خرابه و شکست (مهم نیست حقیقی یا خودساخته) پیروزی بسازیم. پریشانی و از خودپارگی حاصل کار می شود. نگاهی به اطراف نشان می دهد که همه در آن واحد هم استفاده کننده ماشین اجتماعی هستند و هم منتقد آن و در آن واحد هم صاحبخانه و هم مستاجر، هم طرفدار و هم ضدجمع اضدادی که دیگر اضدادی ذهنی هستند. اگر کانت این دور وبرها پیدایش شود، ما را عقل مضمحل می بیند و نه عقل “مستقل خود اندیش و خود پرور” مورد نظرش. اگر افلاتون و ارسطو هم چنین کنند، یا اصلا با ما سخنی نمی گویند زیرا ما را از “زیرینیان” می دانند که بحث دموکراسی آنها را پوشش نمی دهد، و یا ما را قسمت و حاصل فساد دموکراسی می دانند وقتی که “زیرینیان” به بالا نفوذ کرده باشند.

ایران دیگر آنقدر تغییر کرده است که ضرورت رهبری تبدیل به یک واقعیت عینی شده است. تکه تکه، قطعه قطعه، منطقه منطقه، و بخش بخش تغییرات و تحولاتی بوجود آورده ایم و چیزهایی ساخته ایم که برای شکلگیری یک کل جدید در التهاب هستند. ایران کل قدیم دیگر بپایان رسیده است، و اجزاء چنان تغییر کرده اند که کلی نو را می طلبند و دستگاهی نظام یافته از اندیشه و عمل که هم این کل را ببیند و هم این اجزایش را- سردرگمی روبه افزایش، عملا، صلاحیت و اعتماد را از ما صلب می کند، و این مسئله امنیت درونی و بیرونی را اساساً به خطر عینی و فوری مبدل خواهد کرد.

وقتی اسپانیا را از مسلمانان گرفتند، ابتدا آنها را قتل عام کردند، بعد دستگیر و تحت پیگرد قرار دادند، و بعد نوبت به مسیحیان و غیر مسلمانها رسید – اینها را هم بعنوان مسلمانانی که ظاهراً هویت خود را تغییر داده اند که “مشکلی” نداشته باشند، سرکوب می کردند. این تشخیص و اثباتش بسیار مشکل بود.

تفتیش عقاید و “فناوری” شناخته شده آن “اعتراف” به کشیش، این طور صاف و ساده شروع شد و گرمای آتشش هنوز هم می سوزاند.

این وضعیت را باید در تاریخ ایران “گردنه پهلوی کش” نامید.

تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن, ۱۳۸۷ ۱۰:۱۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

استعارۀ مرغ و پاهایش

در نقد دیدگاه آقای بهزاد کریمی در مقاله‌ای تحت عنوان بلوع سیاسی جامعه و انتظار از اپوزیسیون دموکراتیک

محکومیت حکم اعدام شریفه محمدی از سوی سه سندیکای کارگری ایتالیا

پرده‌ی آخر نمایش انتخاباتی نظام، بلوغ سیاسی جامعه و انتظار از اپوزیسیون دمکراتیک

مرگ در «منطقۀ امن»

به یاد سیمین بهبهانی، شاعری مبارز و مدافع حقوق زنان!