شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۰۵:۵۰

شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۰۵:۵۰

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
ما راویان قصه‌های رفته‌‌ از‌ یادیم
بیاییم رنجِ این روزهای دشوار را کم کنیم. با تغییر در نگرش، با چه باید کردِی دیگر… با عشق و زنده‌باد زندگی… نکبتِ جنگ، خانمان‌سوز است… بیانِ خواستِ یک‌صدایِ برقراری...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر): «جبهه کردستانی»، ائتلافی علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی»
این هفت جریان کردستانی، در جریان تهاجم بسیار کارشده، هدفمند و برنامه ریزی شده برای لیبیایی کردن ایران، از سوی “جامعه جهانی” به رهبری آمریکا و نیروی نیابتی اش اسرائیل،...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
نویسنده: هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند... در کوتاه‌مدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان‌ سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانۀ ملی کمترین توقعات است. برگزاری...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: میرحسین موسوی
نویسنده: میرحسین موسوی
روایت زنان افغانستانی از رد مرز
آنچه می‌خوانید روایت چهار زن افغان‌تبار است که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌، فرزند به دنیا آورده‌، کار کرده‌ و روابط انسانی و پیوندهای عاطفی داشته‌اند اما در چند ماه گذشته...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
در ستایش ایستادگی: به زندانیان و همۀ آنانی که آزادی را معنا کردند
ما با نام تو، نه فقط از تو، که از همه‌ی آدم‌های ایستاده یاد می‌کنیم. از آن‌ها که هنوز باور دارند: آزادی، امتیاز نیست — فضیلت است و حقیقت، اگرچه...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
عظمت را دوباره به جنبش ضدجنگ برگردانیم
قصد این نوشته بررسی شرایطی که به جنگ اخیر ختم شد، سیاست‌های مرگبار رهبران جمهوری اسلامی و یا جنایات اسرائیل در منطقه نیست. بلکه یافتن راهی برای تقویت جنبش ضدجنگ...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رضا جاسکی
نویسنده: رضا جاسکی

آزادی، دموکراسی، عقل و عقل معاش صنعت، علم، تولد ضرورت رهبری

ایران دیگر آنقدر تغییر كرده است كه ضرورت رهبری تبدیل به یك واقعیت عینی شده است. تكه تكه، قطعه قطعه، منطقه منطقه، و بخش بخش تغییرات و تحولاتی بوجود آورده ایم و چیزهایی ساخته ایم كه برای شكل گیری یك كل جدید در التهاب هستند. ایران كل قدیم دیگر بپایان رسیده است، و اجزاء چنان تغییر كرده اند كه كلی نو را می طلبند

فرانسویان در انقلاب آمریکا جنگیدند، به مناسبت پیروزی جنگ استقلال آمریکا، مجسمه آزادی را به آنها هدیه دادند. با این کار (در واقع تضعیف انگلیس) انقلاب فرانسه را امکانپذیر کردند، خود انقلاب کردند و انقلابشان مفری محافظه کارانه از انقلاب آمریکا شد. از اواخر قرن هیجدهم تا اواخر قرن نوزدهم و بالاخره تا نیمه اول قرن بیستم، هرچه “غرب” کرده و اندیشیده بود به سه سنتز انجامید که عملاً هم راهی و چشم اندازی عظیم تا لایتناهی را نشان دادند و گشودند، و هم هنوز همچون “استخوانی” در گلوی روزگار عمل و اندیشه ما گیرکرده، و پایین و بالا می روند. محل شکلگیری این سنتزها آمریکا (انقلاب استقلال -جدایی طلبانه)، فرانسه (انقلاب ضد استبداد- فئودالیسم و “کمون” خرده مالکی و تهی دستان) و روسیه (ضد استبداد و برده داری و “اکتبر”تهی دستان- کارگری) بوده اند. نمونه انگلیس در حقیقت اعتباری الگویی- تاریخی ندارد، زیرا از خودبخودی روند وقایع بیرون رویید، چیزی شبیه “پونه و کنگر” – حتا اعتبار “پایلوتی” هم نداشت زیرا هیچکس از پیش نمی دانست این که دارد “بدنیا میآید” چیست. “دعوا” از آنجایی شروع شد که دیگران از این “پونه و کنگر” خوششان آمد و برای تولید آنها احساس و اندیشه شان “زایل” می شد- اگراین در “تجربه” انگلیس، بعنوان نوعی “نقد منفی” روزمرگی روزگار شکل گرفته بود، اما در سایرین مقدمه ای بود برای نقد مثبت “ما هم از آن می خواهیم”. این خودبخودی “نقد منفی چه نمی خواهیم” از یک سو، و آن نقد مثبت چه می خواهیم از سوی دیگر، هم باعث آگاهی یابی انگلیس بر آنچه “از شکم سرگذشتش بیرون پریده بود” شد، هم “ما ازآن می خواهیم” را آرزو و ضرورت همگانی کرد. از یک سو، روزگار را سروته گرفته و گفتند و نوشتند که این را از اول هستی خداوندان ما برای ما بعنوان “برگزیدگانش” مقدر کرده بودند، و شروع کردند در بدر بدنبال ساخت و پرداخت این “مدعا” – از رنگ چشم، مو و پوست گرفته تا ساختن “دستگاه” های فکری، و سپس آموزشهای تخصصی-اجرایی برای ثبت و ضبط این “بدست آمده” نادستاورد- در واقع سنتز واقعیتی که دیگر جاری و مستقر بود از سمت دیگر. دانشگاه ها و ارتش و ناوگانهایی عظیم ساختند که این وضعیت را هم رشد و گسترش دهند و هم “فقط” برای خود نگهدارند. “ستیز و جنگ” بین “روش” خودبخودی و روش “اندیشیده شده” سایرین پس از خود را هم بضرورت تحول و درسگیری رساند، وهم به آتش و خون کشید. آزادی، دمکراسی، صنعت، رهبری، جنگ، صلح، استقلال، سوسیالیزم، کمونیسم، مذاکره و سازش، و یا مقابله و سازندگی، و مشابه اینها، گره و گرهگاه هایی هستند که هم اعتباری خالصاً مفهومی- مقوله یی دارند، و هم ازاعتباری مشخص و عینی برخوردار هستند. اگر روزگاری افلاتون و ارسطو “روی دوش” بردگان صحبت از آزادی و دموکراسی می کردند و ترسی از “گرسنگی، فقر، و بی پناهی” نداشتند، اما روزی دیگر، کانت محدودیت و ناتوانی خیامی را شکست، و از دل این “فلک دغلباز” چرایی و مقدمات پاسخگیری، شیوه و عمل پرسش و پاسخ را برای آیندگان، بیرون کشید تا سایرین “افلاک” را بشکافند، و فن “دغلبازیش” را چنان ذهناً بتصویر بکشند که خود را “با شتاب” به انگلیس برسانند که با مخلوطی از “جنگیری” علمی، تا پایه گذاری علم تغییر و خوانش، عینیت علمی را از ذهنیت طبقاتی و منافع خاص تمیزپذیر کرده و بالاخره نشان دهند که این فلک نیست که به خیام دغلباز می نمود، بلکه ناتوانی خیام بود که عدم درک خود را بحساب “افلاک دغلباز” می گذاشت – چیزی که بشکلی دیگر”کنجکاوی” ماکیاول فلورانسی را در بدر بدنبال کشف زیرکار”دغلبازی” شاهان وشاهزادگان، حاکمان آسمانی زمین و زمینی آسمان، بحرکت درآورد که با حاصل این کار، پایه عینی-علمی چیزی که امروز سیاست می نامیم را بنهد.

آزادی نقدی است منفی با هدف رفع موانع بر سر راه تغییر و تحول؛ کانت آن را “استقلال و خود پروری موجودات عاقل” می داند و محور کارش می شود؛ اما چه در تعریف پیشینیان او، و چه تعریف و ادراک خود کانت، دو مفهوم- مقوله “موانع” و “عاقل” نامعین هستند در حالی که هردو تعریف بر اساس تعریف و ادراک از این دو مفهوم- مقوله، معنی پیدا می کنند.

عاقل یعنی موجودی که “معاش” را بشناسد، و مانع یعنی چیزی که این شناخت را ناممکن، سردرگم و دست نیافتنی بنماید یا بکند. “معاش” هم بمعنی بقاء و شرایط بقاء و تداوم آن است- تعیین و تعریف ضروریات تولید و بازتولید که هستی اجتماعی بعنوان کل، و هستی انفرادی بعنوان جزء را تشکیل می دهند. دموکراسی شیوه اجرایی این تولید و باز تولید (معاش) می باشد. رهبری در واقع “عقل معاش” بمعنی اندیشه و ملاتی است که این مجموعه را در چشم انداز جهانی- زمانه قرار می دهد، و ضامن تداوم آن است. سوسیالیسم و کمونیسم، فراگیری این اندیشه و ملات، و چشم انداز جهانی- زمانه یی را منعکس کرده و به اجرا می گذارند. بهمین دلیل اصولا بحث سوسیالیسم و کمونیسم، با آزادی و دموکراسی یا بدون اینها، در هردو شق، یا ناشی از گیر انقلاب فرانسه و کمون پاریس در تنگنای خرده مالکی و “ناتوانی” فرا روییدن به مراتب عالیتر تحول اجتماعی است، و یا عقیدتی- ارزشی کردن مفاهیم و مقولات ذهن- پایه می باشد. وضعیتی که اجرا را مشروط به این ارزشها، و این ارزشها را مشروط به اجرا می کند. این وضعیت بمعنی برگرداندن تمام تغییر و تحولات به چگونگی آنچه در انگلیس اتفاق افتاده است – یعنی روندی کور و خودبخود که عملاً شرایط را به دایره باطل ذهنیات منتقل می کند؛ چیزی که با از درون فلج کردن روند تغییر و تحول اجتماعی، همان هدف پیشگیری از “مثل آنها شدن” را با “مسئولیت” خود ما بر دوش خود ما می گذارد. آنچه به آنها رهایی و پیشرفت داد، عملاً مانع ادراک و پیشرفت ما می شود. از اینجا ببعد همان بلایی برسرمان می آید که روانکاوان برسر مشتریانشان (باصطلاح بیمارانشان) می آورند: تبدیل و انتقال مسئله ای بیرونی-جمعی به مشکل و تناقضات درونی فردی. در گذشه مان دنبال اثبات این وضعیت می گردیم و از اینجا نیز در “تله” یی می افتیم که می خواهیم بر خرابه و شکست (مهم نیست حقیقی یا خودساخته) پیروزی بسازیم. پریشانی و از خودپارگی حاصل کار می شود. نگاهی به اطراف نشان می دهد که همه در آن واحد هم استفاده کننده ماشین اجتماعی هستند و هم منتقد آن و در آن واحد هم صاحبخانه و هم مستاجر، هم طرفدار و هم ضدجمع اضدادی که دیگر اضدادی ذهنی هستند. اگر کانت این دور وبرها پیدایش شود، ما را عقل مضمحل می بیند و نه عقل “مستقل خود اندیش و خود پرور” مورد نظرش. اگر افلاتون و ارسطو هم چنین کنند، یا اصلا با ما سخنی نمی گویند زیرا ما را از “زیرینیان” می دانند که بحث دموکراسی آنها را پوشش نمی دهد، و یا ما را قسمت و حاصل فساد دموکراسی می دانند وقتی که “زیرینیان” به بالا نفوذ کرده باشند.

ایران دیگر آنقدر تغییر کرده است که ضرورت رهبری تبدیل به یک واقعیت عینی شده است. تکه تکه، قطعه قطعه، منطقه منطقه، و بخش بخش تغییرات و تحولاتی بوجود آورده ایم و چیزهایی ساخته ایم که برای شکلگیری یک کل جدید در التهاب هستند. ایران کل قدیم دیگر بپایان رسیده است، و اجزاء چنان تغییر کرده اند که کلی نو را می طلبند و دستگاهی نظام یافته از اندیشه و عمل که هم این کل را ببیند و هم این اجزایش را- سردرگمی روبه افزایش، عملا، صلاحیت و اعتماد را از ما صلب می کند، و این مسئله امنیت درونی و بیرونی را اساساً به خطر عینی و فوری مبدل خواهد کرد.

وقتی اسپانیا را از مسلمانان گرفتند، ابتدا آنها را قتل عام کردند، بعد دستگیر و تحت پیگرد قرار دادند، و بعد نوبت به مسیحیان و غیر مسلمانها رسید – اینها را هم بعنوان مسلمانانی که ظاهراً هویت خود را تغییر داده اند که “مشکلی” نداشته باشند، سرکوب می کردند. این تشخیص و اثباتش بسیار مشکل بود.

تفتیش عقاید و “فناوری” شناخته شده آن “اعتراف” به کشیش، این طور صاف و ساده شروع شد و گرمای آتشش هنوز هم می سوزاند.

این وضعیت را باید در تاریخ ایران “گردنه پهلوی کش” نامید.

تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن, ۱۳۸۷ ۱۰:۱۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

مطالعه »
پيام ها

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند که از کم‌ترین حقوق برخوردارند و نماد بهره‌کشی عریان سیستم سرمایه‌داری‌اند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

ما راویان قصه‌های رفته‌‌ از‌ یادیم

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر): «جبهه کردستانی»، ائتلافی علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی»

بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر

روایت زنان افغانستانی از رد مرز

در ستایش ایستادگی: به زندانیان و همۀ آنانی که آزادی را معنا کردند