آه مادر!
از بیکرانِ دردِ تو آکندهام کلان!
آه مادر!
میکُشندت،
میکِشندت
از جاریِ روایتِ پردردِ هستیات
تا قهقرایِ مرگ!
و فرزندت را نیز هم!
آه مادر!
میکُشندت،
و فرزندت را نیز هم!
آه مادر!
روزهاست، هفتههاست، ماههاست، سالهاست، دهههاست
دیررزوگارانیست
که لحظهلحظه
که دمبهدم
هستیات در مغلطهٔ جنایت و قساوت و شقاوت،
در مهلکهٔ تحقیر و داغ و درفش
طی میشود چه ناپایدار
و منادیانِ آزادی
مبلّغانِ مزوِّرِ «حقوقِ بشر»
مرگ تو را در آستانِ جنایتکارانِ شریکشان
به نظاره نشستهاند؛
بیهیچ تغیّری
بیهیچ تأثّری
آه مادر!
آه ای مادر!
آه مادری،
که آرمیدهای کنون در گورستان بیشأنووقار غم
آه مادر!
که فرزندت نیز،
که جگرگوشهات،
آرمیده است در آغوش مهرِ بیپایانِ تو
در گوشهای از دیار ویرانهٔ به یغما رفتهات
فارغ است «جهان آزاد»
از پژواک تصویر فلاکت مزمن به مُلک تو
فارغ است «جهان آزاد»
از پراکندن نور بر ظلمتِ هستیِ به ستم باژگونهات
آه مادر!
غایباند غاصبان ستمکار جهان
در تدفین امید تو
در تدفین آیندهٔ فرزند در خون خفتهات
آه مادر!
سرنوشت تو
شرح جنایت دیرین سادهایست
در حقِّ زندگی
در حقِّ دخت تو
در حقِّ پور تو
در حقِّ بیکرانهٔ آحاد آبوخاک
تصویرِ مرگِ تو
تصویرِ جاودانهٔ این ظلموجور هم
دور است از نگاه فرومایهٔ عدو
آه مادر!
آه مادر!
آه مادر!
تو ممنوعای در غربِ وحشیِ سکولار دموکرات
و فرزندت نیز هم!
چهارشنبه، ۲۲ آذر ١۴٠۲
بیژن اقدسی