دو جریان سیاسی به ظاهر متناقض و در باطن همسو معتقدند چپ خوب، چپ مرده است.
جریان های مختلف بورژوازی و تئوریسینهای تز پایان عصر ایدئولوژیها، همواره تلاش میکنند از تمام رسانهها و امکانات پروپاگاندای خود برای حقنه کردن این مفهوم استفاده کنند. عصر ایدئولوژیها، عصر انسانهایی که با آرمانشان زنده بودند به سر آمده و حالا هر کس باید گلیم خود را از آب کثیف سرمایه داری بیرون بکشد. آنها عمداً یا سهواً فراموش میکنند که اولاً ادعای عصر پایان ایدئولوژیها خود گزارهای به غایت ایدئولوژیک است و دوما سوسیالیسم نه یک ایدئولوژی و آرمان صِرف، که یک علم به تمام معناست. علم رهایی بشر! منطق این جریانات این است که سوسیالیسم در تجربهی تاریخی شوروی امتحان خود را پس داده و نشان داده است که نمیتواند جامعهای انسانی و غیر طبقاتی را شکل بدهد. این منطق ِ تمام جریان های بورژوایی با وجود اختلافات در میان آنهاست. ضدیّت با سوسیالیسم فصل مشترک فکری تمام این جریان ها است.
اما جریان دومی که معتقد است چپ خوب، چپ مرده است، اتفاقاً جریان هائی هستند که خود را چپ و سوسیالیست میپندارند و حتی در حد امکان برای مبارزه با وضعیت موجود و برقراری سوسیالیسم تلاش میکنند. اما در این مبارزه گذشته را نفی میکنند و از موضعی سکتاریستی، هر فرد یا جریانی موضعی جز مواضع آنها داشته باشد را به اپورتونیسم و راسترَوی متهم و نهایتاً تکفیر میکنند. همه چیز باید از نو شروع شود. چون سکتاریستها گذشته را انحراف میدانند. و این شروع مجدد در تسلسلی بیپایان، بارها و بارها تحت عناوینی چون انشعاب، بسترسازی، یا تدارک حزب تکرار میشود.
مقصد ما در متن پیش ِ رو پاسخ به جریان اول نیست. بورژوازی با تمام جریاناتش طبیعی است که با هر سطحی از سوسیالیسم و چپ مخالف باشند. سرمایهداری چه در سطح لیبرالیسم و چه در سطح نئولیبرالیسم، «چپ» به معنای عام را سد راه خود برای سود بیشتر میداند. پس به این اندیشه و آرمان خواهد تازید.
اما پس از اعلام موجودیت حزب چپ ایران (فداییان خلق) بخشی از چپ ایران عزم خود را جزم کرد تا ثابت کند حزب جدید در استراتژی و تاکتیک اساساً چپ نیست. حال آنکه استراتژیها و تاکتیکهای حزب جدید هنوز آنچنان که باید معرفی و تبیین نشدهاند. اما آن ها از موضعی غیرِ منصفانه، گویی در جام جهان نمای خود هر آنچه که حزب چپ ایران خواهد کرد را دیدهاند. تلاش این متن پاسخ به یکی از نقدهایی است که از سوی چند جریان به صورت مشترک بیان شده است.
تشکیل حزب از بالا به پایین یا از پایین به بالا؟
سوسیالیسم در معنای عام و مارکسیسم به صورت ویژه علم رهایی بشر و یک دستگاه تحلیلی برای شناخت و در نهایت تغییر وضعیت موجود است. لنین در انقلاب اکتبر این ابزار را به درستی شناخت و آن را در طول مبارزات روسیه به کار بست و توانست تغییر بنیادین در مناسبات را به وجود بیاورد. اما اولاً خوانش لنین از مارکسیسم آیه و حدیث نیست که هر عملی جز آن مستحق تکفیر باشد و دوماً وضعیت روسیه در سالهای نزدیک به انقلاب اکتبر سنخیتی با آنچه امروز در ایران میگذرد، ندارد.
حال آنکه نقد عمدهای که چند تن از آن ها و البته گروههای سوسیالیست نسبت به نحوهی شکلگیری حزب چپ ایران (فداییان خلق) داشتند، لنینی نبودن آن است. آنها معتقدند هر پروژهی تشکیل حزبی در خارج از کشور محکوم به شکست است و حزب باید از میان طبقهی کارگر در داخل کشور پا بگیرد و حرکت کند. در واقع طبق توضیح ِ اتفاقاً صحیح آنها نمیتوان از بالا و از موضع رهبری خود خوانده، برای مبارزات تعیین تکلیف کرد و تکلیف مبارزات باید از میان تودههای مردم و درون مبارزات طبقهی کارگر تعیین شود. آنها حقیقت را میگویند. اما بخشی از حقیقت را عمداً یا سهواً فراموش میکنند. در صورتی که مسیر شکلگیری حزبی که بتواند صدای طبقهی کارگر باشد، از میان مبارزات طبقهی کارگر میگذرد و راهی جز این نیست، نقش پیشروی سیاسی در شرایط خفقان حاکم بر ایران چه خواهد بود؟ حزب چپ ایران (فداییان خلق) دقیقاً در این نقطهی مشخص است که «ضرورت» و «اهمیت» مییابد.
دو سال اعتصابات و اعتراضات بیوقفهی کارگران ایران علیه وضعیت موجود و نهایتاً جنبش دی ماه با مطالبات طبقاتی، ضرورت عینی وجود یک بدیل جدی چپ برای وضعیت فعلی ایران را روشن میکند. در صورت نبود چنین بدیلی، تجربهی انقلاب پنجاه و هفت تکرار خواهد شد. و این بار به گفتهی کارل مارکس نه به صورت تراژدی که به صورت کمدی! امپریالیسم به محوریت آمریکا در خاورمیانه هر روز از طریقی جدید بر طبل جنگ میکوبد و در سوی دیگر سپاه پاسداران جمهوری اسلامی دندان خود را برای قدرتگیری در ایران ِ بحران زده تیز کرده است. اما این بدیل چپ چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
تاریخ صد و پنجاه ساله ی مبارزه در ایران علیه استبداد نشان میدهد، جریاناتی میتوانند تاثیر سیاسی مشخص داشته باشند که از دل یک ضرورت تاریخی بیرون آمده باشند. در میان مبارزات مشروطه و هنگامی که قحطی و فلاکت رهآورد حکومت مستبد قاجار بود، فرقهی اجتماعیون عامیون از دل این وضعیت تاریخی بیرون آمد و وظایف تاریخی خود را انجام داد. تکامل تاریخی همین مبارزه در سال های ۱۲۹۹ منجر به تشکیل حزب کمونیست ایران میشود که در آن سالها میتواند علیه ارتجاع حاکم مقاومت و مبارزهای بی امان را پیش ببرد. اما در همین مبارزات حزب کمونیست ایران هم شخصی مانند احسان الله خان دوستدار، بدون توجه به آنچه در عینیت میگذرد با چپ رَوی کودکانه و بلندپروازی، تمام دستآوردهای حزب را در مدتی کوتاه نابود میکند.
پروسهی تشکیل حزب چپ ایران (فداییان خلق) اتفاقاً از پایین و در میان مطالبات اعتراضات دی ماه کلید خورد. بحران اقتصادی جمهوری اسلامی که منجر به تعطیلی و ورشکستگی کارخانهها شده است از یک سو و افزایش خفقان سیاسی برای کنترل اوضاع از سوی دیگر کاسهی صبر مردم را چنان لبریز کرد که در بیش از صد شهر و روستا علیه تمامیّت جمهوری اسلامی شوریدند. این شورش طبقاتی به دلیل فقدان عنصر رهبری در مدت کوتاهی فروکش کرد. در نتیجه مطالبهی ایجاد یک حزب فراگیر «چپ» مطالبهای از سوی مردم است. نه خواب و خیال موسسین و همراهان حزب چپ ایران (فداییان خلق). «نگاه از بالا و به سوی بالا» اتفاقاً مختص جریاناتی است که از منبر موعظه، کارگران و معترضین ایرانی را به سازماندهی تشویق میکنند. اما توضیح نمیدهند که اولاً این سازماندهی با توجه به خفقان حاکم بر ایران چه شمایلی خواهد داشت و دوماً به فرض سازماندهی، کدام جریان و تحت چه شرایطی هدایت این نیروی سازمان یافته را بر عهده خواهد گرفت؟
این وظیفهی تاریخی را مجموعهای جز حزب چپ ایران (فداییان خلق) نمیتواند به دوش بکشد. چرا که اعضای تشکیل دهندهی این حزب متکی به سابقهای طولانی از شکستها و پیروزی ای جنبش چپ در ایران هستند و پذیرش و مقبولیّت لازم را با توجه به تکیه بر وضعیت عینی ایران دارند. دیکتهی نانوشته طبیعتاً غلط ندارد. موسسین و همراهان حزب جدید در سالها مبارزه علیه استبداد و سرمایهداری مواضع و تاکتیکهای مختلفی داشته اند. اما فریادهای حقخواهانهی مردم ایران آنها را در ظرف اتحاد حزب چپ ایران (فداییان خلق) دور هم جمع کرده است. چپی پویا و زنده، با تکیه بر تجربیات گذشته و مشارکت عینی و سازندهی نسل نوین چپ ایران.
این که حزب چپ ایران (فداییان خلق) در پیشبرد این امر چه استراتژیها و تاکتیکهایی اتخاذ خواهد کرد سوال ِ فردای تشکیل حزب است و طبیعتاً در یک پروسهی زمانی مشخص به این امور هم پرداخته خواهد شد. اما حزب چپ ایران (فداییان خلق) زیربنای عمل خود را اتحاد تمام نیروهای چپ ایران میداند و حتی از جریانات منتقد میخواهد در این پیچ تاریخی، اتحاد بر اساس اصول مشترک را سر لوحهی مناسبات خود قرار دهند و در چارچوب حزب چپ ایران به مبارزه ادامه دهند.