فریدریش شیلر Schiller , Friedrich 1759 – ۱۸۰۵
شیلر، یکى از نمایندگان ادبیات کلاسیک آلمان و خالق آثارى رئالیستى، با تکیه یر ایدههاى هومانیسم کلاسیک غرب، به مبارزه با نظام مطلقه شاه و فئودالیسم پرداخت. او نه تنها نماینده شکایت و اعتراضهاى انقلابى علیه شاهنشینهاى فئودالى، بلکه نماینده ایدهآلهاى ترقىخواهانه شهروندى و خردهبورژوایى بود. هدف فعالیت روشنگرانه او، انحلال و نابودى نظم فئودالى – و جانشین نمودن یک جمهورى شهروندى بود. افشاى زورگویىهاى فئودالى آلمان پیش از انقلاب فرانسه، محکومیت حکومت مطلقه شاهزادههاى خوشگذران و فساد اخلاقى آنها، از جمله هدفهاى فرهنگىاش بود. شیلر را مرد عمل شعر نیز نامیدند. او با شعار “خلقى واحد از برادران وخواهران“، به یکى از شعارهاى انقلاب فرانسه، باوفا ماند. وى میگفت؛ هرکس که نیکى کند، جاودان میماند. او با پایهگذاری ادبى هویت ملى شهروندى، خواهان استقلال ملى و آزادى مردم شد. شیلر که همعصر گوته و انقلاب فرانسه است، دویست سال پیش نوشت که هرگاه، حاکمى خودسر، در حقوق طبیعى و انسانى مردم دخالت کند، آنها حق شورش و انقلاب دارند. شعر او خود را موظف به رعایت اصول عصر روشنگرى میدید، به این دلیل شخصیتهاى آثارش معمولن ناقل ایدههاى انسانى هستند. کوشش او براى عملى کردن ایدههاى کبیر انقلاب، ویرانى زندان باستیل فکرى، و ساختن برج و معبد آزادى، درتاریخ غرب ثبت گردیده است.
گرچه شیلر در زمینههاى: تاریخ، فلسفه، زیباشناسى، شعر و داستان قلم زد، ولى خلاقیت و کار مرکزى او را، نوشتن درام و نمایشنامه میدانند. او با جو و فضاى فرهنگى حاکم زمان خود، درافتاد. و با کمک درامهاى غمانگیز جمهوریخواهى، تنفرش را از قلدرى نظام: خان و خانبازى، نشان داد و مقولههاى: زورگویى – آزادى، حق – بىقانونى، مدام در آثارش مطرح میشوند. توطئه، موضوع غالب درامهاى تراژدیک سیاسى – روانشناسانهی او است که براى افکار آزادیخواهانه جمهوریخواهى، تبلیغ مىنمایند. او میکوشد تا نقش اجتماعى آگاهى را نشان دهد. نمایشنامه ( ویلهلم تل ) او را مدلى دربرابر انقلاب فرانسه و تصویر ایدهآل یک نظام سیاسى بهشمار مىآورند. قهرمان نمایشنامههایش میان تراژدى: سرنوشت، آزادى اختیار، و آزادى اخلاقى، در تلاش و نوسان هستند.
بعد از نمایشنامه، شیلر در زمینه شعر نیز یکى از ادیبان فراموشنشدنى فرهنگ اروپا است، گرچه اشعارش را نیز درامهاى کوتاه و فشرده میدانند. او در اشعارش مبلغ: آزادى، دوستى، غیرت، جوانمردى و مصممى، است. شیلر میکوشد تا در شعر کلاسیک خود، به آشتى طبیعت و عقل کمک کند، به این سبب همیشه سعى شده تا از نظر اجتماعى و سیاسى، از اشعار او بعنوان “ آرشیو ایدهها “ استفاده و یا سوء استفاده نمایند. او را در ادبیات، شاعرى قلبا “همیشه جوان“ نیز نامیدهاند. در کوره اشعارش: شهامت، وفادارى، دوستى و آزادى، باهم ذوب شده تا آلیاژ جدیدى بهوجود آورند. اخلاق شعر او، ایدهآلهاى زمان شاعر یعنى دوستى و رفاقت است که بالاتر از عشق قرار میگیرد. آزادى؛ یکى دیگر از ایدهآلهاى مهم شاعر تراژدیک بودند. در یک شعر او ممکن است حوادث گوناگون از قبیل: سوء قصد، دستگیرى، شکنجه، مصاحبه مطبوعاتى!، اعتراف، حکم، اعدام صلیبى، و اطلاعات کافى، مطرح شوند.
شیلر، تحت تأثیر آثار کانت، نظریه: آزادى، فلسفه زیباشناسى هنر، و یک تئورى رئالیستى هستىشناسى را مطرح نمود. نظریه کانت موجب شد که او از رشته تاریخ به فلسفه زیباشناسى، یعنى از واقعیتشناسى بهسوى هنر، رفته و یک سیستم استتیک را طرح نماید. او کوشید با کمک فلسفه کانت به شرح مفاهیمى مانند: زیبایى، اخلاق و تعالىخواهى، بپردازد. شیلر براى ترقى اجتماعى، بهترین نوع تربیت را، تربیت زیباشناسانه با کمک هنر و ادبیات میدانست، ولى منتقدین او پرسیدند؛ چگونه میتوان زیر حاکمیت شاه یا قانون اساسى توحش، شخصیت انسان را با کمک هنر تغییر داد. کتاب (پیرامون تربیت زیباشناسانه) او را مانیفست آنزمان محفل شهر وایمار نامیدند. او یکى از متفکران مرحله کلاسیک ادبیات آلمان نیز بهشمار مىآید. شیلر از جمله وظایف هنر را، نه تنها برقرارى رابطه میان ایده آل و واقعیت، بلکه هماهنگى نظم گمشده میان عقل و طبیعت، دانست. او سالها با کمک نثر و مقالات علمى به طرح موضوعات: تاریخى، فلسفى، و زیبا شناسى، پرداخت. بعد از کانت، نظریات روسو و موج ادبى “طوفان و فشار“؟، شهر وایمار روى او تأثیر گذاشتند.
شیلر در سال ١۷٨٨ با گوته، شاعر معروف دیگر آلمانى، آشنا شد، بهدلیل خویشاوندى فکرى بین آندو، نه تنها حدود هزارنامه از مکاتباتشان بهجا مانده، بلکه بیش از شصت هفته آنها با درشکه و کالسکه، اسب و قاطر!، آنزمان بهدیدار هم رفتند، اگرچه شیلر دهها سال بهدلیل بیمارى سل، در ضعف و رنج بهسر میبرد. توماس مان مینویسد که شیلر نه تنها همکار مرگ شد بلکه همیشه به موازات مرگ زیست و به خطر آن عادت نمود. امروزه پیچیدهگى هنرى آثار شیلر را مورد بحث قرار میدهند، ولى درقرن ١۹، خیالپردازى بکر و شوق و شور آتشین او را جشن گرفتند.
فریدریش شیلر درسال ١۷۵۹ درجنوب غربى آلمان بهدنیا آمد و در سال ١٨٠۵ در شهر وایمار در شرق آلمان درگذشت. پدر وى از کارمندان دربار شاهزادههاى ایالتى و ولایتى! آنزمان آلمان بود، به این دلیل او نیز مجبور شد که به مدرسه نظام برود و چند سال پزشک ارتش گردد. شاهد: قدرت، زورگویى و تنگنظرى شاه و خان بودن، موجب شد که او علاقمند به آزادى مطلق شود و چون یکبار براى تماشاى یکى از نمایشنامههایش به یک ایالت دیگر آلمان سفر نمود، او را دستگیر کرده و ماهها زیر نظر قرار دادند. او در مدرسه و دانشکده نظام، خلاف مقررات حاکم خفقانآور به مطالعه آثار: شکسپیر، روسو، گوته، و لسینگ پرداخت. شیلر غیر از یازده سال همکارى ادبى و فرهنگى با گوته، چند سالى نیز استاد تاریخ و فلسفه در شرق آلمان بود. وى پیرامون موضوعات سیاسى، تاریخى، فلسفى و فرهنگى، کتابهایى ازخود بهجا گذاشت.
از جمله آثار او: نمایشنامه معروف دزدها، دن کارلوس، دوشیزه اورلئان، ویلهلم تل، مارى استوارت، کتاب سه جلدى والن اشتاین، پیرامون تربیت استتیک انسان، تاریخ جنگ سىساله، کاباله و عشق، تئورى وحدت ایدهآلیستى، واقعیات درهنر، به دوستان، ایدهآلها، احترام و ملاحت، پیرامون شعر احساسى و سطحى، گردش، خدایان یونان، هنرمندان، درناهاى جزیره، صحنه تیاتر –مدرسه اخلاق، تراژدى رمانتیک، عروس مسینا، تراژدى توطئه فیسکو، تاریخ زوال هلند، سرودى براى دوستان، غیبگو، هدف از مطالعه تاریخ جهان، سرود ناقوس، ضمانت، غواصى، و دستکش – هستند.