دی. اچ. لاورنس Lawrence , D. H 1885 – ۱۹۳۰
کتاب رنگین کمان جناب لاورنس، نویسنده انگلیسی نیمه اول قرن بیستم، حدود ۳۰ سال سانسور شد و اجازه نشرنیافت. گرچه لاورنس فرزند یک کارگر معدن و در فقر و تنگدستی زیسته بود، ولی او بجای شعارهای معمولی وابتدایی : نان – کار – مسکن – آزادی !، سراغ نیازهای غریزی-طبیعی و عشقی-جنسی، انسان غربی رفت و کوشید تابا طرح آنها در ادبیات، خشم سرمایه داری و کلیسای مسیحی پوریتانی را برانگیزد، و سرانجام درحین جنگ جهانی اول، به اتهام جاسوسی برای آلمان پروسی، اورا وادار به فرار و مهاجرت از کشورش نمودند. لاورنس یکی ازمنتقدین عوارض صنعتی شدن جوامع غربی در آغاز قرن بیست بود. او پروسه صنعتی و مکانیکی شدن جوامع و انسانها را مرگ آورنامید، چون شور و شوق و عشق و محبت بتدریج در روابط انسانی بطور سیستماتیک نابودمیشوند. لاورنس نظم طبیعت و ریشه طبیعی انسانیت را مهمتر ازترقی اقتصادی و فردگرایی درنظام سرمایه داری میدانست. غیر از عواقب صنعت،اوبه انتقاد از بنیادگرایی مذهبی مسیحیت انگلیس پرداخت که غرایز طبیعی انسان راسرکوب میکنند. و سرانجام به نقل از منتقدین مارکسیست، اوزیر تاثیر خردگریزی اواخر دوره بورژوازی،به متافیزیک پناه برد وبا تکیه بر روابط انسانی به انتقاد از سودجویی سرمایه داری، اصول و اخلاق بورژوازی پرداخت. اودرآثارش به مسائل جنسی دررابطه باتولید مثل و ازلی دانستن نیروهای طبیعی، اهمیت اغراق آمیزی داد. لاورنس اخلاق مسیحی بورژوازی رامخالف غرایز و قوانین طبیعی و روان ناخودآگاه انسان میدانست. اوبا مطرح نمودن مسائل : عشقی، احساسی، اروتیک در ادبیات، موجب خشم سردمداران فرهنگی جامعه گردید. لاورنس از نابودی : محیط زیست، طبیعت بکر، روابط رمانتیک جوانی، روابط زناشویی و خانوادگی، در رابطه با سرکوب غرایز، طبیعت گرایی، و ساده گرایی انسان اولیه، سخن راند. اودر مورد رابطه زن و مرد گاهی وارد فلسفه و حوزه عرفان میشد. هرمان هسه مدعی شد که لاورنس از موضع ناتورالیستی به انتقاد از جهان صوری، مجازی و مرده، و عناصر : پول و ماشین، در سرمایه داری می پرداخت.
او درتمام عمر به بیماری سل مبتلا بود و آنرا مزاحم خلاقیت ادبی دانست. بااینوجود مورخین ادبی حجم آثاراورا با حضور دائم : آوارگی، مهاجرت، فقر و اختلافات زناشویی و بیماری، قابل تحسین میدانند. او در زمینه های : شعر، رمان، نوول، داستان کوتاه، مقاله، نمایشنامه، سفرنامه و نظرات فلسفی، دست به قلم زد. خواننده در آثارش شاهد سمبولهای : جانوری، گیاهی، رنگ، صدا و منظره میشود که اغلب احساسات و شرایط روحی قهرمان داستان را درمیان میگذارند. آثار لاورنس جنبه های قوی شخصی و اتوبیوگرافیک دارند. اورا میتوان پایان و تکمیل سنت عظیم رمان قرن بیست انگلیس دانست. لاورنس از سال ۱۹۵۵ نماینده ملی و بین المللی ادبیات کلاسیک مدرن انگلیس نیز بشمار می آید.منتقدین درآثار او جنبه هایی از مکاتب و سبکهای : رئالیسم، سطحی گرایی ناتورالیستی، روانشناسی و فوتوریسم می بیندد. لاورنس از سبک ادبیات تجربی و “اکسپریمنتل“ و بازی و نوآوریهای مدرن ادبی، خودداری نمود.
گروهی به لاورنس لقب نویسنده فیلسوف یا روانشناس نویسنده دادند. اونظرات فلسفی، سیاسی یا اخلاقی خودرا بصورت مقاله مطرح میکرد وآنان را خردگرایی پسامدرن خلاقیت نامید. از جمله سخنان مشهور او این بود که میگفت ؛ جهان ظاهر، واقعی نیست، و جهان غیرظاهر، واقعیت دارد. سالها به او اتهام داشتن عقده تربیتی- روانشناسی “ادیپوس“ زده شد، تااینکه سرانجام او درسال ۱۹۱۵ به انتقاد از تحلیلهای ادبی روانشناسانه پرداخت. کتاب “سکس و گفتمان “ میشل فوکو را تحت تاثیر نظرات اخلاقی- سیاسی و طبیعت گرایی-ساده گرایی، پورنوگرافی و آزادی زوابط جنسی لاورنس میدانند. اودرسالهای مهاجرت از موضع تلخ و سرخوده گی به انتقاد از : سوسیالیسم، دمکراسی و فعالیت سیاسی پرداخت و گاهی نظرات شبه فاشیستی را تبلیغ می نمود. و میگفت که در غرب مقوله های : اسطوره،دین، و رهبری باید جامعه را متحد نمایند و بجای ایدئولوژی نژادی فاشیسم،از ایدئولوژی نژادی جهانی-آسمانی ! سخن گفت.
لاورنس یکی از نویسندگان مورد اختلاف صاحبنظران درقرن بیست بود. یوسف کنراد اورا مبتذل نامید. جویس نوشت که لاورنس، نویسنده ی واقعا ضعیف و بدی است. ولی طرفداران لاورنس نظرات دیگری را نمایندگی میکردند. آرمین آرنولد درسال ۱۹۷۲ نوشت که آثار لاورنس راباید درمدارس تدریس کرد چون او مثل دیکنز نه تنها لذت آور بلکه مفید برای همه میباشد. فمینیست ها به او فیلسوف شاعر لقب دادند.
دی. اچ. لاورنس بین سالهای ۱۸۸۵ و ۱۹۳۰ زندگی نمود. اودر انگلیس بدنیا آمد و در جنوب فرانسه براثر ابتلا به بیماری سل درگذشت. خاکسترش را بدلیل هواداری او از یک فرقه شبه بودیستی-سرخپوستی، در رودخانه ای درمکزیک پخش نمودند. پدرش کارگر معدن و مادرش معلم دبستان بود. لاورنس خود چندسالی آموزگار دبیرستان درانگلیس شد. اوازسال ۱۹۱۴ با یک زن آلمانی بنام فریده ازدواج نمود. در زمان جنگ جهانی اول به سبب اتهام جاسوسی برای آلمان، او به کشورهای : سیلان، استرالیا، آمریکا و مکزیک فرار نمود. لاورنس درتمام عمر درحال سفر، فرار و مهاجرت، در فقر و تنگدستی زندگی کرد. او گویا نقاشی نیز مینمود و در سال ۱۹۲۹ نمایشگاه تصاویرش را بهم زدند و از نشان دادن آنها در انگلیس جلوگیری کردند.
ازجمله آثار او : رنگین کمان، عصا، خانم چاترلی و صفر زنهایش !، زنان عاشق، پسران و معشوق های زن، طاووس سفید، دختران ازدست رفته، مجموعه مقالات (بازی ونقش روان نا خودآگاه)، کنگرو، مار پردار،و صبح های مکزیکی، هستند. دو رمان رنگین کمان و خانم چاترلی، سالها در غرب ممنوع شدند. طاووس سفید، اولین رمان لاورنس بود. سه مجموعه داستان او را مهمتریت آثارش میدانند. به رمان رنگین کمان کتاب نسل ها لقب دادند. پسران و معشوقه های زن. را رمانی آموزشی و اتوبیوگرافیک بشمار می آورند. از لاورنس دو سفرنامه جالب نیز بجا مانده.