امشب تو ساغری …
امشب تو ساغری ، پرکن پیاله را
پرکن پیاله را ، تا ازباده ی سرکش تو، مست وخراب شوم
ازباده ی لب لعلت ، همچون شراب شوم
پرکن پیاله را
امشب توساغری ، بچرخان پیاله را
تازنده شوم ، زپیاله ات وساغرت
بربستر فراز
باخود فرود بیارمرا
با عشق مرا بخوان
تا از حضورت اعیان شوم
خورشید شوم، با تو من هم زلال شوم .
پرکن پیاله را، پر کن این جام
تاشوم خراب زباده ات
ای هم نفس به سوزان مرا با ساغر وباد ه ات
پرکن زعشق ، که این جام سرخ آتشین
«دیریست مرا به آ ن جا که می خواهم،نمی برد».
پر کن پیاله را ، پرکن پیاله را
امشب تو ساغری.




