در کردستان عراق بعد از ۲۵ سال حکمرانی چند نیروی اصلی و علیرغم ناتوانی آنان در پیش بردن امور مردمان اقلیم و نارضایی وسیع ملت، باز می بینیم کە در هنگام انتخابات همین نیروها دوبارە از طرف مردم انتخاب می شوند! همین داستان، داستان تکراری ما در افغانستان و در عراق هم هست. و البتە مشکل اینجاست کە در این سە منطقە، بر خلاف ایران، حدود و ثغوری از دمکراسی حاکم است و در واقع امکان انتخاب نیروهای دیگر در عمل امکان پذیر است.
اما مردم بە همانهائی گرایش دارند کە هستند، اگرچە ثروت ملت را می دزدند، منافع خود را بر کشور ترجیح می دهند و اختلاس و فقر و فحشا بە یمن قدرت آنان سر بە فلک می کشند!
و در ایران نیز همان داستان است. در ایران دمکراسی وجود ندارد، و مردم میان آنان انتخاب می کنند کە بیشتر از سی و پنج سال است وجود دارند،… اما باز انتخاب می کنند،… بی نهایت.
البتە داستان ما در ایران در مقایسە با سە منطقە دیگر از جنس دیگریست، اما این مانع از تصویر آن زیر لوای “تکرار” نمی شود.
و این تاریخ مدرن خاورمیانە است. تاریخ ملتهائی کە انتخابات برای آنها تکرار گذشتە است اگرچە نە در تمامی ابعاد آن، و نە فراتر رفتن از آن!… تاریخ ملتهای لبریز از محافظە کاری، و ترس از فراتر رفتن از حال.
و من کە بە همە شهدای رفتە، رنجهای کشیدە و رویاهای ترک وطن کردە می اندیشم، بخود می گویم شاید آنان قبل از هر چیز برای کرامت خودشان جان دادند و رنج کشیدند و جلای وطن کردند،… و نە چیزی دیگر،… شاید!