کمتر کشوری را می توان سراغ یافت که نتایج انتخابات آن تنها در محدوده مرزهای ملی تعریف شود و تأثیرات آن بر دیگر کشورها چه در عرصه منطقه ای و چه بین المللی، نادیده گرفته شود. حساسیت کشورها به انتخابات هر کشوردیگر بنا بر وزن و اثرگذاری آن کشور بردیگر کشورها سنجیده می شود. از این رو بسیاری از کشورها در تناسب با موقعیت خود در عرصه جهانی و منطقه ای تمام تلاش خود را با استفاده از تمامی ابزارهای لازم برای اثرگذاری بروی انتخابات کشورهای دیگر بکار می برند.
اتهام مربوط به دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که از سوی حزب دمکرات طرح شد، تنها نمونه ای است از این دست؛ گرچه روسیه اتهام دخالت در انتخابات آمریکا را رد کرد و غیر از این هم انتظار دیگری نمی شد از روسیه داشت. این را هم نباید نادیده گرفت که هیچ کشوری و در هیچ شرایطی از دخالت مستقیم و غیر مستقیم کشوری در انتخاباتش سخن به میان نخواهد آورد تا حق حاکمیت و استقلال در اداره کشورش را به زیر سئوال نبرد.
اما در این حال مقامات دولتی و امنیتی کشورها همواره اقدامات مقتضی برای جلوگیری و اثرگذاری دیگر کشورها در انتخاباتشان را در نظر می گیرند. نخست وزیر دولت سوئد در ماه پیش اعلام کرد که بسیار مهم است که مانع دیگر دولت ها شویم که می خواهند روی انتخابات مجلس که در سال آینده برگذار می شود، تاثیر بگذارند. اما این که تا چه حد موفق می شوند تا مانع از دخالت دیگران شوند موضوعی خواهد بود که هیچ گاه بصورت عام به آن پرداخته نمی شود.
حضور نماینده پوتین در ایران و ملاقات وی با ابراهیم رئیسی را تنها باید از این زاویه نگریست. سیاست خارجی حکومت ولایی که پایه در تنش افزایی دارد، کارتی شده در دست روسیه برای بازی در منطقه و عرصه بین المللی.
لابد حال باید از خود سئوال کنیم، منافع روسیه در انتخاب کدام یک، روحانی یا رئیسی، بیشتر تامین می شود.