انتخابات ریاست جمهوری در ایران بی گمان یک رویداد سیاسی مهم بە حساب می آید. رویدادی مهم نە صرفا از یک زاویە مثبت، بلکە از یک نگاە منفی هم. بە بیانی دیگر، مهم است زیرا کە همە جریانات سیاسی، بخصوص اپوزیسیون ناچار بە موضعگیری در مقابل آن است، حال این موضعگیری چە در جهت نفی آن باشد یا در جهت مشارکت در آن.
اما باز همە موضوع این نیست. انتخابات ریاست جمهوری در ایران مهم است زیراکە زمینەساز ایجاد تحرکات و جنبشهای سیاسی و مطالبەمحور است. و این تنها بە یمن دو فاکتور امکان پذیر می شود: اول بعلت زندەبودن جامعە مدنی ایران و مشارکت فعال آن در جریان روندهای انتخاباتی، و دوم بعلت عدم یکدست بودن حاکمیت در ایران. و منظور از عدم یکدست بودن حاکمیت در ایران هم تنها وجود جناحهای متفاوت نیست، بلکە وجود ساختارهای متناقض در آن است کە هرکدام مشروعیت خود را از منابع مختلف می گیرند.
اما در میان همە فاکتورهای بیانگر اهمیت انتخابات، شاید مهمتر از همەاشان حضور مطالبەمحوری مردم می باشد کە بویژە در این سالهای اخیر باعث تند و تیزتر شدن مناظرات تلویزیونی میان نامزدهای گذشتە از صافی شورای نگهبان شدە است. حضوری کە اگرچە تابحال در فرم اکسترم و عالی خود وجود ندارد و اگرچە مرتب زیر فشار نیروهای سرکوب و امنیتی حاکمیت است، اما آنچنان برجستە و غیرقابل اغماض است کە می تواند جو درون حاکمیت را بشدت متاثر سازد، و درست این تاثر است کە توان جامعە مدنی ایران را بوضوح نشان می دهد.
ولی علیرغم این تاثیرگذاری، پیگیری مردم ایران بعد از نتایج انتخابات یک پیگیری ناقص و ناتمام است. واقعیت این است کە مردم بنوعی بە خانەهای خودشان برمی گردند و عمدتا کار را تنها برای انتخاب شوندە خود باقی می گذارند. ما با این پدیدە هم در دوران اصلاحات روبرو بودیم و هم در دوران اعتدالی ـ اصلاحی. در واقع می توان گفت کە مردم تنها از امکانات درون حکومتی برای تاثیرگذاریهای کلان استفادە می کنند، و در غیر آن ما شاهد ادامە چنین روندهائی در درون جامعە نیستیم. این در حالیست کە در جامعە ایران ما بیش از پیش بە این حضور و ادامە آن احتیاج داریم.
چنانکە مناظرەهای این دور از انتخابات در ایران نشان داد، مسائل بسیار حادتر از آن شدەاند کە بتوان از آنها گذشت. واقعیت این است کە کشور بطور کلی وارد روندهائی شدە است خطرناک کە در صورت عدم ارائە راەکارهای مناسب کاملا مستعد وارد شدن در سراشیبی بحرانهای خطرناک است.
مردم ایران اگر فعلا راهکار تغییر و دگرگونی از طریق مقابلە رودرو را ترجیح نمی دهند و کماکان پایبند روشهای اصلاحی و تدریجیاند، باید متوجە باشند کە در صورت عدم حضور پایدار آنان کە لازمە یک رفتار اصلاح گرانە و تحول طلبانە است، حضور انتخاباتی آنان هم بە نتایج چندانی نخواهد رسید.
دولتها همیشە بە ماندگاری و ماند یک تمایل ذاتی و عمومی دارند. شکستن این حالت تنها بە یمن فشار از پایین امکان پذیر است. حال گاهی در صورت پایبند بودن مردم بە این حالت، امکان تغییرات غیراصلاحی هم فراهم می آید.
مناظرات اخیر میان نامزدها نشان داد کە وضعیت در حقیقت بسیار دشوارتر و ناپایدارتر از آن است کە در ظاهر تصور می شود. دست حاکمیت در واقع زیاد باز نیست. حاکمیت نمی تواند خودش را بعنوان یک پیکرە واحد جمع و جور کند. بخشی از آن سیگنال می دهد کە موافق ادامە وضع موجود نیست، و همین امکان می دهد کە بە توان و امکان ادامە حضور مستمر مردم بر خلاف قبل، بیشتر باورداشتە باشیم.
امری کە تغییر در ایران را با مشکل جدی مواجە کردە است همین مسئلە است. ما با انقطاع حضور مواجهیم. نمی شود مقامی را بە کسی سپرد و تنها بە انتظار عمل او نشست. در انتخاباتها، دروغگوئی، دروغها و وعدەوعیدها زیادند، اما می شود آنان را بە «راست»ی برگرداند، بشرطی کە حضور مردم وجود داشتە باشد. حتی می شود «راستی» را هم بدون آن دروغگو دوبارە برگرداند! آن دروغگوئی کە خود پشتیبان دولت احمدی نژاد بود و مسئولیت دارد در قبال تمام آن ویرانکاریهائی کە در دورە دولت نهم و دهم صورت گرفتند، دروغگوئی کە حال با تاکید بر همان برنامەها درصدد است برای هشت میلیون بیکار ایرانی در هر سال با کف یک تا یک میلیون و نیم شغل، کار ایجاد کند! آن دروغگوئی کە آمدە تا دوبارە با احیای چند برابر یارانەها و مسکن مهر، بار دیگر اقتصاد کشور را دچار تورم سرسام آور و اغتشاش در امر زمین و ساختمان سازی کند. آری! تنها بشرط حضور ممتد و دامنەدار.