خانم مهتاب خراسانی! ممنون از اینکە موضع گیری مرا آنقدر جدی و تاثیر گذار تلقی کردید، قلم و کاغذ برگرفتید و در بارە آن نوشتید. اما بگذارید من هم از روی احترام بە طرح سئوالاتتان، کە بیشتر رو بە سوی من دارد، مواردی را مطرح کنم.
ـ شما نوشتەاید “حتا خوشبینانه میتوانستیم امیدوار بدان باشیم این نوشته که حکم نیشتری بر دمل چرکین خطاپیشهگیهای سیاسی آن سالها بود، بستری مناسب برای تسری به گفتمانی انتقادی در دیگر جریانات سیاسی در پی داشته باشد.” باید بگویم تجربە نشان دادە است کە در میان سازمانهای سیاسی ایرانی، این سازمان اکثریت است کە بیشتر از همگان بە اصل انتقاد پذیری از خود معتقد بودە و آن را عملا در زندگی سیاسی خود پیش بردە است، و تجربە نشان دادە است کە درج مطالبی از نوع مطالب رقیە دانشگری و مهدی اصلانی نە تنها بە تسری گفتمان انتقاد بە درون و برون دیگر سازمانهای سیاسی منجر نشدە و نمی شود، بلکە بالعکس، نتیجە عکس دادە است. من از شما می پرسم تا حال بعد از طرح چنین مقالاتی در سایتها، شما تا چە حد شاهد ادامە بحثی منطقی از طرف علاقمندان بودەاید؟ چند تا مطلب تحقیقی نوشتە شدە و در این نوشتەها تا چە حد بە اسنادی پرداختە شدە کە در آن سازمان اکثریت در آنها بە انتقاد از خود پرداختە است؟ چنین بە نظر می رسد کە شما چنانکە خود در ابتدای مقالەاتان بدان اشارە می کنید هنوز پیگیر جدی مسائل سیاسی نیستید.
ـ شما عمداً همان نکتە چهرە و رگهای گردن را از مقالە من استخراج کردەاید تا هدف خود را کە همانا القای قیچی کردن بحث از طرف من هست را پیش ببرید. در صورتیکە من در همان متن خود بە موارد دیگری هم اشارە کردەام. من توصیە می کنم کە شما یک بار دیگر مطلب مرا بخوانید تا اینکە بتوانید تصویر دقیق تری در ذهنتان داشتە باشید. یادتان باشد کە نوع روانشناسی آدمی بعضاً تاثیر مستقیمی بر تصویر و سیمای آدمی دارد ( آیا شما در زندگیتان بە جلاد خوش تیپی برخوردەاید؟) و نیز یادتان باشد هنگامیکە با یک متن ارتباط برقرار می کنید بە کنە استعارات آن هم پی ببرید. من بە نظر خودم بە اصلی ترین مطلب مورد نظر اصلانی اشارە کردەام کە آن همانا نە تلاش وی برای نقد و یا بە جریان انداختن نقد سازندە، بلکە زدن بیرحمانە و تخریب دیگران می باشد. بە یاد داشتە باشید کە وی خود یکی از کسانی بودە است کە در آن سالها جزو همان روندی بودە است کە حال بخاطر آن دیگران را بە خیانت متهم می کند و خود را بە خائن خوان! و چە چندش آور است این خود فریبی را.
ـ سعی من در قیچی کردن بحث نیست و نبود، تلاش من در متوقف کردن روندیست کە نە تنها بە جائی مثبت نمی رسد بلکە با خوانشی نادرست بانی جو ناامیدی و یاس در فضای سیاسی موجود می شود. من همیشە شخصا از انتقاد استقبال کردەام و یکی از کسانی بودەام کە پیگیرانە و مشتاقانە متون انتقادی را خواندەام. تاکید می کنم متون انتقادی را.
ـ نوشتەاید “پرسشی که بلافاصله به ذهن متبادر میشود آن است که ایشان چرا باید به جای رهبرانی که سیاست فاجعهبار “شکوفایی جمهوری اسلامی” را تدوین کردند سینه سپر کنند و حساب پس دهند.” باید بگویم کە جواب من برای سینە سپرکردن و دفاع از سیاست شکوفائی نبودە و نیست، بلکە جواب من برای دفاع از جریانیست کە علیرغم انتقاداتی کە می تواند بدان وارد باشد، دارای جنبەهای مثبت بسیاریست، جنبەهائی کە متظاهران بە انتقاد، مغرضانە نە تنها آن را نمی بینند بلکە مخدوشش می کنند و بە گمان خود می خواهند دست بە تحریف واقعییات بزنند. همین سئوال شما بار دیگر نشان می دهد کە شما مقالە من را درست نخواندەاید و باز دارید بە بیراە می روید.
ـ شما نوشتەاید ” ظاهر نوشتهی ایشان زدن مهدی اصلانی است اما در واقع ایشان با این نگاه به رقیه دانشگری شلیک میکند و با خود پیامی به دیگر همفکرانشان در سازمان اکثریت دارد که پاسخ هر انتقادی میتواند با واکنشی حقیقتگمکن مواجهه شود.” می شود از شـما بپرسم کە دلیل شما در این مورد چیست؟ شما چطور این “ظاهر” و “واقعیت” را از متن من استخراج کردەاید؟ آیا می توانید بە فاکتی اشارە کنید؟
ـ از راە همین مقالە می خواهم شما را مطلع کنم کە من در نشریە کار مطلب دیگری در مورد آقای مهدی اصلانی نوشتەام زیر عنوان “نگاهی بە تناقض گفتەها و مواضع مهدی اصلانی”. در این مطلب سعی کردەام مستدلانەتر برخورد کنم. لطفا هم خود شما بە این مطلب مراجعە کنید و اگر می شود بە آقای اصلانی هم بگوئید کە اخلاق دمکراتیک را رعایت کردە از برخورد “هم قدگرایانە” پرهیز کردە و جواب سئوالات متعدد مرا بدهند کە تا حدی بە تفصیل در آن متن بدانها پرداختەام. فکر کنم تعهد شما نسبت بە ادامە یک بحث سازندە می تواند ضمانت این ارتباط را بدهد.
در پایان می خواهم بار دیگر بر این نکتە اشارە کنم کە من شخصا از انتقاد استقبال می کنم، انتقادی کە ناظر بر کشف بیشتر حقیقت و روشن کردن بیشتر و بهتر راە آیندە باشد، انتقادی کە در آن اهداف غرض آلود وجود نداشتە باشد، از کینە آشکار و نهانی بری باشد، از لمپنسیم زبانی دوری جوید و نهایتا اینکە عادلانە بە موضوع بحث نگاە کند.
فرخ نعمت پور
– شلیک فرخ نعمتپور بر شقیقهی رقیه دانشگری- نوشته مهتاب خراسانی