داور دلشوره های من ابر است
قضاوت می کند
مانع می شود
که من از خانه بیرون بیایم
در خانه می مانم
با ماهیان قرمز
که از سفره هفت سین مانده اند
روز را طی میکنم
همسرم
سرانجام یک روز
سفره هفت سین را
به کوچه خواهد برد
دلشوره های من
دوباره آغاز می شود
زخم ها و جراحت ها
شاید
دوباره دهان بگشایند
به سخن آیند
گذشته ما را بازگو کنند
نان هایی که بیات می شود
شجاعت هایی
که در یک لیوان شیر سرد
تکرار می شود
دلشورهای ما
برای آن مردگانی
که ناتمام مُردند
این مدادهایی
که در باران نمی نویسند
یاد داری
به آن شاخه گل سرخ
در باران هجوم بردیم
چگونه
همه مبهوت ما دو تن بودند.
منبع:
از کتاب «عزیز من». تهران، نشر افکار. چاپ اول. ۱۳۸۳.
زیر نویس:
- یادداشت آغاز کتاب:
ما شاعران در جوانی کار خود را با شادکامی آغاز می کنیم،
اما سر انجام، بیکارگی و نومیدی ، دیوانگی در پی آن میآید
ویلیام وردز ورث
- یادداشت شعر:
به: شهره