سه شنبه ۶ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۱

سه شنبه ۶ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۱

آتش بس در غزه
علی قره جه لو: آتش بس غزه، ظاهرا بر اساس طرح ۲۰ ماده ای صلح ترامپ تحقق پیدا کرد، ولی، شکست اسرائیل چه در میدان جنگ و چه در صحنه...
۶ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: علی قره جه لو
نویسنده: علی قره جه لو
واکنش ایران، چین و روسیه به بازگشت آمریکا به پایگاه هوایی بگرام!
فاطمه امان: جغرافیای بگرام به تنهایی توضیح می‌دهد که چرا اهمیت دارد. این پایگاه حدود ۱۰۰۰ مایل از تهران، تنها ۴۰۰ مایل از استان ناآرام سین کیانگ چین و کمتر...
۶ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فاطمه امان
نویسنده: فاطمه امان
پاسخ به چند سوال در باره جنگ ۱۲ روزه
جمعی از فدائیان خلق ایران – داخل کشور: فعال‌سازی مکانیزم ماشه و اجرای رسمی تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران از سی‌ام شهریور، در واقع مصداق سوءاستفاده از سازوکارهای حقوقی بین‌المللی...
۶ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جمعی از فدائیان خلق ایران - داخل کشور
نویسنده: جمعی از فدائیان خلق ایران - داخل کشور
هیچ انقلابی از تلویزیون پخش نخواهد شد!
گودرز اقتداری: اکنون رییس جمهور ترامپ با حمایت اخلاقی که کمیته نروژی صلح نوبل به رهبر جدید اپوزیسیون ونزوئلا هدیه کرد، نیروی دریایی ایالات متحده را به دریای کارائیب گسیل...
۶ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گودرز اقتداری
نویسنده: گودرز اقتداری
"ما چهره واقعی شهر هستیم"
فراموش نکنید، آقای مرتس، که بیشتر مهاجرانی که امروز در آلمان زندگی می‌کنند، داوطلبانه کشور خود را ترک نکرده‌اند؛ آنان قربانی جنگ‌ها، تخریب و سیاست‌هایی هستند که غرب در کشورهایشان...
۵ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
ادغام بانک آینده در بانک ملی؛ نجات الیگارشی با پول مردم
شهناز قراگزلو: نظام بانکی ایران، آن‌گونه که باید، دیگر در خدمت تولید و اشتغال نیست؛ بلکه به ابزاری در خدمت الیگارشی مالی و سیاسی بدل شده است. در چنین ساختاری،...
۵ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
راه اندازی اکانت‌های جعلی فارسی برای برجسته‌سازی رضا پهلوی!
بهرام رحمانی: یافته‌های نشریه اسرائيلی «هاآرتص» و مرکز تحقیقات«مارکر» نشان می‌دهد بخشی از حمایت‌های مطرح شده از رضا پهلوی در شبکه‌های اجتماعی ساختگی بوده و شبکه‌ای از حساب‌های جعلی فارسی‌زبان...
۵ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهرام رحمانی
نویسنده: بهرام رحمانی

برای اولین بار از مرگ کودکی خوشحال می شوم

مادرش ادامه می دهد: «البته یک سال مانده به مرگ نعیمه کتک خوردن هایش کم می شود. بعدها پی بردم که علتش تسلیم دخترک بیچاره ام بود. نعیمه در ده سالگی مدرسه را ترک می کند، چون بمانی سر کار می رود و تمام مسئولیت های خانه به عهده او قرار می گیرد. با این همه او اعتراضی نمی کند

بی مقدمه آغاز می کنم. چون پیش از این مقدمه ها نوشته شده و اعتراض ها و انتقادها از در و دیوار باریده است.

در آن زمان هفده ساله بودم. مدتی بود قبر دختر جوانی در نزدیکی قبر مادربزرگم نظرم را جلب می کرد. دختری شانزده ساله به نام «نعیمه». گهگاهی زنی با صورتی نیم سوخته وغمگین کنارش می نشست و زیر چادر آرام گریه می کرد. مادرش بود. شنیده بودیم که شوهر این زن (ناپدری نعیمه) به نعیمه تجاوز می کند. او به همراه نوزادش هنگام وضع حمل جان می سپارند. در آن زمان از چنین مادری متنفر شده بودم. نامش «بمانی» بود.

امسال پس از سیزده سال پیگیر ماجرا می شوم. متاسفانه پس از پرس و جو پی می برم بمانی از دنیا رفته است. تنها کسی که به او دسترسی پیدا می کنم خواهر پیر بمانی است. با وجود درد بسیاری که از یادآوری آن خاطرات می کشد آن را به زبان می آورد. اما بارها ترس و نگرانی اش را از «بی آبرویی و بر سر زبان افتادن دوباره ی ماجرا» گوشزد می کند. پس از اینکه اعتمادش را به دست می آورم می گوید: «در میان همه فرزندان پدر و مادرم، بمانی از همه زیباتر و دختری بسیار ساکت بود. به درخواست پدرم در پانزده سالگی با مردی سالمند و نیمه مجنون ازدواج می کند. اما پس از سه روز خانه پیرمرد را ترک می کند و به نزد ما می آید. سرزنش خانواده او را مجبور می کند که به خانه شوهر بازگردد. ولی تاب نمی آورد. خانه را مجدداً ترک می کند و می گوید که هرگز نمی تواند به زندگی با آن مرد ادامه دهد. شش ماه بعد با چشم پوشی از مهریه طلاق می گیرد. در کارخانه ای با سمت کارگر به کار می پردازد. پس از چندی با مردی فقیر و دوره گرد ازدواج می کند. مرد کار نمی کند و با حقوقی که بمانی از کارخانه می گیرد زندگی را می گذرانند. پس از چند سال کم کم سوء استفاده های مرد به اوج می رسد و درگیری و دعوایشان بالا می گیرد. در یکی از بگو مگوهایی که با هم داشتند ضربه ای به سر بمانی می کوبد و او در یک جنون آنی خود را به آتش می کشد. با هفتاد درصد سوختگی به مدت شش ماه در بیمارستان بستری می شود. در این هنگام بمانی «معصومه» را سه ماهه باردار است و نعیمه دو سال دارد. مرد خانه را در این وضعیت ترک می کند و دیگر هیچ خبری از او نمی شود. بمانی هم پس از مدتی بدون دریافت مهریه برای بار دوم طلاق می گیرد. چند سالی با حقوقی که از کارخانه می گیرد زندگی خود و کودکانش را می گذراند. او دیگر صورتی نیم سوخته دارد و از زیبایی اش چیزی نمانده است. به پیشنهاد ازدواج مردی متاهل و به نظر جا افتاده به نام «ک» پاسخ مثبت می دهد. «ک» بیست سال از بمانی بزرگتر است و نعیمه او را بابا صدا می زند (پیرزن این را با افسوس و حسرت بسیار بیان می کند). نعیمه با آنکه بسیار از مادر و پدر کتک می خورد، آرام و گوشه گیر است».

در این هنگام دخترخاله نعیمه – که اگر نعیمه زنده بود هم سن او بود – حرف مادرش را قطع می کند و می گوید: «ک. تیک عصبی داشت. با اینکه خود را در مهمانی ها مهربان نشان می داد من همیشه از او می ترسیدم. زیرا نعیمه پنهانی به من می گفت که او در خانه کتکشان می زند».

مادرش ادامه می دهد: «البته یک سال مانده به مرگ نعیمه کتک خوردن هایش کم می شود. بعدها پی بردم که علتش تسلیم دخترک بیچاره ام بود. نعیمه در ده سالگی مدرسه را ترک می کند، چون بمانی سر کار می رود و تمام مسئولیت های خانه به عهده او قرار می گیرد. با این همه او اعتراضی نمی کند. به یاد دارم چندی پیش از مرگش در وسط حیات خانه مان ایستاده بود که ناگهان سرش گیج می رود و روی پله می نشیند. علتش را که پرسیدم سرماخوردگی و خستگی را بهانه می کند و حتی از بردن نام دکتر هم می ترسد. مدتی پیدایشان نمی شود تا اینکه روزی خواهر کوچکتر نعیمه نزد ما می آید و با گریه خبر از دنیا رفتن او را می رساند. به منزل آنان می رویم. نعیمه هنگام به دنیا آوردن کودک بر اثر خونریزی مرده است و بمانی توضیحی نمی هد. هنگام گرفتن جواز دفن، ماجرا لو می رود. مامورین مادر را دستگیر می کنند. زیرا او به عنوان سرپرست، دختر را به بیمارستان نبرده است. چون مادر در زندان است کسی نمی تواند برای تدفین جواز بگیرد. تا اینکه پس از یک ماه جواز هم صادر می شود. آزمایش خون نشان می دهد که کودک متعلق به پدر ناتنی نعیمه است. «ک» نیز به زندان می افتد، اما پس از بیست روز آزاد می شود».

در جواب اینکه چگونه پس از اثبات جرم او را آزاد می کنند، پاسخی بسیار مبهم می دهد: «نمی دانم. خواهرم هیچ کس را نداشت که پیگیر کارهایشان شود. روزی هم که نعیمه مرده بود تمام مردانی که در اتاق بودند از جمله پسر مرا به عنوان مظنون دستگیر کردند. راستش ما هم دیگر می ترسیدیم خودمان را درگیر کنیم. گویا دادگاه حکم سنگسار «ک» را صادر می کند. اما پدر نعیمه پس از سال ها سر و کله اش پیدا می شود و با گرفتن دیه «ک» را می بخشد. بمانی هم پس از سه ماه از زندان آزاد می شود. «ک» مهریه بمانی را می دهد. با سه کودکی که از بمانی داشت او را ترک می کند و پس از مدتی به گوشمان می رسد که دوباره ازدواج کرده است. بمانی هم پس از چند سال بر اثر ایست قلبی از دنیا می رود، بدون این که هرگز از این ماجرا حرفی بزند».

از او می پرسم که نمی شود حکم سنگسار را با دادن دیه لغو کرد و شنیده هایم را با او در میان می گذارم. شنیده بودم که فرزند «ک» در دستگاه قضایی مقامی داشت که توانست با زد و بند هایی پدرش را نجات بدهد. پیرزن انکار می کند. نمی دانم راستش را می گوید، یا باز پای ترس و آبرو در میان است. همان ترس و آبرویی که پای دختر را به بیمارستان نکشاند و به دست مشتی خاک و گل سپرد. از معصومه خواهر نعیمه می پرسم. گویا در ۱۶ سالگی ازدواج می کند و پس از ۹ سال، با یک فرزند دختر از همسرش جدا می شود. او هرگز در این باره حرفی نمی زند و روابط فامیلی اش را با دیگران قطع کرده است. به هر حال همه چیز در ابهام است. نقش بمانی در این ماجرا، اجرا نشدن قانون و در نهایت آزادی مظنون، پاسخ های قیچی شده خاله نعیمه، سکوت خواهرش و عدم پیگیری او. تنها چیزی که در ابهام نیست قبر دختریست شانزده ساله به همراه کودک پا به دنیا نگذاشته اش. جنس کودک نیز چون مادر و مادر مادرش بود و من برای اولین بار از مرگ کودکی خوشحال می شوم.

هنگامی که از در خانه پیرزن بیرون آمدم، نه تجزیه و تحلیلی در کار بود و نه اعتراض و انتقادی. حتی توان فحش دادن هم نداشتم. تنها یک چیز با من بود: «ترس».

تاریخ انتشار : ۳ دی, ۱۳۸۹ ۱۰:۵۹ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران

شهناز قراگزلو: هیچ بخش الزام‌آوری در متن پیمان ابراهیم وجود ندارد که تشکیل کشور مستقل فلسطین را تضمین کند. به همین دلیل، این پیمان بیش از آن‌که زمینه‌ساز صلحی پایدار باشد، به ابزاری برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل بدون حل مسئله‌ی فلسطین تبدیل شد. صلح پایدار در خاورمیانه تنها زمانی ممکن است که بر پایه‌ی به‌رسمیت شناختن دو دولت مستقل و برابر حقوق میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها بنا شود

مطالعه »

هیچ انقلابی از تلویزیون پخش نخواهد شد!

گودرز اقتداری: اکنون رییس جمهور ترامپ با حمایت اخلاقی که کمیته نروژی صلح نوبل به رهبر جدید اپوزیسیون ونزوئلا هدیه کرد، نیروی دریایی ایالات متحده را به دریای کارائیب گسیل داشته و حلقه محاصره نظامی حول تنها کشور نفت‌خیز منطقه را تنگ کرده است. در جهان یک قطبی قاره آمریکا نیروهای نظامی ایالات متحده بدنبال پا پس کشیدن اتحاد جماهیر شوروی از کوبا در ۱۹۶۳ هفت دهه است که رقیبی ندارند.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آتش بس در غزه

واکنش ایران، چین و روسیه به بازگشت آمریکا به پایگاه هوایی بگرام!

پاسخ به چند سوال در باره جنگ ۱۲ روزه

هیچ انقلابی از تلویزیون پخش نخواهد شد!

“ما چهره واقعی شهر هستیم”

ادغام بانک آینده در بانک ملی؛ نجات الیگارشی با پول مردم