از دیر باز وضعیت حقوقی و فردی یک همبود ایرانی در گرو ساختار سیاسی ـ اقتصادی فرادستی نظامها بوده و اصطلاح ارباب رعیتی چه در مفهوم متداول در حوزه روستائی و چه در حوزه جغرافیائی شهری در پهنای ایران گسترده بود. اگر حوزه تقسیم اقتدار اقتصادی فقط در بخشهای گوناگون صنعتی، کشاورزی و بانکداری را در نظر بگیریم، سایه دو قطب اقتدار سیاسی و مذهبی با عناوین مختلف در همه جا و در” همزیستی مسالمت آمیز” به دفاع از مصلوب مالکیت بودن مردم ادامه حیات داشتند. اما این ” همزیستی مسالمت آمیز” همانند رقابتهای بین المللی منجر به از صحنه خارج شدن یکی و انحصار دیگری می شود. در کشورمان ایران بعد از روی کار آمدن رضا شاه پهلوی، این ” خاندان” در “تلاش شبانه روزی” و ریختن “عرق جبین” درفاصله ۱۶ ساله ثروتهای هنگفتی در زمینه های گوناگون اقتصادی بدست آورد. از جمله در خطه مازندران. در آن سالها، قبل از عروج به قدرت رضا شاه، زحمت کشان ومستمندان با امید به فردای بهتر و با رنج شبانه روزی شروع به آباد کردن جنگلها، مراتع و مردابهای لمیزرع برای کشت کشاورزی و باغات همت نمودند. اما با تقویت اقتدار قدرقدرت رضا شاه پهلوی و سر باز گشودن حرص و ولع سیر ناپذیری، به مازندران سفر میکند و با کمک قلداران و چاپلوسان دست به سینه به خانه ها و آلاچیقهای روستائیان حمله وسندی رابرای هر یک از آنها تحریر کردند.عده ای از مالکان و خرده مالکان را به جرم مخالفت با رضا شاه دستگیرمیکردند و در قبال سپردن قباله، آزاد و به تبعید فرستاده می شدند. آن عده از کسانی که مالک یک قطعه زمین که برای معاش هم کفاف نمیکرد وزارت مالیه و امنیه روش دیگری را برای خلع ید در پیش گرفتند. من یکی ازاین اسناد را در سالهای ۵۰ دیدم ـ خود این مسئله که چه علتی مرا به رویت این سند کشاند در حوصله این نوشته نیست ـ این “قباله نامه “با این جمله شروع میشد که اینجانب جان نثار دارای دو هکتار زمین شالیزار و مرکبات در منطقه … بوده و آنرا به اعلیحضرت …. تقدیم نمودم…… . در پایان یک امضاء جعلی و اثر انگشت. از مرحومه مادرم جویای قضیه شدم. او گفت ما بیسواد بودیم و مزدوران و اوباشان رضا خان با ضرب و شتم ما را خلع ید کردند. اما برای تداوم پیوند ارباب و رعیتی، صاحبان خلع شده در قبال پرداخت حق مال الاجاره به اشکال مختلف پولی و یا مالی بصورت شلتوک( برنج پوست نشده) ادای وظیفه و به کار وزندگی بر روی ملک مشاع ادامه میدادند. با سقوط رضا شاه در شهریور ۱۳۲۰ وتفویض قدرت به محمد رضا شاه پهلوی، امید میرفت تا احقاق حقوق شود و حق به حقدار برسد .این انتظاراما براحتی و میل ” خاندان” انجام نشد و سر انجام مردم با اعتراضات خواستار رفع اموال غصب شده خود نه تنها در مازندران بلکه در دیگر استانها شدند. محمد رضا شاه هم زیر این فشار بجای برگرداندن املاک به صاحبان اصلی ، به دولت واگذار کرد تا عواید حاصله در امور “خیریه وعمران “خرج شود. محمد رضا پهلوی با کمک دستیاران و سینه چاکان میدانستند که با اینکار پس از فروکش کردن اعتراضات و تحکیم پایه های قدرت، میتوانند بار دیگر تملک “خاندان” را براحتی دستیابند تا اینکه برای همیشه به صاحبان اصلی واگذارند.اما مجلس در سال ۱۳۲۸ با کمک نمایندگان نزدیک به دربار به شگرد جدیدی دست زد و آن هم با تصویب لایحه ای اموال واگذار شده به دولت را نه بنام خاندان پهلوی بلکه با نام ” موقوفه خاندان پهلوی” صادر تا اداره و در آمدهای حاصله از آنرا در امور ” خیریه” هزینه کنند.
محمدرضا شاه پهلوی هم با حکم ملوکانه خود تاسیس ” سازمان املاک و مستغلات پهلوی”را صادر و در سال ۱۳۳۷ یعنی ۵ سال پس از کودتای ۱۳۳۲ و سرکوب و خفقان، دستور تاسیس ” بنیاد پهلوی” بجای سازمان فوق را جهت اداره اموال و در آمدها صادر نمود. اینبار اما میزان دارائیهای بنیاد فقط به زمینهای مازندران محدود نمیشد بلکه در اقصاء نقاط کشور مهمانخانه ها،سهام بانکها، شرکتها و کارخانه ها در ایران و سپس در خارج از کشور را هم در بر میگرفت.
با اوجگیری انقلاب و نامیدن آ قای شاهپور بختیار به نخست وزیری، دولت او لایحه ای را دایر بر برگرداندن اموال بنیاد پهلوی به دولت به مجلس ارائه نمود و استدلالش این بود که این بنیاد خود منبع فساد است. با پیروزی انقلاب و دستیابی طیف جدیدی از راه رسیده به قدرت و حرص و آز در بچنگ آوردن اموال تاراج رفته مردم توسط پهلوی، خود به شگردی دیگر دست زدند و بنیاد پهلوی را به ” بنیاد علوی” تغییر نام دادند. اما با شگرد اسلامی. دولت موقت هم با تصویب قانون ملی شدن شرکتها، کارخانە ها، بانکهای وابسته به پهلوی و وابستگان، همه اموال به تملک دولت و نظام جدید در آمد. سپس مالکیت و اداره آنها به ” بنیاد مستضعفان” انتقال یافت. اما بخش املاک “بنیاد پهلوی “در اختیار “بنیاد علوی” قرار گرفت و در سال ۱۳۷۴ همه اموال و املاک ” بنیاد علوی” به مالکیت ” بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی”در آمد. یک تقسیم وظایف و غنایم در این دو بنیاد اخیر صورت گرفت. ” بنیاد علوی” در خارج از کشور به امورارث رسیده از بنیاد پهلوی در خارج از کشور میپردازد و بنیاد مستضعفان هم فعالیتهای خود را دردخل و تصرف املاک مردم مصادره شده از زمان پهلوی در داخل کشور و در آمدهای حاصله را در اشاعه اسلام فقاهتی می پردازد. همانطوریکه محسن رفیق دوست (پول دوست) رئیس سابق بنیاد مستضعفان میگوید: اختیار اموال بنیاد در دست ولی فقیه است اما در فعالیتهای اقتصادی نقشی ندارد.او در یک مصاحبه ای بدون اشاره به مصادره به زور بزرگترین واحدها و مراکز سود آوری اقتصادی کشور به پرسشها میگوید: بخشی از پرسش و پاسخ در ذیل آمده است
برخی ها می گویند بنیاد ۳۰ درصد فعالیت اقتصادی کشور را در اختیار دارد…. من فکر نمیکنم که سه در هزار هم باشد. الان بیشتر روی چه بخشهایی تمرکز دارند. شما گردش کار مملکت را چقدر میدانید؟ نمیدانم. چند صد هزار میلیارد. بنیاد همین چند وقت پیش که به اصطلاح مجمع داشتیم، ۹ هزار و هفتصد میلیارد تومان گردش کارش در یک سال بود. عملکردش سود آور است دیگر؟ بله. خیلی سود کمی هم دارد. الان بیشتر در کدام بخشها سرمایهگذاری میکند؟ بنیاد عملاً در جاهایی میرود که مثلاً ایرانسل شرکت کرده است. کارخانه برق در جاهایی که دولت درخواست میکند میسازد. یا هنوز هم پروژه آزاد راه تهران -شمال را با دولت کشتی میگیرند. چرا کشتی میگیرند؟ چون خیلی تغییرات کرده است، دو تا فاز اول و آخر یعنی یک و چهار انجام میشود، فاز ۲ و سه هم مشکل است …… در مراودات اقتصادی خارج از ایران که مثلاً ممکن است بخش خصوصی بخواهد به خاطر تحریمها نتواند اقدام کند، … من ندیدم خارج از کشور کار کند. من عضو هیات امنای بنیاد هستم. در گزارشات ندیدهام با خارج از کشور کار کنند. یعنی سرمایهگذاریهای …. با کارهای عمرانی در خارج از کشور شرکت میکنند. پروژه مشترک عمرانی؟ بله. در پاکستان یا آفریقا یا ونزوئلا بنیاد هم مثل بقیه میرود و شرکت میکند. آنها منعی ندارد. بقیه هم میروند. از کشورهای دیگر هم میروند. ولی اینکه مثلاً سرمایهگذاری بکنند در خارج از کشور خیر. نه در ایران سرمایهگذاری میکند. درآمدش را خرج چه چیزی میکند؟ یعنی سود بنیاد به مستضعفان میرسد؟ یک بخش عمدهای اش بحث محرومیت زدایی است. پس این اعداد و درآمدهایش کم…. 700-800 هزار است آنچنان به چشم نمیآید… به زودی شاید بازدهی بنیاد بیشتر شود. چون خیلی کارهای بزرگ در دست دارد. مردم برنده یا مالک اصلی بنیاد هنوز حساب میشوند یا نه؟ بله. واقعاً اینطوری است؟ بله. خب میشود به مردم به شکل سهامی واگذار شود شبیه سهام عدالت… این را باید از آقا سوال کرد. خودتان چه فکر میکنید؟ اگر اینطور بود شفافتر نمیشد؟ اولاً تقریباً خیلی از جاهایی که داشته و میشده این کار را بکند، این کار را کرده است. یعنی بانک سینا، الان سهم بنیاد در این بانک زیر ۳۰ درصد آمده است. همینطور بیمه سینا. یکی از کارخانه ها هم همینطور و سهامش رادر بورس فروخته است این کار را دارد انجام می دهد. ولی حتی مثلاً نیروگاههایی که در حال ساخت دارد، در برنامهاش این است که سهامش را به مردم واگذار کند. اما مقاممعظم رهبری تصمیم گیر اصلی است. سهامی که واگذار میکنند پول در عوض میگیرند.. مجانی بدهد؟ به هر حال بنیاد دارایی دارد. در داراییهای بنیاد چه کسانی سهیم هستند؟ مردم که سهیم نیستند؟ مال مردم است. اگر مال مردم است شکل سهام نمیتواند…. ببینید. ما در مملکت دو تا بحث داریم. یک بحث دولت داریم. یک بحث حکومت داریم.همین الان من از شما سوال میکنم. کالای قاچاق که میگیرند، کجا میرود؟ میدانید؟ آخرش در بازار فروخته میشود دیگر….. نه دولت می گیرد. به کی میدهند؟ پولش را هرجایی که آقا دستور بدهد، میدهند. چون اموال بلاوارث، بلامالک و مشکوک المالک همه اینها در نظام اسلامی در اختیار حاکم است. حاکم است که میگوید که این پول را چه کار کنند. الان چند سال است که در مملکت ما با همت آقای قرائتی یکی از احکام تعطیل شده اسلام،احیا شد یعنی زکات حالا درباره بنیاد صحبت کنیم. اجازه دهید. این زکات را چه میکنند؟ اقا دستور میدهند که زیر نظر کمیته امداد در همانجایی که زکات میدهند. قانونش هم همین است. همانجا هر چقدر که مردم محل لازم دارند بسازند. بنیاد هم از اموال حکومت است. یعنی نه مال دولت است. نه مال ملت نه مال شخص آقا. از اموال حکومت است. اختیار اموال حکومت مثل اموال قاچاق و اموال مشکوک المالک در اختیار ولی فقیه است. ایشان دستور میدهند. در کشورهایی مثل سوریه و فلسطین که منافع ایران در خارج از کشور … یعنی اینکه فعالیتهای بنیاد برای کمک به دولت بشار اسد و …. اصلا بنیاد در آنجاها نیست. بنیاد خارج از ایران نیست. دولت ایران است. بله وقتی ما همان اوایل پیروزی انقلاب و آزادی خرمشهر و اشغال لبنان لشکر کشیدیم و رفتیم لبنان، من یکی از مسوولین اصلیاش بودم. بعد که امام متوجه شد گفت که برگردید و آن عدهای که باید بمانند، بمانند و لبنانیها را آموزش دهند. بله. حزبالله پیدا شده از سپاه است. هر چند الان خیلی خودش را از ما جدا کرده است و در دنیا شاید یکی از خوشنام ترین افراد در دنیای عرب است. لذا بله این کمکها را سپاه میکند اما بنیاد که اصلا در این عوالم نیست. ولی در داخل کشور ماموریتهای زیادی را انجام میدهد. من وقتی رئیس بنیاد بودم آقا گفتند که بروید در نقاط محروم مدرسه بسازید. یک جایی هست به نام بازوفت. یک منطقهای است در چهار محال و بختیاری که من رفتم آنجا یک مجتمع آموزشی ساختم. با خوابگاه. با خانه معلم.
آسید علی خامنه ای رهبر ” فقیر” جمهوری اسلامی هم در تاکید حرفهای رفیق دوست ، به طلاب و اساتید حوزه علمیه قم میگوید:
«در حوزهها هزینههایى وجود دارد که جز با کمک بیتالمال مسلمین و کمک دولتها امکان ندارد آن هزینهها تحقق پیدا کند. دولتها موظفند این هزینهها را بدهند، دخالتى هم نباید بکنند. بسیارى از مدارس مهم در شهرهاى گوناگون به وسیله امرا و سلاطین و بزرگان ساخته شده … حوزه پشتیبانىهاى گوناگون را از سوى نظام میپذیرد، با عزت و با مناعت. این پشتیبانىهایى که امروز نظام از حوزههاى علمیه میکند و باید هم بکند و باید هم بیشتر بشود، اینها وظایفى است که دارد. فقط هم پشتیبانى مادى نیست”.
به راستی تامین هزینه ۱۲۰ دلار در ماه برای ۴ هزار طلبه در زینبیه سوریه یک ضرورت ملی است یا تامین ۸ میلیون هموطن در زیر خط فقرمطلق؟
آری برای هزینه کردن به در آمد نیاز است. همانطوریکه میدانیم اگر روحانیت قبل از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در قدرت سیاسی شرکت نداشت اما با باج خواهی از شاهان و تصرف اموال و مستغلات در اشکال “اوقاف”، انتصاب اموال به فلان امام و امامزاده و انحصار خطبه عقدو ثبت اسنادو غیره در انتظار به قدرت نشستن بود. با انقلاب و دست اندازی به اموال بنیاد پهلوی دیگر رقیبی در خود نمی بیند. از فردای انقلاب همان روش محمد رضا شاه پهلوی را در پیش گرفت. املاک را بنام بنیاد علوی مصادره کرد. بعنوان یک نمونه کوچک،در خطه مازندران شروع به فروش زمینهای تصاحب شده زمان پهلوی به صاحبان اصلی نمود. در شهرهای مختلف به قیمتهای مختلف. اینک وضعیت طوریست که اگر وارثی بخواهد خانه پدری و اجدادی خود ر ا باز سازی کند عملی نیست. برای ساختمان اگر احتیاج به وام داشتی ابتدا نباز به اجازه از شهرداری داری و شهرداری هم تقاضای سند میکند. برای سند باید به بنیاد علوی و مستضعفان مراجعه کنی. بعبارتی باید بنا بر نرخ روزتحمیلی بنیاد بمیزان ۶۰ درصد قیمت هر متر مربع به حساب بنیاد واریز کنی. اگر امکان مالی نداشتی بطور استثناء بانک به تو با نرخ ۷ درصد سود وام میدهد. از این نرخ بهتر نمیتوانی پیدا کنی و آقایان هم عجله دارند تا همه چیز را نقد کنند. بازار کسب و کار خوابیده است. فعلا همه چیز مسکوت است. تا در فرصت مناسب، آسید علی خامنه ای فرمان نهائی را صادرکند. اما تا آنموقع مردمان اکثر شهرهای خطه مازندران در سر در گمی بسر میبرند. یک نمونه از آنرا میتوان به گزارش جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) استناد کرد.
مسئولان، مشکل اوقافی و بنیاد علوی بودن اراضی مان را مشخص کنند. تاریخ ۱۱.۱۰۱۳۹۰
نوشهر – شماری از اهالی شهرستان نور با بیان اینکه بخش زیادی از زمین های منطقه اوقافی و جز املاک بیناد علوی است ، گفتند : این مشکل، اهالی را در انجام بسیاری از امور نظیر گرفتن سند زمین و ساخت و سازهای مسکن با مشکل جدی مواجه کرده است.
نایب رئیس شورای اسلامی شهر”رویان ” از توابع شهرستان نور در این باره به خبرنگار ایرنا گفت: تمام زمین ها ی شهر رویان متعلق به بنیاد علوی است و یک شهروند نمیتواند برای بنای مسکونی یا زمین خودش سند تهیه کند. او افزود: شهروندان اگر بخواهند سند زمین بگیرند باید به میزان قیمت زمین،وجه به حساب بنیاد علوی بپردازند. وی اظهار داشت :با توجه به این که مردم چندین نسل مالک زمین بودند،چرا باید اکنون زمین ها را با قیمت زیاد از بیناد علوی بخرند، در حالی که این سیاست اصولی نیست و از توان آنان خارج است. صرف ۶۰ درصد قیمت زمین شخصی برای گرفتن استعلام از بنیاد علوی با اهداف این نهاد مردمی در تعارض است. رییس شورای شهر رویان نیز گفت: توسعه شهر رویان به دلیل بنیادی بودن زمین های این شهر، به رغم فعالیت ۵۵ ساله شهرداری ، با کندی صورت می گیرد. او افزود: به همین علت سرمایه گذاران نیز رغبتی به سرمایه گذاری در زمین های فاقد سند و یا متعلق به بنیاد علوی ندارند. او میگوید: بیشتر متقاضیان پولشان را صرف دریافت سند زمین از بنیاد علوی می کنند و توانی برای آنان جهت انجام امور دیگر باقی نمی ماند. او در خواست اتخاذ تدابیر اصولی برای رفع مشکل زمین ها ی این منطقه شد. رییس شورای شهر” ایزد شهر” در خصوص بنیادعلوی و موقوفی بودن این شهر گفت: ما منکر وقف نیستیم و قصد لطمه زدن به اعتقادات مردم را هم نداریم، ولی خواستار اجرای حدود وقف نامه هستیم نه کمتر نه بیشتر. او افزود: در ۱۵۰ سال پیش ایزده یک روستا کوچک بود، اکنون به شهر تبدیل شده است که موقوفه بودن همه محدوده این شهر مشکلاتی را برای شهروندان ایجاد کرده است.
رئیس اداره منابع طبیعی شهرستان نور هم به موقوفی بودن مناطق جنگلی روستای “افراسیاب کلا” این منطقه اشاره کرد و گفت: مشخص نبودن محدوده وقف باعث شده مناطقی از عرصه های جنگلی را هم موقوفی اعلام کنند. او در ادامه میگوید: این در حالی است که این عرصه ها شخصی نبوده و امکان وقف برای اشخاص فراهم نیست.
شهردار چمستان به ایرنا گفت: موقوفی بودن بخش عظیمی از محدوده چمستان باعث خسارات زیادی به شهرداری و شهرستان شده است. وی افزود: موقوفی بودن شهرک صنعتی در چمستان باعث توقف کار تولید شده و حتی بر تداوم کار و فعالیت ساخت و سازها در این شهرک اثر گذاشته اشت.
بخشدار چمستان نیز به ایرنا گفت: ۲۷ روستای این بخش مشکل اوقافی دارند که باعث شده مردم به ساخت و ساز غیر مجاز رو بیاورند.او افزود: اخذ مبالغ هنگفت بابت ارزش زمین و یا اجاره بها در قبال پاسخ به استعلام از نهادهای مربوط ، موجب شده مردم به ساخت غیر مجاز روی آورند. وی خواستار بازنگری اوقافی بودن زمین های منطقه ازسوی مسوولان امر شد.فرماندار شهرستان نور هم خواستار تشکیل کار گروهی مرکب از نمایندگان دستگاهها و مردم جهت مشخص شدن حدود دقیق موقوفات در این شهرستان شد. وی به خبرنگار ایرنا گفت: مشخص نبودن حدود موقوفات باعث ساخت و ساز غیر مجاز شده است و امکان سرمایه گذاری را به واسطه عدم امکان اخذ سند با مشکل مواجه کرده است.
او درادامه میگوید: موقوفی بودن زمین های نور باعث عدم پرداخت تسهیلات به سرمایه گذاران و واحد های تولیدی و عدم صدور سند شده که این مشکل در شهرک صنعتی واحد های تولیدی را به تعطیلی کشانده است. فرماندار نور گفت: مشکلات موقوفی بودن باعث خساراتی به مردم در احداث بنا شد به طوری که حجم وسیعی از مراجعات مردمی را اینگونه شکواییه ها تشکیل می دهد. احمد ناطق نوری،نماینده مردم نور و محمود آباد در مجلس شورای اسلامی تعیین حدود وقف نامه ها را ضروری دانست و گفت: این وقف نامه ها کلی است و باید ریشه جغرافیایی آنها را مشخص کرد.
وی افزود : رهبر معظم انقلاب طی دستوری، امر به احسن کردن موقوفات داشتند و با انجام این مهم بسیاری از مشکلات شهرستان حل می شود. او ادامه داد: بر اساس نظر رهبری ، انفال قابل وقف نیست و حتی در خصوص دانشگاه آزاد همچنین داشتیم که فرمودند ناطق نوری گفت : در شهرستان نور مناطق جنگلی و ساحلی که جزء انفال هستند، موقوفی اعلام شده است که از اساس باطل است. وی اضافه کرد : اداره اوقاف و امورخیریه فقط به نام منطق انگشت می گذارد،در حالی که وقف اولیه غیر از آنچه که الان مد نظر است، بوده و اکنون وسعت شهرها و روستاها صد برابر شده است.
نماینده مردم نور در مجلس شورای اسلامی خواستار مشخص شدن حدود دقیق موقوفات شد. او گفت:نباید با تنگ نظری مردم را با ارزشهای دینی و مذهبی بدبین کرد و مسئول هستیم تا حدود را مشخص کرده،تعیین تکلیف کنیم.
لازم به ذکر است که تا کنون در این دوران سی وسه ساله نظام اسلامی، بخشی از زمینهای مصلوب مالکیتب صاحبان اصلی در قبال اخاذی، سند داده شده است.اما فقط در بخش کلارستاق یعنی حوزه جغرافیائی چالوس،نوشهر حدود ۱۵ میلیون متر مربع تا تعیین و تکلیف و نارضایتی مردم و نداشتن امکانات مالی، واگذاری نشدند.در دیگر شهرهای مازندران مثل نور،بهشهر، قائم شهر… وضع بمراتب ناگوارتر است.
|
اعلیحضرتا شما کاشتید ما میخوریم. لطفا به آقازاده و شورای سلطنت ایمیل بفرستید تا مبلغ “۴۴” میلیارد دلار ر ا به حساب شورای سلطانی ولایت مطلقه فقیه واریز نمایند. با سپاس و امید دیدار. تهران، ا ز طرف مقام معظم رهبری، آسید علی خامنه ای.