زنده یاد غبرائی، فرزند محمد حسن،۱۱ آذر ۱۳۲۶در شهر لاهیجان در خانوادهی مذهبی به دنیا آمد. دوران دبستان و دبیرستان را در شهر لاهیجان به اتمام رساند. او فارغالتحصیل رشته فیزیک از دانشگاه تبریز بود.
دستگیری و بازداشت
رفیق غبرائی ۱۵ اسفند ۱۳۶۰به دادستانی مستقر در زندان اوین مراجعه کرد تا در مورد نشریه کار به سوالاتی پاسخ دهد ولی هیچگاه به خانه باز نگشت. بنا بر اطلاعات انتشار یافته، مقالاتی در رابطه با اعدامهای غیر قانونی در نشریه کار انتشار یافت. پس از آن، نامهای تهدیدآمیز از سوی دادستانی انقلاب به نشریه “کار” فرستاده شد و از مسئولین سازمان خواسته شد که نویسندگان مقالات را به دادستانی معرفی کنند و صدور اجازه انتشار مجدد نشریه را منوط به پاسخگوئی فدائیان دانست. پس از تهدید دادستانی، چاپخانه سازمان به تاراج رفت و نشریه “کار” توقیف شد. بنا به تصمیم مرکزیت سازمان، محمد غبرائی که قبل از این جریان به عنوان مدیر مسئول نشریه به وزارت کشور معرفی شده بود، به دادستانی مراجعه کرد. بنا به گفته همسر وی، او شب قبل از رفتن به دادستانی، قانون مطبوعات را مرور کرد و فکر میکرد بعد از توضیح به دادستانی به خانه برمیگردد. مقامات به خانواده خبری از دستگیری وی ندادند و همسر وی با مراجعات مکرر به زندان، از بازداشت و دستگیری رفیق غبرائی اطلاع یافت.
بنا به اطلاعات موجود، زنده یاد غبرایی به مدت چهار سال در زندان اوین در بازداشت بسر برد پیش از انتقال به بند آسایشگاه، در روز۲۱ فروردین، ۲ سال و ۲ ماه در بند ۲۰۹ اوین در انفرادی بسر برد. بنا به اظهارات همبندیهای وی، محمد غبرائی شش ماه آخر زندگی خود را در سلولی در طبقه چهارم زندان اوین، زندانی بود. او در مدت بازداشت تا سال ۶۲ ماهانه ملاقات داشت. ملاقاتها به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و با تلفن انجام میشد. در سال ۱۳۶۲، رفیق غبرائی در آخرین ملاقات با همسرش، تلفنی حرف زد و پشت شیشه نیامد و همسر ایشان امکان دیدار او را پیش از اینکه برای بیش از دو سال به انفرادی فرستاده شود پیدا نکرد. در زندان، مقامات از زنده یاد غبرائی، مصاحبه تلویزیونی می خواستند و وی را به خاطر رد مصاحبه شکنجه کرده و به همین دلیل به ملاقات همسر از پشت شیشه نبرده بودند. پس از این مکالمه تلفنی، محمد غبرائی دو سال و دو ماه ممنوع ملاقات بود.
اتهامات
دادستانی اوین زنده یاد غبرائی را به دلیل نداشتن مجوز برای انتشار نشریه کار بازداشت کرد. بنا بر اطلاعات موجود اتهامات محمد رضا غبرایی “اقدام علیه امنیت ملی و محاربه”عنوان شده است.
حکم
به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مرکز، محمد رضا غبرایی “محارب” شناخته شد و به اعدام محکوم گردید. بنا به اطلاعات انتشار یافته رفیق غبرایی، در ۲۷ شهریور ساعت ۲ بعد از ظهر به خانهی پدریشان در لاهیجان از زندان اوین تلفن زد. مقامات زندان دلیل رسمی تلفن را مطلع کردن خانواده از عقب افتادن ملاقات، اعلام کردند. زنده یاد غبرائی توانست با همهی افراد خانواده صحبت کند. وی از حکم اعدام خود اطلاعی نداشت. در روز ملاقات که تقریبا یک ماه بعد از آخرین تلفن وی به خانهی پدری می گذشت، خانواده با خبر مرگ فرزندشان روبرو شدند. از زنده یاد غبرایی وصیت نامه ای که مقداری از آن سانسور شده نیز به جا مانده است که در آن می گوید: “من برای به دست آوردن حقوق مردم کشته شدم.”
بنا به گواهی فوت، او در ۲٧ شهریور۱۳۶۴ در زندان اوین تیرباران شد. مامورین زندان به خانواده اطلاع دادند، او در قبرستان خاوران به خاک سپرده شده است اما شمارهی قبر را به خانواده اطلاع ندادهاند. مقامات از طریق سپاه از برگزاری مراسم ترحیم جلوگیری کردند.
یادش گرامی باد