جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۰

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۰

بِگم، … بِگم!

صاحب مغازە کم کم علیرغم تلاش بسیار برای حفظ خونسردی، دهری شد. اما باز جلو خودش را تاحدودی گرفت و این بار با صدای کمی بلندتر گفت: "برادر! آخە چی چی رو بگم؟ آخە چی چی رو؟" آقا محمود برای اطمینان بیشتر، از همان فاصلە بسیار نزدیک نگاهی دیگر بە سیب زمینی گندیدە انداخت، موجود مفلوک بیچارە محاصرە شدە در میان انگشتانش را کە نصفش رو بە آسمان بود بە رقص ناخواستە کمر سرآورد و دوبارە صورت پر رمز و رازش را برگرداند و گفت: "بگم دیگە،... بگم؟"

احمدی نژاد با آن تە ریش قمپزی، موهای جوگندمی، چشمان ریز و لبخند خنثی در حالیکە پاکت میوەای دستش بود و داشت سیب زمینی های سرە را از ناسرە جدا می کرد و یکی یکی در پاکت رنگ قهوەای می انداختشان، سرش را بلند کردە و رو بە صاحب مغازە با صدای دورگە و لحنی پر از متلک گفت: “بگم؟… بگـم؟” صاحب مغازە کە داشت با چند مشتری دیگر ور می رفت، متوجە منظور آقا محمود نشد، و در حالیکە با چشمان متعجب و نگاه ورم کردە بە احمدی نژاد نگاە می کرد، گفت: “ببخشید، چی فرمودید؟” احمدی نژاد کە دولا با یک سیب زمینی گندیدە در دستانش همانطوری ماندە بود، سیب زمینی مفلوک بیچارە را تا راستای چانەاش بلند کرد و دوبارە تکرار کرد: “بگم؟… بگم؟” صاحب مغازە کە ماندە بود جواب چادربسری چاقالو را بدهد، کە مدام سر قیمت چانە می زد، و یا آقا محمود را، تقریبا همزمان رو بە هر دو گفت: “نمیشە خانوم نمیشە،… بِگم! چی چی رو بِگم؟”

احمدی نژاد کە در همان حالت دولا ماندە بود و چنین بە نظر می رسید کە می تواند تا ابد در آن حالت بماند، این بار باز با لبخندی زهرآگین تکرار کرد: “بِِگم،… بِِگم؟” چین و چروک روی گونەها، پیشانی و گوشە چشمان آقا محمود چنان فشردە شدەبودند کە واقعا آدم ماندە بود سنش چقدر می تواند باشد. صاحب مغازە کم کم علیرغم تلاش بسیار برای حفظ خونسردی، دهری شد. اما باز جلو خودش را تاحدودی گرفت و این بار با صدای کمی بلندتر گفت: “برادر! آخە چی چی رو بگم؟ آخە چی چی رو؟” آقا محمود برای اطمینان بیشتر، از همان فاصلە بسیار نزدیک نگاهی دیگر بە سیب زمینی گندیدە انداخت، موجود مفلوک بیچارە محاصرە شدە در میان انگشتانش را کە نصفش رو بە آسمان بود بە رقص ناخواستە کمر سرآورد و دوبارە صورت پر رمز و رازش را برگرداند و گفت: “بگم دیگە،… بگم؟” صاحب مغازە کە سرانجام از دست خانوم لجوج نجات پیداکردە بود، این بار با صدائی کاملا کلفت و جاهل وار ندا سر داد کە: “چی چی رو بِگم؟… بگو دیگە بگو، لب وا کُن!” آقا محمود باز از همان فاصلە نزدیک، بە سیب زمینی نگاهی دوبارە انداخت، آنرا بشدت در میان پنجەهای دستش بە حرکت نیم دایرەوار درآورد و گفت: “بِِگم،… بِِگم دیگە؟”

صاحب مغازە کە یک جفت دمپایی پاهاش بود و در آن عصر تابستانی، هیکل گندەاش اینجا و آنجا خیس عرق بود، دستمال مشهدی اش را از دور گردنش مثل مار بیرون کشید و با عجلە بە احمدی نژاد نزدیک شد. “خب بگو دیگە، بگو لاکردار،… بگو!” آقا محمود کە با آن قد دولا شدە تا نصف هیکل مرد مغازەدار می رسید، از آن زیر زیرها باز با همان حال و هوا، اما اینبار با دستان کمی کشیدەتر رو بە آسمان گفت: “بگم دیگە… بگم؟” صاحب دکان کە ماندە بود با این هیکل نحیف کوچولوی دولاشدە و آن صورت پرچین و چروک چکار کند، گفت: “استغفراللە،… استغفراللە،… آخە لامسب، ما کە عرقمون بیشتر در اومد، کنفت شدیم،… بگو دیگە!… آخە چە کپە مرگتە،…” و درست در این اثنا نگاهش بالاخرە روی سییب زمینی رقصان گیج و ویج رفت، حسابی وراندازش کرد و گفت: “آها،… منظورت این دونە سیب زمینیە لعنتیە؟ خب ورش ندار، بذارش همونجا باشە، فراونند اونجا، دونەهای دیگە رو می گم، اونارو وردار،… چرا بە این یکی چسپیدی؟”

لحن صاحب مغازە، با این حساب کە توانستە بود بالاخرە مشکل را پیدا کند و راە حلی برایش بیابد، کمی آرامتر شدە بود، اما در تە دلش بە خودش فوش می داد کە چرا از همان ابتدا متوجە موضوع نشدە بود. در حالیکە علت را بە قیافە، سر و صورت و حالت مشتری اش بر می گرداند، گفت: “داشم! اینو بذار اونجا، سر جای خودش، اون یکی بغلی رو وردار! تموم شد رفت پی کارش!… بە همین سادگی!” اما با کمال تعجب دید کە آقا محمود از همان پائین، باز با همان یک دونە سیب زمینی رقصان، تکرار می کرد: “بگم،… بگم؟ می گم ها،… می گم!” صاحب مغازە با یک حرکت سریع خواست دونە سیب زمینی را از مشتری عجیب غریبش گرفتە، آن را در گونی سیب زمینی ها انداختە و با یکی دیگە عوضش کند، اما آقا محمود بسیار از او ورزیدەتر و فرزتر بود! برای همین بجز هوا نتوانست چیزی را بقاپد. احمدی نژاد در عمق گلویش خندید. در این اثنا چند نفری متوجە ماجرا، کمی آن طرف تر جمع شدە، بە مشتری و صاحب مغازە خیرە شدەبودند. “لاالااللە،… لاحولاولاقوالابا اللە،… عجب گرفتاری شدیم ها!… برادر گرامی اصلن فروشی نیست،… اینارو اینجا گذاشتیم بپوسن،… همین!… بقول داش بزرگم فلسفەش اینە،… برو جانم، برو داشم! برو،… اذیت نکن کە خودارو خش نمیاد!” آقا محمود کە زیر چشمی بعلت حضور و تراکم سایەها متوجە جمع شدن مردم شدە بود، یکی دو سانتیمتر برافراشتەتر، باز با همان مختصات قبلی گفت: “بگم،… بگم؟… می گم ها،… ها! ما اون موقع نگفتیم، اما حالا می گیم ها!” مغازەدار کە چیزی از آن موقع یادش نمی آمد و ماندە بود با این مرد هنوز میانسال، اما بە ظاهر پیر چە کند، داد زد: “نمیخاد بگی تو،… نە نمیخاد! اصلاااا و ابدااا!” و در همان حال آستینهای خیس و چرک گرفتەاش را بطرف بالا بیشتر تا کردە، بعد از اینکە بە دوروبرش نگاهی سریع انداخت، یا علی گویان دو بازوان ستبر و سفیدش را دور کمر هنوز دولای مشتری موذی اش بشدت حلقە کرد،… با یک حرکت سریع و سادە پیکر نحیف و سبک آقا محمود را از زمین بلند کرد و چند متر آن طرف تر نزدیک جوی کنار خیابان روی زمین گذاشت. بعد غرولندکنان در حالیکە بە زمین و آسمان فوش می داد، در میان خندە مردم بە مغازەاش بازگشت.

محمود احمدی نژاد اما همان جا، با همان حالت دولا، اما این بار رو بە مغازە فروش لوازم آرایش زنانە، در حالیکە سیب زمینی محاصرە شدە میان پنجەهای برافراشتەاش را بشدت قر و نیمە قر می داد، با صدای دو رگە و پر از کنایەاش باز تکرار کرد:

ـ “بِگم!… بِگم! می گم ها،… این بار می گم‌ ها !!؟” 

تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد, ۱۳۹۶ ۰:۳۴ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

سخن روز

حملۀ تروریستی در مسکو را محکوم می‌کنیم!

روشن است که چنین حمله‌ای نیاز به تیمی حرفه‌ای و سازماندهی و تدارکی نسبتاً طولانی و گسترده دارد. در عین حال، زود است که بتوان تحلیل جامع و روشنی از ابعاد پشت پردۀ این جنایت و اهداف سازمان‌دهندگان آن ارائه داد. هدف از این یادداشت کوتاه نیز  در وهلۀ نخست مکثی است بر قربانیان این حمله و حملاتی از این دست. قربانیانی که تنها سهم‌شان از سازمان‌دهی و تدارک چنین جنایاتی و علل پشت پردۀ آن، هزینه‌ای است که با جان و سلامتی‌شان می‌پردازند.

مطالعه »
یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
آخرین مطالب

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

رابطه دولت و بازار سرمایه داری در عصر «لیبرالیسم کلاسیک» و «نئولیبرالیسم»

عصر جهانی شدن اقتصاد، نقش دولت ها را کاهش نداده است، بلکه برعکس دولت ها عهده دار نقش محوری و مهمی در پاسداری، رشد و نهادینه کردن منافع کشوری، منطقه ای و جهانی شده اند.
در سراسر دوران موجودیت نظام سرمایه داری، میان اندیشمندان و پیروان اقتصاد سرمایه بنیان، بیشتر دو گروه روبروی هم قرار گرفته اند: پیروان اقتصاد مبتنی بر دولت رفاه و هواداران اقتصاد نئولیبرالیستی.

دعوت همگانی برای مشارکت در فرایند تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت نشست نخست: شنبه ١١ فروردین ١۴٠۳ (۳۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی)

اکنون با خرسندی از اعضای تشکیلات، از یاران سازمان، از صاحب‌نظران، از کلیۀ احزاب و سازمان‌ها و کنش‌گران سیاسی مردمی دعوت می‌کنیم با شرکت در نخستین نشست بحث عمومی در بارۀ “اصول و محورهای حداقلی برای حکومت”، ما را یاری کنند سندی سودمند برای ارتقای کشور به وضعیتی درخور ایران تدوین کنیم. روند کار … نشست نخست: شنبه ١١ فروردین ١۴٠۳ (۳۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی)
در سامانه زوم …

چشمان بیدار

… شهامتِ آن زن پشتِ میله ها,
درونم را می کاود,
و گاه و بی‌گاه,
صدای پرندۀ همیشگی،
آغاز صبح را در من می‌خواند.

۹ میلیون بی‌سواد و ۹۳۰ هزار بازمانده از تحصیل در ایران

برخلاف نظر سیاستمداران و قانون‌گذاران، ممانعت والدین سهم ناچیزی در بازماندگی از تحصیل دارد. سهم عمده را باید در «عدم دسترسی به امکانات آموزش و فقر» جست و برای آن چاره‌اندیشی کرد.
امتناع آگاهانه‌ی والدین سهم ناچیزی در بازماندگی از تحصیلِ کودکان دارد، و این در حالی است که به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، «دسترسی به امکانات آموزشی و محرومیت اقتصادی سهم عمده‌ای در بازماندگیِ کودکان ایفا می‌کند.»

یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
بیانیه ها

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

مطالعه »
پيام ها

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

مطالعه »
بیانیه ها

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

رابطه دولت و بازار سرمایه داری در عصر «لیبرالیسم کلاسیک» و «نئولیبرالیسم»

دعوت همگانی برای مشارکت در فرایند تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت نشست نخست: شنبه ١١ فروردین ١۴٠۳ (۳۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی)

چشمان بیدار

۹ میلیون بی‌سواد و ۹۳۰ هزار بازمانده از تحصیل در ایران

زمین برای همه!