در دفاع از سوسیالیسم(۴۷)
نگاهی به انتخابات با رویکردی به سؤالات اخبار روز
اخبار روز: صحنه انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید؟
بار دیگر کارناوال انتخاباتی جمهوری اسلامی چند ماهی است بخشی از اپوزیسیون را مشغول خود ساخته. هر چهار سال یک بار اپوزیسیون خوار و حقیر از سر استیصال و یا انفعال چند هفته ای درگیر برنامه ای می شوند که حاکمیت برایشان تدارک دیده. بخشی از اپوزیسیون رأی دهندگان حرفه ای اند و می پندارند اگر رأی ندهند، آراء در جیبشان بادکرده و چهار سال بر آنها سنگینی خواهد نمود. بخشی دیگر هم تحریمی های ناموسی اند و سی و اندی سال است منفعلانه تلاش می کنند، شناسنامه هایشان به نجس جمهوری اسلامی آلوده نشود.
متأسفانه این وضعیت اپوزیسیون چپ و راست جمهوری اسلامی است که ادعایشان همواره گنده تر از وزنشان بوده. طی سی و چهار سال حاکمیت جمهوری اسلامی مردم بیش از سی بار پای صندوق های رأی رفته اند، و هر بار مشارکتیان و تحریمی ها اعلامیه هایی در تأیید حضور انتخاباتی و یا رد آن صادر کرده اند. اطلاعیه های متعددی که بعضی از آنها خارج از فضای اینترتی انعکاسی نداشته و کسی از مردم و هوادارانشان آن را نخوانده اند، چه رسد به اینکه مورد توجه قرار دهند.
این تصویر ناخوش آیندی است از صحنۀ انتخابات که طی سی و چهار سال گذشته، هر بار به شکلی تکراری البته با افت و خیزهایی تکرار شده است. در این میان اگر حرکتی خود جوش هم پدید آمده اپوزیسیون رسمی و غیر رسمی سعی در مصادرۀ آن به نفع خود داشته. چهار سال قبل آنهایی که رفتند و رأی دادند تا مردم به خیابان نیآید، وقتی برخلاف انتظارشان مردم به صورت خودجوش به خیابانها ریختند، فرصت طلبانه آن را نتیجۀ درایت و برنامه ریزی خود ارزیابی نموده و طلبکار دیگران شدند. طرف دیگر هم که ذوق زده کاسۀ داغ تر از آش شده بود هیچ گاه نخواست اقرار کنند که ارزیابی شان از کارزار انتخاباتی نادرست بوده است.
اخبار روز: کدام یک از کاندیداها مطلوب آقای خامنه ای است؟
شاید ولایتی و جلیلی برای خامنه ای مطلوب تر باشند، ولی هیچ یک از کاندیداها حتی روحانی، برای وی نامطلوب و یا دردسرساز نمی باشند. اینکه بخواهیم در بین این هشت نفر بدنبال فرد موهومی بگردیم که بتواند برای خامنه ای مشکل ساز شده یا موی دماغش شود، نهایت ساده انگاری است و نتیجۀ آن چیزی جز تحمیق توده ها و پاشیدن خاک به چشمان مردم نخواهد بود.
اخبار روز: می توان بر روند جاری انتخابات ریاست جمهوری تاثیر گذاشت؟
جای بسی تعجب است که تحرک اپوزیسیون در کشور ما صرفاً محدود به روزهای انتخابات شده و هر چهار سال یکبار تازه یادشان می افتد که فعالیت سیاسی کنند. مگر قرار است در انتخابات چه اتفاق خارق العاده ای رخ دهد و از صندوق های رأی چه معجزه ای سر زند؟ اگر هدف از مشارکت در کارزار انتخاباتی – چه برای حضور و چه برای تحریم – اصلاح وضع موجود و بالاتر از آن گذر از جمهوری اسلامی است، آیا چنین هدفی صرفاً در پای صندوق های رأی رقم خواهد خورد؟ حتی اگر چنین باشد، آیا هیچ وظیفه و مسئولیت دیگری بر ما مترتب نیست؟ یعنی می توان هر چهار سال یکبار در آستانۀ انتخابات آمد و مردم را برای حمایت از برنامه های دمکراتیک و البته متفاوت خود بسیج نمود؟ ما چنین اعتقادی نداریم. برای حضوری مؤثر در انتخابات و بالاتر از آن برای گذر از جمهوری اسلامی تمهیداتی لازم است و مقدماتی را باید فراهم نمائیم. حتی برای دست یابی به امتیازاتی جزئی از طریق انتخابات نیازمند فشاری متناسب از پایین و سازماندهی اعتراضات خیابانی هستیم. اگر این اهداف به چند روز ایام انتخابات محول شود، هیچگاه موفق نخواهیم شد و نمی توانیم بر روند انتخابات تأثیر گذار باشیم.
کسانی هم که به امید چربش حاشیه بر متن به انتظار وقوع حوادث سال ۸۸ نشسته اند. شناختی از واقعیت های جامعه و آشنایی ابتدائی با روانشناسی اجتماعی ندارند. آنان چنین می پندارند که مردم بخاری و یا کولر اند که با زدن کلیدشان گرم و سرد شوند؟ با این توان اپوزیسیون و فضای یاس آلودی که از سرکوب حاکمیت و عملکرد ناصادقانۀ اصلاح طلبان در چهار سال گذشته بر جامعه و مردم مستولی گردیده، انتظار چربش حاشیه بر متن پندارگرایانه است.
اخبار روز: با اتخاذ چه سیاستی در قبال انتخابات ریاست جمهوری، میتوان جنبش چپ و جنبش آزادیخواهی مردم ایران را تقویت کرد؟
ما معتقدیم که تقویت جنبش چپ و جنبش آزادی خواهی را صرفاً به برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی نمی توان معطوف نمود. هر حرکت و موضوعی چه سیاسی، چه اقتصادی و چه فرهنگی که با زندگی و سرنوشت مردم مرتبط می گردد، اگر برای آن برنامه ریزی و ابزار سازی شود، می تواند وسیله ای در راستای تقویت جنبش چپ و جنبش آزادی خواهی باشد. از آنجائیکه انتخابات ریاست جمهوری هم موضوعی است که هر چهار سال یکبار و برای چند ماهی افکار عمومی را به خود جلب می کند و گاهاً فضای جامعه را ملتهب می سازد، می تواند بعنوان فرصتی برای روشنگری و شکل دهی توده های مردم تعریف شود. جنبش آزادی خواهی نبایستی این فرصت ارزشمند را از دست بدهد. استفاده از این موقعیت چه بصورت شرکت در انتخابات و چه تحریم فعالانه، می تواند ابزاری برای آگاهی رسانی و سازماندهی مردم باشد. جنبش آزادیخواهی در راستای تحقق دموکراسی و تغییر نظام حاکم بایستی سازماندهی جنبش های اجتماعی و سیاسی و ایجاد تشکل های مردمی برای بسیج توده ها حول خواست های اقتصادی و سیاسی دموکراتیک را در دستور کار خود قرار دهد.
رمز توانمندی چپ در سازمان یابی و سازماندهی نهفته است. سلاح ما در مقابله با سلاح تبلیغاتی غیر قابل تصور سرمایه، تنها و تنها سازماندهی توده های کار و زحمت، روشنفکران دمکرات و عدالت خواه برای آگاه سازی و ایجاد حرکت های اجتماعی است. ما هیچ سلاح دیگری جز تشکیلات و سازماندهی را برای مبارزه در این آوردگاه نابرابر سراغ نداریم. از این رو چپ در این مبارزه، چه در کارزار انتخاباتی و چه در دیگر عرصه های مبارزات دمکراتیک و طبقاتی نمی تواند بدون استفاده از این سلاح کارآ به موفقیتی دست یابد. چپ در هر برهه ای از تاریخ و در هر گوشه ای از جهان هم اگر توانسته موفقیتی از گفتمان سیاسی کسب کند، صرفاً بدلیل بهره مندی از تشکیلاتی سیاسی و داشتن پشتوانه ای قوی از تشکل های توده ای بوده است. ما چاره ای نداریم جز آنکه “متشکل شویم و سازماندهی کنیم”. در شرایطی که بخش بزرگی از جنبش چپ بخصوص در خارج از کشور به ساز نئولیبرالیسم می رقصد و از تشکل یابی می گریزد و سازماندهی توده ها را به فراموشی سپرده است، انتظار خارق العاده ای نمی توان از آن داشت. هم از این روست که عملکردش در داخل انعکاس لازم را ندارد.
اخبار روز: یکی از اهداف رهبری حکومت سوءاستفاده از میزان بالای مشارکت مردم در جهت پیشبرد سیاست های مورد نظر خود در عرصه داخلی و مناسبات بین المللی و همین طور ایجاد دولت مطیع ولی فقیه می باشد. این هدف را چگونه می توان خنثی کرد و روند انتخابات را درجهت خواست مردم سمت داد؟
تردیدی نیست که حاکمیت و در رأس آن ولی فقیه از انتخابات دو هدف مهم را دنبال می کند؛ نخست حضور گسترده مردم، دوم روی کار آوردن دولتی مطیع و فرمانبر. اگر بپذیریم که یکی از مهم ترین کاربردهای انتخابات در جمهوری اسلامی پوشاندن رختی دیبا بر قامت عریان دیکتاتوری ولی فقیه است. پس حضور هر چه بیشتر مردم می تواند مشروعیت آن را در عرصۀ داخلی و بین المللی افزایش داده و پوششی بر چهرۀ کریه اش باشد. بیهوده نیست که خامنه ای مدعی می شود: “هر رای واریز شده به صندوق رای، یک رای به جمهوری اسلامی است!” البته حکومت با تمهیداتی از جمله هم زمان سازی انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات شوراها قادر خواهد بود، بخشی از مردم را بخصوص در شهرهای کوچک و مناطقی با بافت قومی و عشیرتی پای صندوق های رأی بکشاند. اضافه کنید به اینها تهدید، تطمیع و تقلب های گسترده را.
اینکه چگونه می توان روند موجود را خنثی نمود و حتی به نفع مردم سوق داد، ما دارویی اعجاز بخش سراغ نداریم. برای کوتاه مدت شاید نتوان راهکاری ارائه نمود. متأسفانه ما هر چهار سال یکبار و آن هم در آستانۀ انتخابات می خواهیم به چنین کار مهمی دست یازیم. به باور ما این نشدنی است مگر آنکه به معجزه اعتقاد داشته باشیم. باید برنامه ای دراز مدت تدارک دید، برای هر رویداد غیرمترقبه ای آماده بود و از تعجیل و بی قراری کودکانه دوری کرد. سه دهه است در اوان انتخابات یادمان می افتد که باید کاری کنیم و نمی توانیم. اگر بدین منوال ادامه دهیم سه دهۀ دیگر هم در این مقام خواهیم ماند.
اخبار روز: خواست های مردم از این انتخابات چیست؟
مردم به تناسب خاستگاه اجتماعی شان در مبارزات اجتماعی و به تبع آن در انتخابات بدنبال خواست هایی هستند. بعضی از این خواست ها عمومی است و بخشی دیگر به همان خاستگاه اجتماعی و تمایلات سیاسی و ایدئولوژیک آنها برمی گردد. ما خود بدنبال عبور از استبداد مذهبی و برقراری جمهوری دمکراتیک فدرال هستیم که سوسیالیسم را در افق خود دارد. بدین منظور کارگران، زحمتکشان و کمونیست ها، و اکثر طیف های چپ همراهان ما هستند. اما برای اهداف عمومی در این مبارزه سخت و نفس گیر همراهانی در بین نیروهای ترقی خواه، جمهوری خواهان دمکرات، نیروهای ملی و قومی، اقشار میانی و تحصیل کرده، زنان، دانشجویان و … داریم. آزادی زندانیان سیاسی، تأمین آزادی های سیاسی، برگزاری انتخابات آزاد، غلبه بر بحران اقتصادی، حل مشکل معیشتی کارگران و زحمتکشان، مهار تورم و گرانی، رفع فقر و بیکاری، حل بحران هسته ای، رفع تبعیض جنسیتی و تأمین حقوق ملیت ها از جملۀ این خواست های عمومی می باشند.
با این همه تأکید می کنیم، این خواست هایی است که می توانیم در آستانۀ انتخابات و برای تأثیر بر فضای آن طرح نمائیم، نه اینکه امیدی برای تخقق این خواست ها در نظام جمهوری اسلامی داشته باشیم. چرا که تسخیر کرسی ریاست جمهوری و اکثریت قاطع صندلی های مجلس توسط اصلاح طلبان نشان داد، اتکاء به صندوق های رأی در جمهوری اسلامی سیاستی ناکارآ و خاتمه یافته است.
اخبار روز: اصلاح طلبان و بخشی از نیروهای اپوزسیون هاشمی رفسنجانی را فرصتی برای تغییر تعبیر می کردند. آیا رفسنجانی پیش از خرداد ٨٨، با رفسنجانی کاندیدای ریاست جمهوری تفاوتی داشت؟ رد صلاحیت وی را چگونه ارزیابی می نمائید؟
حضور رفسنجانی را حتی در صورت تأیید صلاحیتش، نمی توانستیم فرصتی برای تغییر تعبیر نمائیم. رفسنجانی که سالیان سال فرصت و قدرتی کافی برای تغییر را داشت، نه تنها کاری نکرد بلکه وضعیت فاجعه بار کنونی به لحاظ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی بیش از هم بر دوش رهبری و رفسنجانی سنگینی می کند. رفسنجانی بخشی از واقعیت جمهوری اسلامی است و اگر تغییری پیش بیآید قبل از همه خود اوست که باید پاسخگو باشد. اساساً تقلای وی بیش از همه برای بقای جمهوری اسلامی و عدم پاسخگویی در پیشگاه مردم است. به زعم وی رفتار خامنه ای و بیت رهبری و جناح حاکم در جهت خلاف این خواست سیر می کند.
اما نبایستی فراموش کنیم رفسنجانی امروز با رفسنجانی سالهای اقتدارش تفاوت هایی دارد. قدرت او سلب شده، امکان حرکاتش محدود شده، فرزندانش تحت تعقیب قضائی اند و از جانب رقبای قدرش هر لحظه ضربه ای را در انتظار است. اما با این همه به لحاظ شخصیتی نمی توان تفاوت چندانی بین این دو رفسنجانی قائل شد. از طرفی دیگر رفسنجانی زخم خورده هم رقیبی خطرناک برای جناح حاکم و رهبر قدر ناشناس می باشد. از این رو نبایستی ساده لوحانه انتظار می داشتیم که صلاحیتش تأیید و در صورت تأیید صلاحیت اجازه می دادند وی پیروز شود. موسوی را که در مقایسه با رفسنجانی خطرش برای خامنه ای ناچیز بود، نتوانستند تحمل کنند. حال انتظار داریم خامنه ای، قدرت یابی مجدد رفسنجانی که همواره رقیبی برای وی محسوب می گردید را به راحتی پذیرا باشد؟
رد صلاحیت رفسنجانی کودتایی بود قبل از انتخابات، برای کاستن از هزینه های محتملی که می توانست با حضور و اقبال مردم از وی در مخالت با وضع موجود برای خامنه ای و باند حاکم فراهم سازد. نظام مجبور شد شاخص ترین فرزندش را قربانی کند تا وضع حاکم ادامه یابد. رفسنجانی و مشایی هزینه ای بود که نظام با مهندسی آبرومند پیش از انتخابات تصمیم به کنار گذاشتن آنها گرفت. چرا که هزینه امروز بمراتب می تواند کمتر از فردا باشد. ضمن آنکه ترس حکومت از شورش های خیابانی و اعتراضات مردمی را تا حدودی مرتفع می سازد.
رد صلاحیت رفسنجانی، بزرگترین خدمتی بود که خامنه ای در حق وی انجام داد. تا عده ای بتوانند شیادانه او را به عنوان قهرمان ملی و ناجی مردم معرفی کنند و فرصتی فراهم نمایند تا گذشته سیاهش را تطهیر کند. همچنین فرصتی بود برای آن بخش از اپوزیسیون که پس از سی و چهار سال هنوز نتوانسته اند ماهیت غیر دمکراتیک و اصلاح ناپذیر جمهوری اسلامی را باور کنند. آنانی که هنوز ساده لوحانه بدنبال تغییر در ساختار جمهوری اسلامی، در چارچوب خود نظام هستند. اینان مصداق خوبی می توانند بر این گفتۀ سخن آلبرت انشتین باشند: “حماقت یعنی یک کار را به دفعات انجام دهید و منتظر نتیجه ای متفاوت باشید.” کسانی که به امید اصلاح جمهوری اسلامی با حضور در کارناوال های مضحکی که به ناحق انتخابات نامید می شود. نه تنها رونق بخش بازار مکاره انتخابات جمهوری اسلامی هستند، بلکه بدون جیره و مواجب در استحکام بخشی نظام حاکم عملگی می کنند.
اخبار روز: تقبیح آنانی که به تعبیر شما برای اصلاح جمهوری اسلامی “با حضور در کارناوال های مضحکی که به ناحق انتخابات نامید می شود.” و “رونق بخش بازار مکاره جمهوری اسلامی” و تقویت کنندۀ نظام حاکم هستند.” را بایستی به معنی تحریم انتخابات و یا دعوت به کناره گیری از صحنه سیاسی جاری تلقی نمود؟
اگر صحنه سیاسی جاری را صرفاً به صحنۀ انتخابات و کارناوالی که تحت این نام راه انداخته اند، تقلیل دهیم، بعلی. ولی اگرمبارزۀ سیاسی را برای خارج از این کارناوال هم متصورید، نه. ما از صحنۀ سیاسی کناره گیری نمی کنیم و بالعکس نیروهای دمکرات و چپ را دعوت می کنیم که با درک موقعیت خود، مسئولانه و برای روشنگری و متشکل ساختن توده های مردم وارد این کارزار شوند.
اما سخن گفتن از تحریم با حضور منفعلانه اپوزیسیون در کارزار انتخاباتی، نامعقول به نظر می رسد. تحریم، قهر از واقعیت های موجود جامعه نیست. تحریم کنش گری سیاسی است. تحریم می تواند در حضوری فعال و روشنگر برای سازماندهی مردم جهت اجتناب از مشارکت در انتخاباتی که رأی و ارادۀ مردم تأثیری در نتیجۀ آن ندارد، تبلور یابد. تحریم بر بستر حرکت های اعتراضی و اجتماعی تعریف می شود و با پشتوانه ای از نیروهای تحریم کنندۀ متشکل، قوی و هدفمند معنا می یابد. آیا نیروهای اپوزیسیون در چنین موقعیتی قرار دارند؟
به باور ما اپوزیسیون ایران هنوز با این جایگاه فاصله ی زیادی دارد. شاید اگر بجای واژۀ تحریم از عبارت “رأی نخواهیم داد” استفاده کنیم، مناسب تر باشد.
۲۰ خرداد ۱۳۹۲