به مناسبت بیست و یکمین سالگرد فاجعه ملی
بیست و یکمین سالگرد کشتار هزاران زندانی سیاسی در ایران را در شرایطی برگزار می کنیم که در حدود ۱۰ هفته اخیر، دژخیمان و شکنجه گران گوش به فرمان علی خامنهای، حداقل ده ها و چه بسا شماری سه رقمی از زنان و مردان غالباً جوان میهن ما را به قتل رساندهاند. در شرایطی یاد جان باختگان ۱۳۶۷ را گرامی می داریم که صدها فعال سیاسی زندانی و تحت فشار و شکنجه قرار دارند. تاریخ سی ساله جمهوری اسلامی، تاریخ حذف و سرکوب نیروهای سیاسی کشور است که یکی پس از دیگری قربانی ماشین جهنمی کشتار، شکنجه، اعتراف گیری و خرد کردن شخصیت انسانها شدهاند. رد خونی که امروز بر آسفالت خیابانها و کف دخمههای کهریزک نقش بسته است، به سی سال پیش میرسد، زمانی که رهبر وقت جمهوری اسلامی فرمان هجوم خونین به کردستان را صادر کرد. تابستان خونین ۱۳۵۸، تابستانهای فاجعه بار دیگری نیز در پی داشت، از ۱۳۶۰، سیاه ترین سال تاریخ معاصر ایران تا ۱۳۶۷ که در تابستان آن به فرمان خمینی هزاران زندانی مجاهد و چپ قتل عام شدند تا امسال که علی خامنه ای فرمان سرکوب خونین مقاومت در برابر نمایش رسوای برگماری مجدد احمدی نژاد به ریاست جمهوری را داد. اما فجایعی که امسال رخ داد، از یک حیث با موارد قبلی تفاوت دارد. امروز شماری از کسانی که در گذشته نه چندان دور، از بالاترین مقامات جمهوری اسلامی بودهاند و نیز تعدادی از روحانیون سرشناس که به عنوان بنیانگذاران اصلی جمهوری اسلامی شناخته شده اند، زبان به اعتراض علنی گشودهاند. ابعاد رویگردانی نیروهای درون جمهوری اسلامی از حکومت کشتار و شکنجه، بسیار گسترده تر از سالهای ۱۳۵۸، ۱۳۶۰و ۱۳۶۷ است. اینک آقای مهدی کروبی که دو بار رئیس مجلس شورای اسلامی بوده است، برخی از موارد فاجعه تجاوز به زندانیان زن و مرد را افشا کرده است. اکنون آقای میرحسین موسوی که در دهه خونین ۱۳۶۰ نخست وزیر جمهوری اسلامی بود به دیدار خانواده قربانیان کشتار می رود. آیتالله یوسف صانعی که از نزدیکترین یاران آیتالله خمینی محسوب می شد زبان به اعتراض گشوده است. همه اینها که در سال ۱۳۶۰ در برکناری آقای بنیصدر همداستان بودند و در سال ۱۳۶۷ آیت الله منتظری را تنها گذاشتند، اکنون به صف معترضان به کشتار و شکنجه پیوسته اند. تصور کنیم چه می شد اگر همه کسانی که امروز به عنوان مخالف دستگاه سرکوب شناخته شدهاند، در سال ۱۳۶۷ به کشتار زندانیان سیاسی اعتراض میکردند. تصور کنیم همه منتقدان امروز قتل و شکنجه، در همان تابستان ۱۳۶۷ در مخالفت با قتل عام هزاران زندانی سیاسی بیدفاع، از مقامات خود کنارهگیری میکردند. آیا قربانیان امروز ماشین سرکوب و خانوادههای آنان، حق چنین تصوری ندارند؟ آیا آنان حق ندارند بیاندیشند چه می شد اگر ۲۱ سال پیش، اعتراض به جنایت طنین بیشتری داشت؟ آیا کسانی که امسال عزیزان خود را از دست دادهاند حق ندارند تصور کنند شاید اعتراض گسترده تر به کشتار ۶۷، به مسیر دیگری از تحولات در کشور ما می انجامید، مسیری که دیگر رد خون نداشت؟ اگر هم صداهای بلندتر و پرشمارتر در محکومیت قتل عام ۱۳۶۷، نمی توانست جان قربانیان آن فاجعه را نجات دهد، اما چه بسا بحرانی را که با کشتار امسال دامن حکومت را گرفته است، پیش می انداخت. چه بسا رهبران آن زمان جمهوری اسلامی به فکر میافتادند که ولو به دروغ و به قصد فریب، کمیته حقیقت یاب تشکیل دهند. شاید رهبر وقت جمهوری اسلامی نیز مانند آیت علی خامنهای که مدعی است می خواهد جنایات کوی دانشگاه و کهریزک را پیگیری و عوامل آن را مجازات کند، ناگزیر به اظهارات مشابهی در مورد قتل عام در زندانها میشد. و اگر نه، شاید چند ماه بعد از کشتار ۶۷ که آیت الله خامنه ای به رهبری می رسید، تصمیم می گرفت چهره دیگری از خود نشان دهد، چهرهای که در همان ایام قتل عام ۱۳۶۷ در گفتگوی خصوصی و محرمانه با آیت الله منتظری از خود نشان داده بود و آقای منتظری در خاطرات خود درباره آن چنین می نویسد: “بعد از مدتی یک نامه دیگری از امام گرفتند برای افراد غیرِ مذهبی که در زندان بودند، هدف آنها این بود که با این نامه کلک آنها را هم بکنند و به اصطلاح از شرشان راحت بشوند. اتفاقاً این نامه به دست آقای خامنهای رسیده بود، آن زمان ایشان رئیس جمهور بود. به دنبال مراجعه خانوادههای آنان، ایشان با متصدیان صحبت کرده بود که این چه کاری است که میخواهید بکنید دست نگه دارید، بعد ایشان آمد قم پیشِ من با عصبانیت گفت : از امام یک چنین نامهای گرفتهاند و میخواهند اینها را تندتند اعدام کنند.” اما چنین نشد. علی خامنهای تنها چند ماه پس از آنکه در حضور آقای منتظری خود را لااقل در ظاهر از اعدام زندانیان غیر مذهبی بر آشفته نشان داد، بر مسندی تکیه زد که از فراز آن امسال فرمان کشتار خونین را صادر کرد. مسئول اصلی این جنایات، شخص علی خامنه ای است، اما ضرورت دارد کسانی که ۲۱ سال پیش از قتل عام زندانیان سیاسی حمایت یا در قبال آن سکوت کردند از خود بپرسند مسئولیت آنها چیست. ما علیرغم انتقادی که به عملکرد ۲۱ سال پیش برخی منتقدان امروز سرکوب داریم، از اینکه اکنون به صف مخالفان ماشین کشتار و شکنجه پیوسته اند استقبال می کنیم و امیدواریم این بار بتوانیم فجایع خونین امسال را به آخرین برگ کارنامه طولانی قتل و شکنجه و تواب سازی در جمهوری اسلامی تبدیل کنیم. هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) ۶ شهریور ۱۳۸۸