بنا به خبر خبرگزاری ها، ساعاتی پیش دونالد ترامپ فرمان احداث دیوار مرزی با مکزیک را امضا کرد. تنها یک روز پیشتر از این نیز او فرمان لغو “پیمان تجاری ماوراء اطلس” را امضا کرده است.
دیوار مرزی مکزیک این کارکرد را بایست به عهده داشته باشد که از ورود غیرقانونی کارگران مکزیک به امریکا، که به زعم ترامپ “بیشترشان قاچاقچی و متجاوز” اند، جلو گیرد. لغو پیمان تجاری ماوراء اطلس هم بایست موجب رونق کار و تقویت حق حاکمیت امریکا گردد، که باز به زعم ترامپ در صورت عملی شدن پیمان “توسط دیگر طرفهای آن از امریکا دزدیده خواهند شد”.
بدون شک این دو فرمان، شاخص تلاش عبثی خواهند شد که ترامپ برای دیوار کشیدن به گرد امریکا به کار گرفته و چنان که بر می آید در آینده نیز به کار خواهد گرفت و قطعاً در این زمینه به “دستاوردهائی” نیز نائل خواهد شد.
اگرچه تماماً تصادف محض، اما در عین حال تصادف بسیار ظریفی است که درست صد سال پیش، یعنی در سال ۱۹۱۷، فرانتس کافکا نوشتن کتاب عمیق خود، “دیوار بزرگ چین”، را به پایان رساند. کتاب مختصری که با مقایسۀ منطق و رفتار سازندگان دیوار چین با منطق و رفتار “سازندگان” برج بابل – چنان که در قصۀ آن آمده است – شکست محتوم کوشش برای احداث دیوار چین را می نمایاند.
کتاب مبتنی بر یک تجربۀ دیوارکشی فیزیکی در تاریخ بشری بوده است. اما قطعاً چندان دورنگرانه و سرشار از تجربۀ دیوارکشیهای انسانی نیز بوده است که در صفحۀ نخست داخل آن بتوان به قلم پررمز کافکا خواند: “تقدیم به آقای ترامپ”.