آقای مصلحی وزیر اطلاعات که شامگاه چهارشنبه گذشته برای گروهی از طلبه و مدرسان مدرسه فیضیه در قم سخن می گفت، اظهارات واطلاعات قابل توجهی ارائه کرده که لازم است برای شناخت بیشتر اوضاع درونی رژیم و اوضاع سیاسی کشور روی آنها مکث شود.
وزیر اطلاعات درباره سخنان اخیر رفسنجانی در مشهد گفت:
۱- «رفسنجانی مباحثی را که در بیانیه های سران فتنه مطرح می شود، بیان می کند.”
۲ – «هاشمی همچنین ادعا کرده است تا زمانی که مردم ولی فقیه را بخواهند باید باشد و اگر مردم او را نخواهند، باید کنار رود.”
۳ – “آقای هاشمی در یکی دیگر از ادعاهایش گفته که در کشور سه میلیون دانشجوی فرهیخته با نظام همراه نیستند.»
وزیر اطلاعات درباره جنبش آزادیخواهانه و حق طلبانه و ضداستبدادی اخیر مردم گفت:
۴- اعتراضات مردم “فتنه ای سرگردان” است.
۵- فتنه را “دشمنان” به راه انداخته اند.
۶- «ابعاد فتنه (جنبش اعتراضی) به خوبی شناخته نشده است.»
۷- «این فتنه (جنبش اعتراضی) مانند کوه یخی است که در آب اقیانوس سرگردان بوده و فقط بخش کمی از آن بیرون از آب است.»
وزیر اطلاعات دراین گزاره ها اعتراضات ومبارزات آزادیخواهانه مردم را «فتنه»، مردم را «دشمنان» و اعتراضات جهت دار مردم را «سرگردان» نام گذاری کرده است. این درحالی است که او بخوبی می داند که اولاً اعتراضات چندین میلیونی بعد از کودتای انتخاباتی فتنه نبود و نیست، بلکه اعتراضات مدنی – سیاسی، مسالمت آمیز و قانونی مردم شریف ایران علیه حق کشیها و تقلب و اهانت به شعورشان بود. ثانیاً اعتراضات شش ماه اخیر نه تنها سرگردان و خود انگیخته نبود و نیست، بلکه جنبشی خودآگاه، خودبنیاد و جهتدار است و جهات اصلی آن مبارزه درراه تحقق حقوقی و حقیقی آزادی و دمکراسی علیه استبداد دینی حاکم برکشور است. ثالثاً متعرضین بخشی از مردم شریف جامعه ما هستند و جنبش اخیر برآمده از دل جامعه و مردم ایران است.
البته وزیر اطلاعات اطلاع و اذعان دارد که اعتراضات آزادیخواهانه وحق طلبانه مردم «مانند کوه یخی است که در اقیانوس» ی به بزرگی ایران روان است و جنبش سبز «فقط بخش کمی از آن است که بیرون آمده است.»
وزیر اطلاعات از یک سو بحران را انکار می کند و می گوید: “کشور هیج بحرانی ندارد” ازسوی دیگر می گوید:
۸- «این فتنه (جنبش اعتراضی) اخیر پیچیدگی خاص خود را دارد”
۹- «وقایع صرفاً یک دعوای انتخاباتی نیست.»
۱۰- “براساس اطلاعات دقیق، بسیاری از نیروهایی که از آنها انتظار و توقع نداشتیم و باید سینه چاک ولایت می بودند، با کسانی که در برابر ولایت ایستاده اند، همراه شدند.”
۱۱- نیروهای مخالف در حال حاضر “تمامیت نظام را از درون نظام تهدید و به چالش کشیده اند.”
۱۲- “متاسفانه مجموعه ای از خواص که ما آنها را سرباز ولایت می دانستیم سقوط کردند و هنوز هم حاضر نیستند کلام رهبری را بپذیرند و در مقابل فتنه به حرکت درآیند.”
۱۳- “جزوه ای از یکی از سران فتنه کشف شده که در آن برای براندازی نظام برنامه ریزی شده بود در حالی که این فرد از آقازاده ها می باشد.”
۱۴- “وقتی از این فرد برای چگونه تهیه کردن این جزوه سئوالاتی مطرح شد، ایشان از انسانهایی نام می برد که تکان دهنده است و همه حرکتها و بیانیه ها در راستای این جزوه می باشد.”
۱۵- “دشمنان از طریق آقازاده ها روی فکر برخی خواص کار کرده اند.”
۱۶- “رفت و آمد عده ای از دو هفته بعد از انقلاب تا کنون به کشور انگلیس مشکوک، عجیب و غریب و تکان دهنده است.”
اگر یک فرد بیطرف فقط همین شانزده مورد را با کمی دقت مورد بررسی قرار دهد، به چه نتیجه می رسد؟ آیا به این نتیجه می رسد که «کشور دچار هیچ بحرانی نیست؟»
نظامی که نیمی از آقایان و آقازاده ها، یاران دبستانی و دیرینه، رؤسا، خواص، رئیس جمهورهای اسبق و سابق و اخیر، وزرا و وکلای ریز و درشت آن علیه نیم دیگر یا بیشترش، مشغول «فتنه» هستند، آنها را دستگیر می کنند، سرکوب می کنند، زندان می اندازند، بیخانمانشان می کنند و به بچه هایشان نیز رحم نمی کنند، دچار بحران نیست؟
نظامی که بخشی از سینه چاکان سابقش روی درروی آن قرار گرفته اند، بخشی ازسینه چاکان ولایت فقیه اش دربرابر ولایت فقیه قرار گرفته اند و بخش بزرگ دیگرش دیگر کلام ولی فقیه (عمود نظام) را نمی پذیرند دچار هیچ بحرانی نیست؟
نظامی که رودرروی مردم تحت حاکمیت خود قرار گرفته، تقدس و احترام ولی فقیه و رهبرش شکسته شده، مشروعیت و مقبولیت خود را نزد بخش عظیمی از مردم از دست داده و برای حفظ خود به پادگانها و سرکوب مردم روی آورده است، دچار هیچ بحرانی نیست؟
صدای بحران واقعاً موجود در درون جمهوری اسلامی و کشور همه جای جهان را فراگرفته است، اما آیا وزیر اطلاعات برخلاف مسئولیتش اطلاعی از بحران ندارد؟
اگر این اطلاعات را یکی از مخالفان جمهوری اسلامی یا مخالفان دولت احمدی نژاد ارائه داده بود، لابد از طرف وزیر اطلاعات و یا دیگر مقامات جمهوری اسلامی به فتنه گری و تضعیف وبراندازی نظام متهم می شد. ولی وزیر اطلاعات از یکسو رأساً چندین و چند نشانه بزرگ و کوچک از بحران درون نظام و جامعه را ارائه می دهد و ازسوی دیگر براحتی می گوید: «ما کار خودمان را انجام می دهیم و کشور دچار هیچ بحرانی نیست.»
این اطلاعات ضد و نقیض و تناقض گوئیهای وزیر اطلاعات نشان می دهند که اولاً جمهوری اسلامی و کشور سخت دچار بحران هستند، ثانیاً خود جناب وزیر نیز بحران زده است.
اگر زمامداران جمهوری اسلامی و وزیر اطلاعات آن، اسیر منافع حقیر، شهوت قدرت و تحجر تفکر دینی و دچار بحران و سرگردانی نبودند و از افکار و روان و اخلاق و اهداف سالم انساندوستانه، عدالتجویانه، مداراجویانه، صلحجویانه، آزادیخواهانه و میهندوستانه برخوردار بودند، بجای فتنه گر و دشمن خواندن مردم و یاران دبستانی متعرض خود، بجای فتنه خواندن اعتراضات آزادیخواهانه و حق طلبانه مردم شریف ایران، بجای انکار بحران و سرکوب مردم و یاران دبستانی معترض خود، به عذرخواهی از مردم بزرگ ایران روی می آوردند، دست از استبداد و سرکوب برمی داشتند، تن به خواست مردم می دادند و کشور را و جامعه و مردم را بیش از این به سمت پرتگاه پرت نمی کردند.
وزیراطلاعات همانند رفسنجانی این اطلاعات را دارد که بخش بزرگی از مردم ایران ولی فقیه را نمی خواهند، ولی ایشان دوست ندارد رهبر برود حتی اگر سی میلیون شهروند ایرانی او را نخواهند.