۱- ارزیابی کلی شما از امضای توافقنامهی ژنو چیست؟
در یک نگاه کلی وبی آنکه وارد جزئیات توافق شوم میتوانم صحنه را چنین ترسیم نمایم:
شرایط دلهره آورپیش ازمذاکرات، تحریم های خردکننده که به بنیانهای اقتصاد ایران صدمات جدی وارد نموده، شرایطی که هرلحظه میتوانست به جنگی ویرانگر بیانجامد و ایران را به سوی فروپاشی سوق دهد؛
نگرانی عمیقی که بسیاری ازما را هنگام مذاکرات ژنو۱ وژنو ٢ تا نزدیکی های صبح بیدار نگه داشت؛
توافق ژنو از تحریم های بیشتر، که میرفت صادرات و فروش نفت را به صفر برساند، جلوگیری نموده وسایه شوم درگیری نظامی را، حداقل برای مدتی، از سرمیهنمان دورکرده است؛
این توافق بحران در روابط خاجی را کاهش داده و امیدها برای حرکت به سوی روابط غیر متشنج ایران با غرب وکشورهای منطقه را تقویت نموده است؛
به این دلایل توافق نامه ژنورا مثبت میدانم و امیدوارم سیاست گذاری های مدبرانه بتواند به عادی سازی روابط کشورمان با دنیای خارج و حفظ منافع ملی منجرشود.
٢- تاثیرات کوتاهمدت و بلندمدت این توافقنامه را بر شرایط اقتصادی کشور چگونه میبینید؟ آیا این توافق میتواند زمینهای برای بازگشایی فضای سیاسی کشور باشد؟ یا وضع فعلی ادامه خواهد یافت؟
همانطور که پیشتر اشاره کردم تاثیرات کوتاه مدت این توافق، پیشگیری از وخیم ترشدن اوضاع اقتصادی ، جلوگیری ازافزایش گرانی کمرشدن بر مردم است. به گفته بسیاری از کارشناسان اقتصادی، آزاد شدن حدود ۱۵ میلیارد دلار ازدارائی های بلوکه شده ایران، بازشدن روزنه هائی برای معا ملات تجاری، رفع تحریم از قطعات هواپیما وبویژه رفع موانع بیمه کشتیرانی میتواند موجب گشایش هائی در وضعیت بسیارنابسامان اقتصاد کشور گردد. لازم به تاکید است که متاسفانه ضربات کمرشکنی که مدیریت بشدت مخرب دولت احمدی نژاد براقتصاد کشور واردنموده، احیا وبازسازی اقتصاد را با مشکلات بسیارمواجه کرده است.
رهبرجمهوری اسلامی که باحمایت بیدریغ خوداز احمدی نژاد اقتصاد کشور را به سوی نابودی سوق داد و کشور را تا لبه پرتگاه جنگ برد، خواهان ” نرمش قهرمانانه” در مورد مسئله هسته ای شد ولی در مورد سیاست داخلی نرمشی از خود بروزنداده است. برای علت یابی دوسیاست در عرصه خارجی و داخلی میتوان به نکات زیر اشاره نمود.
همانطورکه در مصاحبه سوم کاندیداهای ریاست جمهوری شاهد بودیم اصولگرایان درمورد سیاست خارجی اختلاف نظر جدی داشتند. این شکاف دربین اصولگرایان که نسبت به مسئله هسته ای و مذاکره با غرب داشتند به عرصه سیاست داخلی انکشاف نیافته است. به بیان دیگر تاکنون بیت رهبری، سپاه ودیگرتندروان، هم چنین بخش اعظم نیروهای اصولگرا دراعمال فشار سیاسی در داخل کشور همداستانی نشان می دهند. برای تغییر توازن قوا وایجاد تغییرات در فضای سیاسی کشور احتیاج به بسیج افکار عمومی درداخل وخارج کشور وایجاد فشار بر هسته مرکزی قدرت برای تن دادن به تغییرات است.
دولت روحانی که عمدتا ازنیروهای اصولگرای معتدل تشکیل شده است ظرفیت این را دارد که در صورت امکان به برخی از تعدیلات سیاسی- اجتماعی مبادرت ورزد. لازمه این امراز یکسو فراهم نمودن زمینه و امکانات برای فعالیت نهادهای مدنی از سوی دولت روحانی است و از سوی دیگر کوشش فعالان مدنی برای تشکیل وفعال نمودن نهادهای مدنی و بیان مطالبات جامعه است. بدون همراهی این دو بخش امکان باز شدن فضای سیاسی با دشواری های بازهم بیشتری مواجه خواهد بود.
۳- توافق ژنو، یک توافق شش ماهه است. به نظر شما، این توافق پایدار خواهد ماند؟ چه عواملی میتوانند در تبدیل این توافقنامه به یک توافقنامهی دائمی نقش داشته باشند و چه عواملی میتوانند این مسیر را با مشکل و یا حتی شکست مواجه کنند؟ نقش افراطیهای دو طرف در این زمینه را چگونه میبینید؟
توافق نامه ژنو نشانه های تغییرسیاست راهبردی جمهوری اسلامی درعرصه مناسبات بین المللی را درخود دارد. این توافق میتواند به توافقی پایدار فراروید ولی با دشواریهای بسیار. در ادامه به برخی از آن نکات می پردازم.
یکی از عناصر پایدارسیاست های جمهوری اسلامی دشمنی با غرب، بویژه آمریکا بوده است. مذاکرات هسته ای هرچند هدف خودراحل بحران هسته ای اعلام نموده ولی واقعیت آنستکه بدون تشنج زدائی در روابط ایران و آمریکا چنین هدفی دست یافتنی نیست. ازسوی دیگر بدون حل بحران هسته ای، افزایش تحریم ها و در ادامه آن خطر جنگ وجود دارد.
درحال حاضر به دلائل متعدد، هم آمریکا هم ایران در موقعیتی قرارگرفته اند که اراده طرفین برای حل مشکلات را افزایش داده است. دولت اوباما مدتهاست براین امر پای فشرده، حکومت ایران نیز با انتخاب دولت روحانی با روشنی دراین راه گام نهاده است.
طی سالهای اخیربخش های بیشتری ازسردمداران جمهوری اسلامی به این واقعیت پی برده اند که تشنج زدائی و عادی سازی روابط با آمریکا ضروری است ولی همچنان با این مشکل مواجه اند که چگونه یکی از عناصر پایدار سیاست خودرا تغییر دهند ، چگونه نیروهائی را که طی بیش از سی سال با سیاست دشمنی با آمریکا، در داخل وخارج از مرزهای ایران، بسیج نموده اند قانع کنند که ازتشنج دوری جویند. این یک پروسه دشوار ولی ناگزیر برای جمهوری اسلامی است.
جریانات افراطی درایران و در آمریکا نیز که به دلائل متعدد منافع خودرا درادامه بحران میدانند، هم چنین کشورهائی که خواهان ایرانی درهم شکسته و ضعیف هستند تلاش دارند توافق را به شکست بکشانند. این جریانات قدرتمند هستند ، مانند جریانات افراطی در مجالس آمریکا، هم چنین لابی های حکومت اسرائیل و عربستان در آمریکا. ایران نیزتحت تاثیر مراکزافراطی قدرت درایران و کشورهائی که تاکنون ازادامه این بحران سودهای کلان برده اند قراردارد. همانطور که ملاحظه میکنیم عوامل بازدارنده قدرتمند هستند و درصورتیکه امکان یابند توافق را باشکست مواجه خواهند نمود. پیشبرد توافق وفرارویاندن آن به توافقی پایدار اراده و درایت سیاسی پیش برندگان این سیاست درهردوطرف را می طلبد.
دولت روحانی می باید با ایجاد فضای باز سیاسی به فعالان فرهنگی اجتماعی امکان فعالیت دهد، فعالان وکنشگران فرهنگی سیاسی نیز می باید در بسیج افکارعمومی مردم درراه صلح ، آرامش ورفاه تلاش ورزند تا توازن نیرو را به نفع تغییرات مثبت در داخل کشور بهم زنند. ادامه سرکوب، ادامه حصر وزندانی کردن مخالفین، بی اعتمادی را دامن خواهدزد و مردم را مایوس می نماید. نیروهای افراطی ازاین فرصت استفاده نموده بربستر نارضایتی ها دامنه نفوذ خودرا گسترش داده و توافقات را باشکست مواجه خواهند نمود. دریک کلام سیاست داخلی وخارجی تاثیرات غیر قابل کتمانی برهم دارند.
این موقعیت تاریخی برای عادی سازی رابطه با غرب و هم چنین عادی سازی فضای سیاسی- اقتصادی در کشوررانباید ازدست داد، فردا بسیار دیر خواهد بود.