دانشجویان در ایران همواره بعنوان نیروهایی که به آینده نظر دارند مورد احترام بوده و به مبارزات آنان ارج گذاشته شده. دانشجویان بعنوان نیرویی شناخته شده اند که از نارسایی ها رنج میبرند و حاضرند در راه مقابله با نارسایی ها مبارزه کرده و هزینه بپردازند. بهمین دلیل تاثیر مبارزه دانشجویان در ایران همواره بیش از کمیت و توان شرکت کنندگان آن بوده است.
تعداد دانشجویان امروز در ایران نزدیک به چهار و نیم ملیون نفر است و این نزدیک به ۲۵ برابر تعداد دانشجویان در زمان انقلاب است. دانشگاهها در سراسر کشور پراکنده اند و نقش دانشجویان آنگاه که در شکل جمعی به میدان آیند، قابل قیاس با سالهای انقلاب نیست. امروز اگر بخش بزرگی از دانشجویان در رابطه با یک خواست سیاسی به حرکت درآیند، قادرند تمام جامعه را تحت الشعاع حرکت خود قرار دهند.
در این نوشته بمناسبت سالگرد شانزده آذر برخی مسائل مطرح در جنبش دانشجویی و مباحث مطرح در این زمنیه به اختصار مورد بررسی قرار می گیرد.
مبارزه صنفی و سیاسی
زمانیکه ما از جنبش دانشجویی سخن میگوییم حرکتی را مورد نظر داریم که خواست بخش عمده دانشجویان را منعکس کرده و قادر شده باشد بخش بزرگی از آنان را به شرکت و یا حمایت از مبارزه در راه آن خواست متقاعد کرده باشد. فعالیت های سیاسی دانشجویان متعلق به گرایش های مختلف سیاسی اجتماعی با وجود اهمیت آنان و نقش دانشجویان در تقویت چنین گرایشهایی را نمیتوان معادل جنبش دانشجویی فرض کرد چرا که در چنین فعالیت هایی دانشجویان به گرایش های متفاوت تقسیم میشوند و هیچ گرایشی نمیتواند خود را نماینده خواستهای مجموع دانشجویان بداند.
با این مفهوم جنبش دانشجویی انعکاسی است از خواستههاو تمایلات مجموعه دانشجویان و به این مفهوم یک مبارزه عام با خصلت صنفی. ولی خواستههای دانشجویان با خواستههای دیگر اقشار اجتماعی تمایزی بنیانی دارد. در دانشگاه خواست عمومی دانشجویان تنها به مسائل رفاهی و سطح آموزشی دانشگاه محدود نمیماند. امکان دست یابی به اطلاعات و ایدهها جزیی از خواستههای عمومی دانشجویان است. ایدئولوژیک کردن دانشگاه، تنزل سطح آموزش برای تامین این نظر، اخراج و بازخرید استادان مجرب و جایگزینی آنان با استادانی با سطح دانش نازل مورد مخالفت مجموعه دانشجویان است. تامبن آزادیهای فردی و مخالفت با محدودیتهایی که در این عرصه در دانشگاهها اعمال میشوند، خواست مجموعه دانشجویان است. همه این خواستهها در کشور ما در همان گامهای اولیه خود با سیاست گره میخورد. محدود دیدن مبارزه دانشجویی به خواستههای صنفی (رفاهی، آموزشی) آنگونه که امروز توسط بخش بزرگی از فعالین سیاسی اجتماعی طرح و تبلیغ میشود در کشور ما غیر عملی و نتیجه آن تضعیف تحرکات دانشجویی است همانگونه که تلاش برای تبیین و یا تبدیل جنبش دانشجویی به فعالیت سیاسی یک گرایش مشخص به رودررویی دانشجویان و تضعیف فعالیتهای دانشجویی می انجامد.
امید و جنبش دانشجویی
جوانان و دانشجویان در همه جای دنیا نیروی تغییر و تحولند. دانشجویان آینده را از آن خود میدانند و میکوشند آنرا به آنگونه که خود میخواهند بسازند. دانشجویان و در مفهومی وسیعتر جوانان آنگاه در شکل توده ای بمبارزه اجتماعی روی میآورند که متقاعد شده باشند تغییر ضروریست و امکان تحول اجتماعی در راستایی که آنرا با خواستها و آرزوهای خود همسو میدانند وجود دارد. آنان آنگاه که متقاعد شوند ایدهها و سیاستهای معینی در راستای تحول مطلوب آنان است و راه این تحول را ترسیم میکند، آماده اند که سختیهای چنین راهی را تحمل کنند و آنگاه که امید به تحول از بین برود مبارزه توده ای اجتماعی دانشجویان نیز خاموش خواهد شد.
تلاش برای متقاعد کردن دانشجویان به تبعیت از روشهای مبارزه و فعالیتی که احزاب سیاسی در سطح عمومی جامعه به صلاح میدانند، بدون توجه به خصلت ها و روانشناسی دانشجویان و جوانان ناموفق بوده و تنها در جهت تضعیف فعالیتهای دانشجویی عمل میکند. در سالهای اخیر در تفکر و روش مبارزاتی بخشی از فعالین سیاسی اجتماعی در کشور تغییراتی بوجود آمده تا حدی که بخشی از آنان هر تلاشی برای زیر سوال بردن خط قرمزها را تخطئه میکنند و منجمله از دانشجویان میخواهند که فعالیتهای خود را در این چارچوب محدود کنند. چنین تلاشهایی به تبعیت دانشجویان از این ایدهها نخواهد انجامید ولی در تضعیف جنبش دانشجویی موثر بوده است.
موقعیت جنبش دانشجویی
روانشناسی حاکم بر جنبش دانشجویی از روانشناسی حاکم بر روشنفکران و فعالین اجتماعی در سطح کشور تاثیر می پذیرد. تغییرات بزرگی در نوع نگاه و روانشناسی حاکم بر روشنفکران و فعالین اجتماعی بوجود آمده و علاوه بر آن در کشور ما در دهههای گذشته ما با تغییرات عمیقی در روانشناسی و نوع نگاه جوانان کشورمواجه بوده ایم. مقایسه جوانان و دانشجویان امروز با جوانان و دانشجویان سالهای قبل از انقلاب و یا حتی نسل های قبلی دانشجویی خطاست. روشها و اشکال مبارزاتی و موضوعات مورد توجه دانشجویان، امروز با گذشته تمایزات بنیانی کرده و بدون چنین تمایزاتی نمیتوان در رابطه با موقعیت جنبش دانشجویی امروز نظر داد. در هر دانشگاه دهها و حتی صدها محفل و گروه هنری، ادبی و اجتماعی وجود دارد. محافلی که نشان میدهد بخش بزرگی از دانشجویان به مسائل اجتماعی علاقمندند. سخنرانیهای فعالین سیاسی که توسط انجمن های اسلامی دعوت میشوند و در بسیاری موارد مورد هجوم بسیج دانشجویی قرار میگیرد با استقبال دانشجویان مواجه میشود.
از سوی دیگر ما با تشکل سرتاسری مثل دفتر تحکیم وحدت که بتواند فعالیتهاو خواستهای دانشجویان را متشکل کند مواجه نیستیم. ستاره دار کردن و از این طریق اخراج وسیع فعالین دانشجویی بعنوان تهدیدی بر فراز دانشگاههاعمل میکند وهر فعال دانشجویی با آن مواجه است.
نگاهی به فراز و نشیب های جنبش دانشجویی در ایران نشان میدهد که سکوت نسبی در عرصه فعالیت های گسترده جمعی در دانشگاههای کشور ما بدلیل وجود خواست های انباشت شده دانشجویان نمیتواند دیر پا بوده و در عین حال نباید انتظار داشت که چگونگی طرح خواستهها و اشکال پیگیری آنان الزاما همان شیوه های گذشته باشد.