پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳ - ۰۴:۵۳

پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳ - ۰۴:۵۳

پایان حکومت اسد و پس‌لرزه ‌های آن برای منطقه و ایران!
پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، معماری اولیه منطقه غرب آسیا توسط قدرت‌های غربی پیروز در جنگ شکل گرفت. این طراحی، که شامل ترسیم مرزها و شکل‌دهی...
۲۷ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
آموزش آنلاین دوره‌ی چهارم تاریخ جنبش چپ ایران/ مدرس: یاشار دارالشفا
از کنفدراسیون تا جنبش چریکی در این دوره سلسله مبارزات و فعالیت‌های جریان چپ را از بعد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا هنگام وقوع انقلاب ۱۳۵۷ پی می‌گیریم. می‌کوشیم تا...
۲۷ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه
فهیمهٔ آواز ایران و بازخوانی تاریخ زنان...
دور انتظار نیست که زنی مانند فهیمه اکبر که در گذشته‌ی دورتر می‌زیسته در موسیقی ایران نادیده گرفته شود. برای همین هم هست که یکی از کارهای مهم فمینیست‌ها در...
۲۷ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: نوشین احمدی خراسانی
نویسنده: نوشین احمدی خراسانی
تحولات نظری چپ نو و تجربه‌های عملی امریکای لاتین...
چپِ نو و نیز چپِ پسامارکسیست، در آستانه‌ی فروپاشی اتحاد شوروی و اقمارش و نیز به پایان رسیدن «مدل سوئدی»، در سال‌های دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ گام‌های بزرگی در زمینه‌ی...
۲۷ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: علیرضا بهتوئی
نویسنده: علیرضا بهتوئی
درس‌هایی از سوریه...
دشمنِ امپریالیسم همیشه دوستِ ضدامپریالیست نیست. در 15 اوت 2021، زمانی که رژیم دست‌نشانده‌ی آمریکا در کابل سقوط کرد، از شکست امپریالیسم ایالات متحد نفس راحتی کشیدم، و همزمان، از...
۲۶ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: یانیس واروفاکیس
نویسنده: یانیس واروفاکیس
تغییر و تحولات در خاورمیانه و سقوط دولت بشار اسد در کلابهاوس...
تغییر و تحولات در خاورمیانه! سقوط دولت بشار اسد و تأثیرات آن بر منطقه و ایران! با حضور یاسمین میظر و حسین راغفر.
۲۶ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه
در کشاکش دهر...
مارکز در رمان «صدسال تنهایی» درس بزرگی به حاکمان می‌دهد، البته اگر حاکمان اهل کتاب و خواندن باشند!؟ مهم‌ترین دغدغه‌ی مارکز بشریت و تغییر تفکر بشری و اسارت بشر در...
۲۵ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان

جنگ و گلهای یاس مادر (١٧)

اما بعد از انقلاب، هنگامیکە فهمید می تواند بە کارش در مدرسە ادامە بدهد و کسی اخراجش نمی کند، آرام گرفت. مثل اینکە برای همیشە دغدغە انقلاب از سرش بیرون افتاد، و مثل سابق بە زندگی خودش ادامە داد.

و چند سال پیش کە مردم بە خیابانها ریختند و انقلاب کردند، پدر من بر خلاف تقریبا همە اهالی شهر مخالف آن بود. تا جائی کە من اطلاع داشتم تنها چند نفری مخالف رفتن حکومت قبلی و جایگزینی آن با حکومتی جدید بودند. آنطوری کە شنیدە بودم یکی فرماندار شهر بود، یکی شهردار، دیگری رئیس سازمان آب، رئیس ادارە پست، مسئول شهربانی (کە البتە از شهر دیگری بود و بنابراین زیاد بە حساب نمی آمد)، مدیر مدرسەای کە پدرم سرایدارش بود و سرانجام دیوانەای کە در شهر می گشت و داد می زد کە “هرچە خواهرکستە اس ریختە توی خیابون!”
البتە پدرم هیچوقت مخالفت خودش را پیش کسی اعلام نمی کرد. توی خانە بود کە دق دلش را خالی می کرد. البتە آن هم خیلی منطقی و بدون اینکە صدایش را بلند کند و بە کسی فحش بدهد. من از اینکە پدرم مثل دیگران نمی اندیشید، بدم می آمد. در واقع می ترسیدم. وقتی این همە جمعیت را توی خیابان می دیدم کە یکصدا شعار می دادند و خشمگینانە علیە حکومت اعتراض می کردند، ترس برم می داشت کە نکند یک روز متوجە مخالفت پدرم بشوند و بە طرف خانە ما سرازیر شوند. چیزی کە خوشبختانە هیچ وقت اتفاق نیافتاد. بعدها فهمیدم کە پدر من حتی اگر مخالفت خودش را علنا هم اعلام می کرد، باز اتفاق خاصی نمی افتاد. او بر خلاف رئیس و روسای دیگر کە اسم و رسمی داشتند و همیشە جلو چشم مردم بودند، اساسا کسی برایش ترە خرد نمی کرد. بە قول معروف مورچە چیە تا کلەپاچەاش چی باشە!

اما پدر تعبیر خاص خودش را داشت. معتقد بود کە هرگونە گردن کشی و نافرمانی مقابل بزرگان پیامد خطرناکی دارد، و آدمها باید بشدت از آن حذر کنند. می گفت همانگونە کە پدر نقش اساسی در خانوادە دارد، همانطور هم حکومت نقش پدر در خانوادە مملکت را دارد و دست بردن در آن منجر بە بدبختی و فاجعە بزرگی می شود کە یقە مردم را بالاخرە می گیرد. بعد مثال خانوادەای را می آورد کە بعد ازمرگ پدرشان، زنش تن فروش شد و بچەهایش هم هر کدام از جائی دیگر سر درآوردند! اصلا بعضی روزها هنگامیکە از سر کار بر می گشت چنان برآشفتە بود کە تا مدت زیادی هیچ کلمەای از دهانش بیرون نمی آمد، و بعد سر سفرە می گفت کە بشدت معتقد است دنیا دارد بە آخر خودش می رسد و فاجعەای بزرگ سر راە مملکت و مردم قرار دارد.
و وقتی جنگ شد، اغلب من بە یاد این حرف پدرم می افتادم. بخودم می گویم الکی گفت یا اینکە چیزی بە دلش برات شدە بود!؟
اما بعد از انقلاب، هنگامیکە فهمید می تواند بە کارش در مدرسە ادامە بدهد و کسی اخراجش نمی کند، آرام گرفت. مثل اینکە برای همیشە دغدغە انقلاب از سرش بیرون افتاد، و مثل سابق بە زندگی خودش ادامە داد. ولی این هم زیاد طول نکشید. بر سر کار آمدن یک حکومت دینی و بعد پیداشدن کمونیستها و جریانات سیاسی مختلف دیگری کە حضور داشتند و حرفهای عجیب و غریب می زدند، دوبارە ذهن پدر را مشوش کرد. او بیشتر از همە از دنیای ویژە کمونیستها تعجب می کرد. اینکە فقرا باید مثل ثروتمندان زندگی کنند، و اعتقاد بە خدا نشانە حماقت بشر است، او را بشدت در فکر فرو می برد. ولی هیچ وقت هم در این مورد زیاد نگفت. تنها اینکە باز دوبارە معتقد بود کە این هم نشانە دیگری از وقوع فاجعە اجتناب ناپذیری است کە بزودی اتفاق خواهد افتاد.

و باز موقعیکە جنگ شد، من یاد این حرفهای پدرم می افتادم. بخودم می گفتم براستی پدر الکی می گفت یا اینکە حقیقتا از چیزی خبر داشت!؟
بە این ترتیب بر اساس آنچە پدر می گفت، جنگ نتیجە طغیان فرزند در مقابل پدر و نیز وجود کمونسیتهائی بود کە می خواستند نظم همیشگی دنیا را بر هم بزنند، نظمی کە در آن همیشە، خدا و انسانهای فقیر شانە بە شانە هم وجود داشتەاند.
و همین پائین کوچە ما، کمونیستی بود کە قبل از جنگ یکبارە از محلە ما ناپدید شد و من هیچ وقت ندانستم کجا رفت. مرد جوان خوب و با وقاری کە همیشە لبخندی بر لبانش بود. لبخندی کە پدر آن را بە ماری خوش خط و خال تشبیە می کرد. و من هم هیچ وقت از کسی نپرسیدم کە چە بلائی سر آن مرد آمد. و  فکر کنم اگر جنگ شروع نمی شد من سرانجام می توانستم کلی اطلاعات در این مورد پیدا کنم. و خانە آن مرد جوان کمونیست با رفتن پدر و مادرش کە همیشە ماتم گرفتەبودند، آنچنان خلوت شد کە گوئی هیچ رویائی در آن وجود نداشتەبود.
گاهی وقتها فکر می کنم پدرم حق داشت، و گاهی وقتها فکر می کنم کە سادەترین کار، تقصیر را بر گردن دیگران گذاشتن است. اتفاقات بزرگ کە می آیند انگار سر باز ایستادن ندارند، و یکی پشت سر دیگری همینطوری بدون هیچگونە مراعاتی راهها را تسخیر می کنند. و کسی کە همە عمر بە آبدارخانە دنج و ساکتی، و گذاشتن چائی جلو معلمانی خود گرفتەباشد کە بوی گچ و تختەسیاە می دهند، حوادث بزرگ برایش می توانند چە وحشتناک باشند. و جالب اینکە همین کس، یکدفعە بە جنگ مبتلا می شود و باز بر اساس همان عادت همیشگی اش بە یک اتاق دنج و ساکت، علیرغم هیاهوی جنگ در بیرون پناە می برد، اما آمادە نیست از دنیائی کە اتاق را در برگرفتە، برای همیشە خارج شود!
خانە ما برای پدر همان آبدارخانە مدرسە بود. تنها جائی بود کە می توانست او را در مقابل حوادث بزرگ حفظ کند. و پدری کە از ماجراهای بزرگ نفرت داشت، بهتر از هر کسی دیگر در قلب آنها می زیست!

و اخبار ادامە داشتند. هر روز و هر شب، صدای مارش بگوش می رسید. پدر کە حالا بیشتر از قبل بە رادیوی داخل گوش می داد، از واکنش بە گفتارها و نواهای مذهبی کە در خصوص جنگ و تحریک مردم بە مقاومت و بە ایجاد عدل در سراسر جهان دادە می شد، سرش را بی صبرانە و از روی عصبیت می جنبانید و معتقد بود کە آدمهای مذهبی جنگ را نە بخاطر پیروزی بلکە بخاطر خودش می خواهند! و مثال ملای مسجد محلە را می آورد کە دعوایش با افرادی کە نماز نمی خواندند هیچ وقت پایان نمی گرفت. پدر راست می گفت، رادیو تنها از مقاومت و بیرون راندن دشمن نمی گفت.
و من بخودم می گفتم کە اگر قرار بود جنگ هیچ وقت پایان نگیرد، پس تکلیف ما چی می شد. مگر تا کی می توان در شهر و محلەای زندگی کرد کە تنها خانەها و کوچەهایش و سکوت هولناکی کە آنها را در برگرفتەاست، ماندەاند؟
هر روز کە بیشتر می گذشت، پدر بیشتر متقاعد می شد کە جنگ دیگر یک شیوە زندگیست. و من با عصبیت و نگرانی خاصی با چشمانی کە داشت از حدقە بیرون می آمدند بە پدر نگاە می کردم، و در دل بخودم می گفتم “نە، او تنها یک آبدارچیە،… او کە نمی دونە توی دنیا دارە چی می گذرە!” و امید من بە روزهائی بود کە با این روزها متفاوت بودند.


و پدر کە زیاد نماز نمی خواند، یکدفعە بە نمازخوان قهاری تبدیل شد. مثل اینکە می خواست بگوید دین دیگری هم وجود دارد و می خواست از طریق نمازخواندن آن را از راە هوا بە آدمهائی کە پیش ما پیدا نبودند، منتقل کند. و کلمات و جملات عربی کە گاها با صدای بلند می خواند، زیرزمین را در خود می گرفتند و لبخند رضایتی بر لبان مادر می نشست. و مهربانانە بە من می گفت کە پسرم تو کی نماز می خوانی؟
مادر معتقد بود کە تنها خداست می ماند و برای همین پناە بردن بە او عین فراموش کردن دنیای فانیست. من هیچگاە نماز نخواندم. با اینکە یاد گرفتم، اما هیچ احساسی نسبت بە آن نداشتم. برای من نماز انگار حرکاتی بودند بی ربط بە آنچە در دنیای بیرون می گذشت. برای من پیداکردن رشتە ارتباطی میان من و آنچە بیرون در جریان بود بسیار دشوار بود، تا بتوانم با نمازی ایجادش کنم کە آن هم بە مراتب غریب تر می نمود. بە مادرم گفتم شاید روزی بخوانم.
و گلهای یاس در کنار ما روزها و شبها را بسر می کردند. گاهی وقتها در کنارشان می نشستم، و در حالیکە بە آنها خیرە می شدم بە آرامی می گفتم سپاس کە هستید! و آنها بودند. و متناقض ترین تصویر در ذهن من وجود گل یاس و جنگ با همدیگر و در کنار یکدیگر بود.
***
ادامە دارد

تاریخ انتشار : ۱ تیر, ۱۴۰۱ ۱۱:۵۲ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

رئیس جمهور پزشکیان، وعده‌هایش و انتظارات مردم…

قراین، شواهد و تحولات جاری در کشور حاکی ازآن است که در صورت مخالفت مسئولان نظام و افراطیون با خواست مردم و درک نادرست از تحولات داخلی، منطقه‌ای و جهانی، جامعه درگیر حوادث و اتفاقات بسیار ناگوار خواهد شد. با این چشم‌انداز از تحولات پیش رو ضروری است تا سازمان‌ها، احزاب، نهادهای مدنی و تشکل های صنفی- سیاسی، با ارزیابی از تحولات ناشی ازحوادث و اتفاقات احتمالی، برای ایفای رسالت تاریخی خود همراه و همسو شوند.

مطالعه »
بیانیه ها

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

پایان حکومت اسد و پس‌لرزه ‌های آن برای منطقه و ایران!

آموزش آنلاین دوره‌ی چهارم تاریخ جنبش چپ ایران/ مدرس: یاشار دارالشفا

فهیمهٔ آواز ایران و بازخوانی تاریخ زنان…

تحولات نظری چپ نو و تجربه‌های عملی امریکای لاتین…

درس‌هایی از سوریه…

تغییر و تحولات در خاورمیانه و سقوط دولت بشار اسد در کلابهاوس…